۱۳ پاسخ

اونی که بچشو سه روز بزاره بره مسافرت انسان نیست از نظر من

من ک هیچکسونداشتم پیشش بزارم مادرشوهرمم اصلا قبول نکرد بچمو ازروزاول یبارم پیشش گذاشتم یهویی برگشتم خونه دیدم بچم داره گریه میکنه حتی بغلش نکرداونموقع۶ماهش بود دخترخاهرشوهرم ک ۳سالش بود بغلش بود خیلی ناراحت شدم چون خودم مادرندارم
منم خیلی ب پسرم وابسته ام هرجاهم رفتم باپسرم رفتم هیچوقت تنهایی نرفتم

عزیزم منم همینم
اونا فرق دارن 😂

چقد منی🫠🙂

دقیقا منم همینم باور کن حتی دکتر برم هم هی ز میزنم

کار درست رو شما میکنید که اینقدر احساس مسئولیت مادری دارید
چندتا تاپیک هاتو خوندم اگه میتونی یه مدت برو پیش خانواده خودت هم حال و هوای خودت عوض میشه هم اینکه شاید پسرت اخلاقش تغییر کرد و به خودت وابسته تر شد
مسلما خانواده خودت حرفتو بیشتر گوش میدن و تو تربیت پسرت مثل خانواده همسرت باهات مخالفت نمیکنن شاید یه کم دلت آروم بگیره عزیزم

من یادمه ی روز برا جلسه ی کاری رفته بودیم تبریز پسرمو نمیتونستم ببرم باخودم گذاشتم پیش مادرم رفتم ی جوری شد ک شب باید میموندیم منم عین بچه تخس ها قهر کردم با شوهرم لج کردم من بچمو میخوام🤣🤣🤣🤣

من بیشتر از یک ساعت نمیتونم تحمل کنم پیشم نباشه وقتیم نیس انقد تو فکرشم ک هرکاریم بکنم بهم خوش نمیگذره

بلاگر سالی دیدی چ قشنگ گذاشت بچه ۳ ماه رو رفت خارج از کشور چطور تونست واقعا

عزیزم منم همینطوری ام
گاهی فک میکنم شاید عجیبه حسم
اما میبینم خیلیا مثل منن
من هیچ جا نمیزارمش هرجا فک کنی بردم با خودم

ن عزیزم ما چون از اول آزمون دور نبود اینجوریم اگه مثل بقیه می‌داشتیم پیش کسی زیاد ساختمون نبود

ببخشیدا ولی اونکه بچشو میزارع خونه بزرگتر خودش می‌ره پی خوشگدرونیش اسمش مادره؟
اگه مادری با بچت با هم برید مسافرت
وقتی مادر شدی سفر تنهایی معنی ندارع

عزیزم منم فقط برا چیزای ضروری بچه هامو گذاشتم پیش مادرم اصلا از خودم جداشون نمیکنم

سوال های مرتبط

مامان دخمَلَم🧚🏻‍♀️ مامان دخمَلَم🧚🏻‍♀️ ۱ سالگی
دخترمو از شیر گرفتم به روش تدریجی🤱🏻
خداروشکر خیلی خوب بود. بعضیا فکر میکنن با تدریجی بچشون همراهی نمیکنه یا بیشتر اذیت میکنه میخوام بگم دیگه وابسته تر از بچه ی من نبود که تو ۲۴ ساعت هر یک ساعت شیر میخورد. درواقع چه تو تدریجی چه یکهویی هردوش بچه داره از منبع آرامشش گرفته میشه طبیعیه که غصه بخوره یا اذیت کنه در هر دو روش باید باحوصله و صبور باشین؛
مثلا من برای حذف وعده ی خواب ظهرش یک هفته بشدت اذیت شدم سختترین وعده بود برای من و دخترم ؛ ولی ارزشش رو داشت به اینکه بخوام یکدفعه ای در عرض یکی دو روز بچمو کامل از شیر بگیرم و بهش شوک وارد کنم؛ خودمم بشدت سینه درد میشدم حتی اگر ۱۰ ساعت به دخترم شیر نمیدادم برا همین میخواستم حجم شیرم به مرور کم بشه. یک ماه و نیم دخترمو عادت دادم از ۹ صبح تا ۹ شب شیر نخوره (اونم نه یکهویی مثلا هفته ی اول فقط از صبح تا ظهر ندادم بهش و...) دیگه کامل که شیر روز یادش رفت شیر شب رو شروع کردم. هفته ی آخر هم دو شبانه روز شیرش ندادم و باز یک وعده دادم طبق توصیه ی همین پادکست خیلی عالی بود سینه درد نشدم با همون یکبار که سینم تخلیه شد دیگه بعد اون کم شیر شدم. من آدمی بودم که ۲۴ ساعت شیر نمیدادم تب و استفراغ میکردم باید میرفتم دکتر سینه هام خیلی پر و حساس بود. برا همین این روش برا خودم و دخترم خیلی عالی پیش رفت. من تمام این دو ماه رو تنهایی شیرش رو کم کردم بجز دو سه شب آخری که میخواستم دیگه کلا بهش ندم کمک گرفتم فقط.
اینم در آخر بگم‌چون روش تدریجی هست تغییرات احساسی و هورمونی مادر و کودک باشدت خیلی کمتری اتفاق میوفته چون تغییرات به مرور پیش میره از شیر گرفتن روحیتون رو بهم نمیریزه.
"تجربه ی از شیر گرفتن"