۱۰ پاسخ

من ساعت ۵صبح پسرم بیدارمیشه منم باهاش بیدارم تاشبم کار می‌کنه تو خونه ولی سعی میکنم عصبی نشم

واقعا خسته ام منم از وقتی بچه آوردم کل وسایلا نابود شده اعصاب برامون نذاشته جفتمون عصبی شدیم از بچه

عزیز منم دوتا پسر دارم یکیشون از وقتی به دنیا اومده نق میزنه جدا از اینکه هیچ وقتی برای خودم ندارم ،اعصابمم واقعا خراب شده
ی شوهر بی درک غیر منطقی هم دارم که بیشتر میرینه به اعصاب، من قبلا خیلی داد میزدم ولی الان خیلی عذاب وجدان گرفتم الانم نق میزنه هااا ولی روز به روز فهمشون میرسه دیگه نمیشه داد زد
وقتی مامان جون صدام میکنه هااا قلب درد میگیره چرا اینقد داد میزدم سرش
ولی وقتی محبت کنی ارومتر میشن واقعا الان بیشتر سعی میکنم وقتم برای این دوتا باشه

منم همش حس میکنم نکنه من خیلی سخت میگیرم همه چیو نکنه من زیادی لوسم ولی واقعا یه روزایی دوس دارم گریه کنم و خودمو جر بدم

منم همینم

من کلا خواب ندارم بخدا سرصبح بیدار میشه از خواب لجبازی میکنن

عزیزم تنها نیستی 😑😑دختر و پسر هم نداره هر کدوم یجور شیطون

درود عزیزم بیا بغلم 🫂شما تنها نیستی و واقعا فرزند پروری پروسه به شدت سختیه که هیچکس تا قبلش بهمون اگاهی نمیده من ک شرحه شدم فک کن سرمای بدی خوردم دارم میمیرم دخترمم داره دندون نیش در میاره یکمم ابریزش داره فقط دارم دعا میکنم از من نگرفته باشه ی اوضاع خیطیه نگم برات میدونی ادم دلش برای قبل خودش تنگ‌میشه و بعضی روزا اصن میگم چرا بچه اوردم خودمو فحش میدم‌خاستم بگم‌همش عادیه و همه این احساس دارن بعضیا ادا در میارن ک اینجور نیس

واقعا زندگی سخت شده خواهر جان سه روزه اومدم خونه بابام استراحت کنم دختر این سه روز کارش نق زدن گریه کردنه

هممون همینیم🫠

سوال های مرتبط