۱۷ پاسخ

منم شهر غریب ازدواج کردم خانوادم دورن

خانواده شوهرم یکیشون به دردم نخوردن جفتمم پایینه وضعیت خونم افتضاحه منم گاهی اوقات از بی کسی میشینم گریه میکنم

هیچکس بیکس نیست.پناه بی کسا خداست.شما خدارو داری از اون بخواه حالت زودتر خوب بشه که نیاز به خلق خدا نداشته باشی.

منم همینم خواهر ماه ب ماه کسی خبرمو نداره خواهرم باهام چندکوچه فاصله داره از عید ی زنگ بهم نزده ک مردم یا زندم اینجور موقع ها ادم اطرافیانشو میشناسه منم استراحتی ام وقتی میبینم کسی نیست میسپرم بخدا کم کم با درارزکشیدن و استراحت کارامو انجام میدم

باتمام وجوددرکت میکنم بارداری قبلیم کارای خونه رو کردم خدایی هیچ کس نبود کمکم چون نارسایی سرویکس داشتم دخترم ازدس رفت همهتازه اومدن طلبکارم شدن برای چ کارکردی حقته یکی نبود بگه خب کدومتون بودین سراینم همین وضعه فرداسرکلاژ میشم باریسک که شایدازدس بدمش

چند بودطول سرویکست

دقیقاموافقم اینجورموقع هاهیچکس بدردآدم نمیخوره

درکت میکنم عزیزم منم خانوادم یه شهر دیگن خانواده همسرمم هرکس درگیر زندگی خودشه ینی اگ بمیرمم باید خودم پاشم کارامو بکنم🥲امیدم فقط به خداست حتی بعد خداهم خداست

اشکال نداره ه ابن روزا میگذره. شوهرتم کم کم یاد میگیره ازش دونه دونه کارا رو بخواه یعنی قشنگ اسم ببر که چکار کن.
منم استراحت کسی ام ندارم شوهرم از اینا بود که اگه یه بشقاب دو هفته وسط سالن باشه برش نمی‌داشت میگفت نمیدونستم باید اینو بردارم نگفتی که.
ولی الان ماشالله صبح ۶ بیدار شده سالن و اتاقا رو جمع کرده ۸ رفته سر کار

من اون اوایل که حالم خیلی بدتر بود حتی یک وعده غذا نفرستادن برام اون به کنار

سرما خوردم بدجور دو سع روز پیش عین خیالشون نبود یه سوپی چیزی حداقل برام درست کنن بفرستن🙃

اگه تو آشپزخونه میز وصندلی داشته باشی کاراا خیلی راحته به این فکر کن خداروشکر شوهرت سالمه کار میکنه و همدیگه رو درک میکنید اگه هزار تا هم دور وبرت باشن اما ظوهرت مرد بی درکی باشه دردش خیلی بیشتره بیشترم غذاهای سالم وسبک تخم مرغ پنیر گردو ماست خرما اینا بخور

نه بابا از هیچی نترس منم مثل شما میترسیدم ولی به خاطر رفت وامدش ولی دیگه عمل کردم خداروشکر

من بارداری قبلیم همین مشکل داشتم سرکلاژ کردم با دکترت مشورت کن سرکلاژ کن حداقل کارای روزانه رو بتونی انجام بدی

وای عزیزم حق داری منم طول سرویکسم کمه ولی نمتونم استراحت مطلق باشم و کارام بمونه،بچه رو سپردم و به خدا و کم کم کارامو انجام میدم،غذا هم به بدبختی درست میکنم چون بدجور حالت تهوع دارم🥺شوهرم کارش زیاده نمیتونه به کار خونه هم برسه...

منم همینجوریم عزیزم، مادرم فوت شده، خواهر ندارم کلا، اصلا تا امروز به کسی هم نگفتم باردارم. چون اصلا کسی اینجا نیست بخواد کاری کنه. خونمون طبقه چهارمه و آسانسور هم نداره. الان سه ماهه به همسرم میگم خونه رو عوض کنیم اینقدر دست دست کرد که افتاد این موقع. البته خب دلایل خودشو داره ولی من انتظار داشتم بیشتر به من فکر کنه. حالا فکر کن احتمالا تو اردیبهشت باید اسباب کشی هم کنم با این وضعم.
چند سال قبل که زنداداشم باردار بود من ۲ ماه رفتم خونشون و همه کارهاشونو میکردم. اونها کلا توی شش سال دو بار ناهار اومدن خونه ما. وقتی یکی اینجوریه مگه میشه ازش درخواستی کرد....
بگذریم، خواستم بگم ناراحت نباش،خیلی ها مثل خودتن. توکل کن به خدا، خودش این کوچولوها رو داده خودش هم مواظبشونه

خب یدونه کمکی بیار خونت
منطقه ما کل خونه رو تمیز کنن ۶۰۰میگیرن

حق داری ❤️ منم استراحتم ، اما به این فکر کن که شما خودت مادر بچه ای و فداکاری استراحت رو بخاطر بچه انجام میدی ، بقیه کارها وظیفه پدره !

منم دورم و دست تنها تا دوهفته پیش شوهرمم یه شهر دیگه سرکار بود ادم دلش میگیره حق داری

سوال های مرتبط

مامان نارنگی مامان نارنگی هفته بیست‌ونهم بارداری