دخترا یه تجربه خیلی مهم و خوب براتون آوردم ......⁉️‼️⭕️❗️❌️

دقت کنید خیلی جالبه....
دیشب خونه یکی از فامیل های شوهرم مهمون بودیم پسره برادرشوهرم قندون برنز رو پرت کرد خورد رو پیشونی پسرم......
همونولحظه جیغ بچه رفت بالا و سرش شروع کرد به باد کردن و کبود شدن
حتما تجربه داشتید که چطور باد میکنه سرشون زن دایی شوهرم زرده تخمرغ رو آورد مالید رو سره پسرم فردا صبح هیچ اثری از کبودی نبود
من تاحالا نه شنیده بودم نه دیده بودم ولی واقعا خیلی تاثیر داشت
امیدوارم هیچ وقت تجربه نکنید اما خدایی نکرده اگه یک وقت همچین اتفاقی برای کوچولوهاتون افتاد بجای گذاشتن یخ این کارو بکنید بهتر جواب میده🥚🥚🥚🥚🍳🍳🍳🍳
تو این عکس بچم داشت خودش تنهایی بازی میکرد که بعدش پسرعموش که ۹ ماه بزرگتر از خودشه اومد و ناکارش کرد
پسره من هرچیزی دستش میگیره میاد از دستش میکشه اصلا نمیزاره یکم این بچه راحت بشینه ۱۰ تا جلوش ماشین بچینی میگه هر ۱۰ تاشم من باید بازی کنم هیچ کس نباید دست بزنه اما پسر من اصلا اینطوری نیست نسبت به وسایل هاش اسباب بازی هاش یا هرچیزی اینطوری حساس نیست و راحت اجازه میده همه بازی کنن
تازه این باره دومشه که اینطوری بچمو کبود کرده اینجا هم خودم پیشش بودم یهو پرت کرد خدا رحم کرد که به چشمش نخورد😮‍💨😮‍💨😮‍💨

تصویر
۱۱ پاسخ

چقدر عالی
و چقدر بد که بچه اینطوریه کلا بشین ور دل بچت با لحن مهربون بگو زن عمو برو اونور بازی کن یکدفعه میزنی به سر علی باشه؟؟؟از پیش بچت تکون نخور

خدا رحم کرده یه صدقه حتما براش بذار
ما هم از این بچه ها داریم
اسباب بازی خودشم که دستش باشه میان میگرن ازش آخ....
طفلک بچم گریه ش میگیره ولی فایده نداره
منم هر جا برم پابه پای بچم میرم هر جا بره

خداروشکر به خیر گذشت ماهم تو فامیل داریم همچین بچه ایی وقتی یه جا بیوفتن روزگار دخترمو سیاه میکنه انقدر حسود و بخیله
حتی یه تیکه اشغال هم دست دخترم باشه سر اون جنجال بپا میکنه چن بار دیدم عمدا پای دخترمو میکشه یا میخواد رو کمرش بشینه
تازه بچه هم نیستا ۳ و نیمه هست ولی از اول اونجوری میکنه اونم فقط با دختر من با بقیه بچه ها قاطی میشه😏اینم از شانس من

پیام تو دیدم یاد یک خاطره ای افتادم.پسرم ک کوچیک بود با دخترعموش بازی میکرد.پسرم خیلی بچه ارومی بود نمیدونم چی شد یهو دخترعموش گریه کرد.نگو پسرم گازش گرفته بود حالا نمیدونم چرا.گ؟؟؟تاحالا همچین کاری نمیکرده.احتمال میدم دخترعموش دستشو گذاشته دهن پسرم، پسرمنم ندونسته گاز گرفته.عموی پسرم اومد پسرمو هل داد پسرم با باسن خورد زمین.بعدش ب پسرم گفت سگ.اینقد ناراحت شدم ک خدامیدونه اما هیچی نگفتم.گذاشتم برای روز مبادا.اون زمان پسرمن دوساله بود دختراون یکساله حدودا.خلاصه گذشت تا دخترش دوساله شد لپ پسرمو گاز گرفت ک تاچند مدت کبود و سیاه بود.پسرم ازشدت درد میگفت عمو دعواش کن بزنش.عموش گفت بیا دست عمورو گاز بگیر.دخترمو گاز نگیری و...منم باخنده گفتم بچن پیش میاد ...ما بزرگا باید مراقبشون باشیم اما توی دعوای بچه ها بی دفاع باشیم کاری ک بده باید تذکر بدیم نه اینکه بچه رو هل بدیم و فحش بدیم.جاریم خبرنداشت ازاین موضوعات.وقتی شنید هزاربار معذرت خواس و هربارم زنگ میزنه شرمندس

والله خوب هیچی نگفتی اگه من بودم بچه رو مثل سگ میزدم ک دفعه سومی نرسه ک این کارو کنه

طلاعه اونجوری انداختید گردنش؟

خمیر دندون هم کاسه کبودی خوبه

خدا رو شکر که چیزی نشد🤲🤗

مرسی عزیزم ❤️
خیلی خیلی مواظب باش حتی نروووو...
چشم خیلی حساسه پسر عمه منم دوتا داداش بودن لیوان مرت کرد خورد ب چشم بزرگه ، چندین عملا پشت سر گزاشت تا بیناییش برگشت

عزیزم خدارحم کرده مرسی که تجربتو گفتی گلم هممونم چندتا بچه اینجوری اطرافمون هست خیلی رومخن خدایی دلم میخواد دهنشونو جربدم

وسایل سنگین ندین دست بچه هاتون برا بازی کردن

سوال های مرتبط

مامان هیراد 🩵 مامان هیراد 🩵 ۱ سالگی
مامانا میشه راهنمایی کنید لطفا که کار من درسته یا همسرم؟
مهمون داشیم یه بچه ی یک ساله داشتن
هیراد داشت باهاش بازی میکرد یهو طبق رفتار همیشگیش یکی از اسباب بازی هاشو پرت کرد خرد تو صورت مهمون کوچولومون
تا من پاشم پسرمو بگیرم بغلم که دیگه اینکارو تکرار نکنه همسرم حمله کرد طرف پسرم سرش دادو بیداد کرد که چرا وسیله پرت میکنی
منم بهش گفتم چیزی نگو اون بچس متوجه نیست،وسیله رو از دست پسرم گرفتم و از مهمونمون معذرت خواهی کردم
بعد از رفتن مهمونا همسرم یه دعوا راه انداخت 😐
من نمیدونستم حرص بخورم یا بخندم
به من میگه هیراد بچه ی منم هست تو چرا به من میگی چیزی بهش نگو
چرا داری بچه رو خراب میکنی
چرا هروقت کار اشتباه میکنه نمیزاری من سرش داد بزنم و بفهمونم کارش اشتباهه 😐
هی بهش میگم بچه ی کوچیک نمیفهمه و فلان
بدتر سر من دادو بیداد میکنه
منم گفتم تو آدم گنده ای نمیفهمی چه برسه به بچه ۱۸ ماهه
بدتر قاطی کرد دوباره 😂
سر تربیت هیراد خیلی با همسرم به مشکل میخورم اصلا گوشش بدهکار نیست
دائما با هیراد درگیره و داره سعی میکنه حرفشو به زور به کرسی بنشونه
اصلا متوجه نیست که این بچه کوچیکه
خیلی نگران هیرادم نمیدونم چیکار کنم
مامان دوران و تو دلی🤰🏻➕👶🏻 مامان دوران و تو دلی🤰🏻➕👶🏻 ۱ سالگی
تجربه روز دوم از شیر گرفتن تا الان :
دیشب خیلی شب سختی بود😔پسرم طبق عادتش ساعت۴:۳۰ بیدار ش برای شیر من نزدیکش نشدم تا شیر نخواد خیلی گریه کرد شوهرم تا ساعت۵:۳۰ سرگرمش کرد تا بالاخره خوابید دوباره طبق عادت ساعت۸ بیدار شد و شروع کرد گریه کردن شوهرم سیبزمینی سرخ کرد یکم سرگرم شد خورد و بعد بریدمش بیرون تا نزدیکای ظهر تابش دادیم براش هندونه هم خریدیم اومدیم خونه موقع خوابش بود چون عادت به خوابیدن با میومدی داشت باز کلی گریه کرد منم پا به پاش گریه کردم😭خیلی سخته
با هندونه سرگرمش کردیم یادش رفت شروع کرد خندیدن بعد شوهرم بردش حموم بعد من سوپی که درست کرده بودم رو دادم خورد و بعد ناهار با باباش رفتن خوابیدن

واقعا دم شوهرم گرم خیلی داره همکاری میکنه دوشبه نخوابیده و مدام نگهش میداره نمیذاره من نزدیک شم که پسرمون من رو نبینه بهونه می‌می کنه ،امروزم نرفت سرکار و مرخصی گرفت موند و کلی کمک حالم شد
اگه امروز نبود اصلا نمیتونستم تنهایی از پسش بربیام🥺