مامانا میشه راهنمایی کنید لطفا که کار من درسته یا همسرم؟
مهمون داشیم یه بچه ی یک ساله داشتن
هیراد داشت باهاش بازی میکرد یهو طبق رفتار همیشگیش یکی از اسباب بازی هاشو پرت کرد خرد تو صورت مهمون کوچولومون
تا من پاشم پسرمو بگیرم بغلم که دیگه اینکارو تکرار نکنه همسرم حمله کرد طرف پسرم سرش دادو بیداد کرد که چرا وسیله پرت میکنی
منم بهش گفتم چیزی نگو اون بچس متوجه نیست،وسیله رو از دست پسرم گرفتم و از مهمونمون معذرت خواهی کردم
بعد از رفتن مهمونا همسرم یه دعوا راه انداخت 😐
من نمیدونستم حرص بخورم یا بخندم
به من میگه هیراد بچه ی منم هست تو چرا به من میگی چیزی بهش نگو
چرا داری بچه رو خراب میکنی
چرا هروقت کار اشتباه میکنه نمیزاری من سرش داد بزنم و بفهمونم کارش اشتباهه 😐
هی بهش میگم بچه ی کوچیک نمیفهمه و فلان
بدتر سر من دادو بیداد میکنه
منم گفتم تو آدم گنده ای نمیفهمی چه برسه به بچه ۱۸ ماهه
بدتر قاطی کرد دوباره 😂
سر تربیت هیراد خیلی با همسرم به مشکل میخورم اصلا گوشش بدهکار نیست
دائما با هیراد درگیره و داره سعی میکنه حرفشو به زور به کرسی بنشونه
اصلا متوجه نیست که این بچه کوچیکه
خیلی نگران هیرادم نمیدونم چیکار کنم

۹ پاسخ

خدا شوهرتون رو شفا بده بیماره

اول که کتابی که آرزو میکنید والدینتان ان را خوانده بودند صوتی هم هست بگیر شبا پخش کن گوش کنه متوجه میشه ک این رفتارهاش نشات از بچگی خودش داره
دوم اینکه بگو داد بزنی این بچه میفهمه که پدر من آدم جدی نیست هرموقع داد و بیداد کرد جدیه و از حرف و لحن عادیت حساب نمیبره
سوم اینکه بچه ای ک با داد بهش بفهمونی دو‌روز دیگه با همین لحن تو جمع باهات صحبت میکنه و خودت کوچیک‌میشی بچه های الان مثل خودمون نیستن
و مهم ترین اینکه هررررر کار اشتباهی هرچقدرم بد باشه حق نداری تو جمع بچه ات رو‌کوچیک کنی و به بی احترامی کنی چون ب دیگران اجازه میدی ک‌با بچه ات اینطوری رفتار کنن
منم این مشکلو با شوهرم داشتم الان بهتر شده
فقط مشکلی ک‌مونده میگم‌جلو پدرو‌مادرت با این بچه با لحن تند صحبت نکن ب اونا اجازه دخالت میدی ولی فعلا نمیفهمه ک

پسر منم ۴تا بالا
۲ تا پایین داره
دیگه بعد از یک سالگی هیچی در نیوورد
ماه پیش هم چکاپ کامل داد هیچ کمبودی نداشت
دیگه نمیدونم مشکلش چیه

کارت کاملا درسته مردا همشون همینطوری هستن
ماهم با همسرم سر پسر بزرگم دعوامون شد چند سال پیش برادرشوهرم اینا خونمون بودن پسرش از الان پسرم دوسالم بزرگتر بود کلید ماشین رو گذاشته بود تو جیبش نزدیک ۴۰دقیقه دنبالش گشتن پسرشون از جیبش در آورد برادرشوهرم کوچکترین حرفی بهش نزد ولی امشب چون پسرم موز رو حلقه حلقه خرد کرده بود همسرم جلو اونا به پسرم بد و بیراه گفت منم جلو اونا گفتم این فک می‌کنه اگه علیسان رو دعوا نکنه امیتاز اون روز رو از دست میده

منم دقیقاااا همین مشکل برام پیش اومده بعدش همسرم کلی باهام دعوا کرد که چرا جلو جمع اینجوری بهم گفتی
انگار چی بهش گفتم
گفتم با بچه دعوا نکن چه میدونع نمیفهمه
من اینجوری ارومش کردم که وقتی تو سرش داد میزنی داری اجازه میدی که بقیه هم سرش داد بزنن یکم اروم شد

اول اینک دعوا کردن بچه جلو جمع مخصوصا جلوی هم سن وسال هاش خیلی خیلی بده سعی کن حتما این کارو کنار بذاره، دوما بچه ها تو این سن کارشون پرت کردن وسیله هاس نباید واکنش نشون بدی تا متوجه نشن ک این کار بده وگرنه بیشتر این کارو انجام میدن، سومن تو تربیت بچه حتما حتما باید دوتاتون باهم تو هر موردی هم نظر باشید اگ جایی هم نظر نبودید نه جلوی بچه نه جلوی دیگران نباید با همدیگه مخالفت کنین دیگران سو استفاده میکنن بچه هم متوجه اختلاف نظر میشه و مطابق میل خودش رفتار میکنه، چهارم هم اینک بنظرم همسرت نیاز به یه مشاور داره چون متوجه نیس ک بچه یکو نیم ساله رو نمیشه تربیت کرد نباید سرش داد زد اصلا رفتار با یه بچه رو بلد نیس خدایی نکرده یک سال دیگ دست هم بلند میکنه روش ک تا حتما حتما حرفشو ب کرسی بنشونه.

با داد وبیداد ک بچه چیزی نمی‌فهمه باید با آرامش و مهربونی یادش داد.داد زدن هم بچه می‌ترسه هم باعث میشه ب مرور زمان استرسی بشه

خخخخخخ عزیزم همه همینیم خخخخ، منم بارها این اتفاق برام افتاده که به همسرم میگم کارت اشتباهه،ولی بعدش فهمیدم که کار خودمم اشتباهه، از قدیم همین بوده، خیلی از مادرها به خاطر بچه رابطشون با همسرشون خراب میشه....ولی باید درست رفتار کرد البته سخته خییییلی چون منم خیلی وقتا همین اشتباه رو کردم. مشاورا میگن اصلا جلو بچه نباید اختلاف نظرمون رو نشون بدیم اگر بابا داد بزنه بعد من بابا رو دعوا کنم، دارم الگوی پدری رو خراب میکنم در واقع کار ما بدتراز بابای بنده خدا هست، باید بعد تو خلوت در موردش صحبت کنیم

همسر منم میگه بچه لوس میشه همش میخاد باهاش جدی باشه ولی من میگم مهربان و قاطع و احترام جوری که دوست داریم اون با ما برخورد کنه بشینین صحبت کنید به توافق برسید اینجور مواقع کی باید چی بگه

سوال های مرتبط

مامان حامی مامان حامی ۱ سالگی
منو پسرم حموم بودیم بعد شوهرم سرکار بود یهو در حمومو باز کرد گفت سلامممم من تعجب کردم چون اخر شب میومد گفتم چرا یهو اومدی ترسیدم اونم گفت اومدم دوش بگیرم برم مواظب باش بچه سر نخوره… گفتم نه بابا من خودمو شیتم پی تو بیا تو حموم من برم بیرون لباسمو بپوشم بچه رو ازت بگیرم. همینکه درو بست بچم سر خورد با صورت خورد زمین لبش پاره شد فکش باد کرد… شوهرم یه کولی بازی دراورد که نگو میزد تو سرش داد میزد وای بچم چی شد صورتش خونیه بچه هم درد داشت هم از داد و بیداد باباش ترسید. یه پنج دقیقه گریه کرد بهش شیر دادم خوابید. حالا شوهرم میاد میگه من گفتم مواظبش باش… فقط میگه مواظب باش یه بار نشد ببرتش حموم خب بچه از دیدن تو ذوق کرد با اینکه من دستاشو گرفته بودم سر خورد مگه تقصیر من بود. حالام قهر کرد رفت… من خودمو صورت خونی بچمو دید حالم بد شد ولی اون انقدر وحشی بازی دراورد فرصت نداد منم احساساتمو بیان کنم . همیشه همینه من باید قوی بشم چون اقا نمیتونه خودشو کنترل کنه. میریم واکسن بزنیم یا دکتر ببریمش من باید بچه رو نگه دارم چ‌ون میگه من نمیتونم حالم بد میشه. حالم از این وضع بهم میخوره
مامان 💕دلوین💕 مامان 💕دلوین💕 ۱ سالگی
دخترم عاشق باباشه شوهرم هم عاشق دخترم و به شدت روش حساسه از وقتی از سر کار میاد از سر و کول هم بالا میرن تا نصف شب..از قب تا شب بچم گوشی من بدبخت دستشه شوهرم هم یه نکن بچه بهش نمیگه میگه بچس کوچیکه نمیفهمه اشتباهه این کار میگم خب ما باید بگیم که بفهمه ولی خودش شوهرم قشنگ میشینه دل سیر با ایکس باکس و گوشی بازی میکنه من یه دور گوشی رفتن تو دلم مونده...حالا اینا کاری ندارم من خب بعضی وقتا داد میزنم میگم نکن اشتباهه بچم انگار از من بدش میاد اصلاااا نمیاد پیشم وقتی باباش میبینه همش میره سمت اون اینقدر بهش بوس میده بغلش‌میکنه ولی به من فقط میزنه دخترم با بند پستونک محکم میزنه بهم انگار کمربند دستشه اینقدر درد میکنه و کبود میشم یکی ندونه فکر میکنه شوهرم بهم زده یا شبا موقع خواب اینقدر رو سینم و سرم پا میزاره فشار میده هرچی میگم نکن این کار اشتباهه میخنده فکر میکنه من دارم باهاش شوخی میکنم😑امشب اینقدر با بند پستونک بهم زد و درد کرد که نشستم کلی گریه کردم یعنی اینفدر از من متنفره؟من که کل جوونیم پای این بچه کذاشتم دکتر منع حاملگی بودم از خودم گذشتم تا این بچه به اینجا برسه یکم پول داشته باشم براش لباس یا اسباب بازی میخرم 😭😭😭
مامان فسقل مامان فسقل ۱ سالگی
درد و دل
پسرم روز به روز لجباز تر و غیر قابل کنترل تر میشه. ینی روز به روز بدتر میشه جیغ میزنه درصورتی که اصلا اهل جیغ نیود و شاید بگم یه ماهه جیغ میزنه یهو چیزی پرت میکنه یهو یه کاری میکنه که خطرناکه . بخاطر این کاراش خیلی بیرون نمیرم حتی خونه مادرم چند وقت پیش شوهرخاله
فوت شد و امروز مادربزرگم براش مراسم گرفت منم از صبح رفتم حالا این بچه تز صبح واقعا خیلی اذیت کرد البته دایی ها و همه عادت دارن خودشون چندتا بچه دارن اسباب بازی هارو شکوند جیغ زد خلاصه ده برابر بدتر از حالت عادی توی مراسم هم یهو مهر پرت کرد خورد توی سر مهمون بعد پیش دستی و شکست همه اینا از صبح من دیدم همه مهمون ها هم با کنایه میگفتن ماشالله چقدر شیطونه دیگه بردمش توی حیاط یکم آب بازی کنه تا همسرم برسه و ببرش یهو از آب کثیف جمع شده روی زمین خم شد و خورد منم دیگه واقعا کفری شدم یکی زدم به در کونش بلندش کردم خاله ام دید بعد ی ساعت صدام زد گفت چرا بچه رو میزنی چرا اینجور چرا اونجور. نمیدونم چی بگم به آدم هایی که هیچ گونه درکی از شرایط طرف ندارن فقط سرزنش میکنن من خانواده دارم ولی هیچکدوم هیچکدوم حاضر نیستن پسرم یه ساعت نگه دارن من به خونه رسیدگی کنم. خیلی خستم خیلی روحم از جسمم خسته تره تاحالا چنین حسی نذاشتم حس اینکه بخاطر اخلاق بچم هیچ جا جا ندارم همه ازم فراری آن هیچکی درک نمیکنه تا دو کلام میام به مادرم بگم میگه خودم بدبختی دارم. اومدم خونه با همسرم دعوا تنها کسی که همه جوره میتونم ازش طلبکار باشم اونه چون من بچه نمیخواستم واقعا دارم له میشم کم آوردم.
مامان نور چشم مامان نور چشم ۱ سالگی
مامانا سلام روزتون به خیر وشادی
من یک راهنمایی از مامانایی میخوام که بچه هاشون از پسر من بزرگتر هستن یا هم سن پسر من هستن
مامانا من یک مقدار حساس شدم روی کلمه ی اوتیسم
روزی یک مطلب میخونم و یا فیلم میبینم
پسرم رو اصلا تحت فشار قرار نمیدم ولی خودم از نگرانی دورنی دارم منفجر میشم به رو نمیارم ولی سر درد میگیرم،
پسرمن از وقتی شروع کرد به آوا گفتن یا حرف زدن
بابا میگفت بع بع میگفت الو میگفت ما میگفت
چی گفتی، بده شیشی و ۱و۲ و۳ جی جی
ولی الان بابا نمیگه و فقط چی گفتی ،بع بع و اسم همسرم
گاهی ۱و۲و۳ هم میگه
بازی حلقه را بلده
میخنده
ارتباط چشمی داره ، بچه میبینه بهش میگه نی نی
اسمش را میشناسه ، نازی میکنه، با قاشق غذا میخوره ،بلز بلده ،
فوت میکنه ، توپ پرت میکنه
اعضای بدن را هم فقط بینی بلده دیگه با شعر بهش میگم بقیه اعضا را یاد نگرفته
حالا نگرانی من چیه فیلم میبینم که بچه تو دورانی نوزاد خوب بوده رفته رفته کارها یادش میره
من میگم نکنه پسر منم کلمات یادش میره هدفمند حرف نمیزنه
خدایی نکرده تو طیف باشه
بلای روحم شده این کلمه
طبیعی یاد رفتن ؟
بعد یک چیزی خب روزها فقط سر اذان ظهر میزنم شبکه پویا نماهنگ حضرت فاطمه رو میبینه دوست داره
عصر هم همسرم بنده خدا میاد خونه دوست داره فوتبال ببینه یا سریالی
پسرمن تو بغلش میشینه
عذاب وجدان دارم
نمیدونم تی وی رو چیکار کنم ؟
مامان نور چشم مامان نور چشم ۱ سالگی