از قبل به دنیا اومدن دخترم همسرم اذیتم می‌کرد اینقدر فشار روحی کشیدم از دستشون به خدا اعصابم خراب شد دیگه همون دختره آرومی نبودم از وقتی هم دخترم به دنیا اومده شوهرم بی توجهی‌ و بدهنیش بدتر شد خانوادش هم که نگو نقطه ضعف منو میدونستن همش گیر میدادن قد بچه اینجوریه چرا بچرو اونجوری میخوابونی چرا اونجای بچه سوخته بلد نیستی بشوری و اینا خلاصه خیلی دخالت ها کردن جواب میدادم میگفتن روانیه جواب نمی‌دادم ادامه میدادن هیچ بدترم میکردن منم حرص میخوردم خلاصه قشنگ ر ی دن به اعصابم وقتی دخترم شلوغی می‌کرد یا کار اشتباهی می‌کرد حق نداشتم چیزی بگم میگفتم شوهرم پیش دخترم میگفت حق نداری و یا میگفت مامانت دیوانه هست و مامانت احمقه و چرت و پرت دخترم الان دیگه هشت سالشه بهم فحش میده بهم بددهنی میکنه بهم خیلی جواب میده دیگه نمیدونم چیکار کنم اگه راه حلی دارین کمکم کنید خودم از روان پزشک وقت گرفتم نوزدهم میرم ولی به خدا دیگه موندم داد بزنم بهش، بزنمش اصلا وضعیت خیلی بدی قرار گرفتم همسرم کلا خونه نیست بگم هم توجه نمیکنه، به نظرتون الان تو این سن ببرمش مشاوره؟

۷ پاسخ

عزیزم بچه ای ک بی تربیتی میکنه رو یکی بخوابون تو دهنش تا ازت حساب ببره و اینکه اون شوهران بفرست روانپزشک

عزیزم واگذارشون کن بخدا خدا جوابشون بده

عزیزم میدوتم چی میگی درکت میکنم مردا همه تقریبا مثل هم هستن حالا با کمی تفاوت.... عصبی نشو اهمیت نده خودتو سرگرم کن با خودت و بچه هات و یک چیز ک حالتو خوب میکنه انجام بده...اما خودتو نباز سعی کن اوضاع رو دستت بگیری... اینکه میخوای بری پیش روان شناس یعنی زندگیتو دوست داری و این خیلی خوبه ک تلاش میکنی برای بهتر شدن اوضاع مشخصه ک بچه هات برات مهمه و مادر خوبی هستی

عزیزم بچه ها از ما الگو میگیرن فقط ی چیز میگم با دخترت دوست باش بعد مادر ش باش چن چهار تا دختر دارم یک دونه پسر... دخترام اینقدر باهام دوستن ماشالله ک همه حسودیشون میشه و اینو من مدیون باباشون هستم احترام و عزت رو پدر ب مادر میده و بچه طبق اون رفتار میکنه.... منم صد در صد مشکلاتی داشتم دارم و خواهم داشت ب هر حال زندکی بدون مشکل برا قصه هاست ب نظرم پیش مشاور دخترتو نبر خودتو همسرت برا سلامت رابطه و زندگیتون برید ک واقعا عالیه..... دختر کلت هم ب مرور وقتی پدرش خوب رفتار کنه اوتم الگو میگیره.... سعی کن با خوبی با دخترت رفتار کنی ک تنها داراییت همین بچه هان مثلا خرید برید لباسای ست بگیرید وقتی عروسک میگیری برا خودتم بگیر ولی زعد بده ب دخترت بگو برا منه ولی لذت میبرم تو ازش استفاده کنی یادگاری بزار اتاقت و خیلی ترفن های دبگه مثل لباس یت میخوام بگم رابطه زا دخترتو عمیق کن ک خجالت بکشه از اینکه صداشو بلند کنه

اول باید همسرتونو ببری پیش روانپزشک باید بستری بشه با مشاوره و دارو تو خونه خوب نمیشه البته خیلی ببخشیدااا
شما خودت مشکلی نداری عزیزم

من حالم بهم میخوره وقتی یه مرد تو کارا دخالت میکنه

عزیزم ببخشید خیلی ببخشید مشاوره برای خانواده همسرت بگیر من موندم این دخالت ها چرا تموم نمیشه

سوال های مرتبط

مامان هیراد 🩵 مامان هیراد 🩵 ۱ سالگی
مامانا میشه راهنمایی کنید لطفا که کار من درسته یا همسرم؟
مهمون داشیم یه بچه ی یک ساله داشتن
هیراد داشت باهاش بازی میکرد یهو طبق رفتار همیشگیش یکی از اسباب بازی هاشو پرت کرد خرد تو صورت مهمون کوچولومون
تا من پاشم پسرمو بگیرم بغلم که دیگه اینکارو تکرار نکنه همسرم حمله کرد طرف پسرم سرش دادو بیداد کرد که چرا وسیله پرت میکنی
منم بهش گفتم چیزی نگو اون بچس متوجه نیست،وسیله رو از دست پسرم گرفتم و از مهمونمون معذرت خواهی کردم
بعد از رفتن مهمونا همسرم یه دعوا راه انداخت 😐
من نمیدونستم حرص بخورم یا بخندم
به من میگه هیراد بچه ی منم هست تو چرا به من میگی چیزی بهش نگو
چرا داری بچه رو خراب میکنی
چرا هروقت کار اشتباه میکنه نمیزاری من سرش داد بزنم و بفهمونم کارش اشتباهه 😐
هی بهش میگم بچه ی کوچیک نمیفهمه و فلان
بدتر سر من دادو بیداد میکنه
منم گفتم تو آدم گنده ای نمیفهمی چه برسه به بچه ۱۸ ماهه
بدتر قاطی کرد دوباره 😂
سر تربیت هیراد خیلی با همسرم به مشکل میخورم اصلا گوشش بدهکار نیست
دائما با هیراد درگیره و داره سعی میکنه حرفشو به زور به کرسی بنشونه
اصلا متوجه نیست که این بچه کوچیکه
خیلی نگران هیرادم نمیدونم چیکار کنم
مامان آرش و رستا☺️ مامان آرش و رستا☺️ ۱ سالگی
دوستای قشنگم .
بعضی هاتونو چند ساله که میشناسم از زمان بارداری تا الان
خیلی خیلی صحبت کردن باهاتون برام لذت بخش بود
از تجربه هامون کنار هم دیگه گفتیم
از دل نگرانی هامون
از خوشی و ناخوشی هامون
خیلی وقتا دلم گرفتم باهاشون درد و دل کردم بیشتر بخاطر آرش قشنگم
و شما چقد خوب در کنارم بودید به صحبت هام گوش دادید داریم دادید
ولی من از وقتی که این اتفاق برای دخترم افتاد قبلشم که خب بخاطر آرش حال روحی خوبی نداشتم رستام که اینطور شد به کل داغون شدم
قبل از این همه میگفتن آرش بخاطر چشم نظر رفت میگفتم نه بابا کی گفته
چشم نظری وجود نداره ولی الان واقعا نظرم عوض شده دقیقا یکی دور روز قبل به خانومی گفته بود قد بچه هاتون چنده منم خب جواب دادم حساسیتی هم نسبت به این موضوع نداشتم حتی بارها عکس رستارو گذاشتم‌ ولی الان میفهمم اشتباه بوده
دیگه فکر میکنم باید از این فضا دور باشم تا هم به خودم هم به دخترم برسم واقعا خیلی آشفته احوالم
دلم نیومد بدون خداحافظی برم خیلی خیلی دوستون دارم واقعا در طول این مدت خیلی چیزا ازتون یاد گرفتم
ایشالله تن بچه هاتون همیشه سالم و سلامت باشه
خداحافظ 🥺🫂شاید یه روزی دوباره برگشتم کنارتون