امروز نوبت دکتر گرفتم خاستم دخترمو بسپارم دست خواهرشوهرم الان میگه کلاس دارم خانوادشم ک یک هفته س رفت سفر یک هفته بیشتره هنوز نیومدن همسرمم نیست خانوادمم روستان
یک هفته اس ازمایش دادم هنوز جوابشو نبردم دکتر از بی کسی..
هیچوقت ب اندازه بارداری دومم بهم سخت نگذشت و بی کسی ودرک نکرده بودم😔

الهی هیچ کس محتاج بنده های خدا نشع

من ب خودم میبرم دیگه کاری نمیشه کرد

با خودت ببر .خوراکی براش ببر و گوشی بده دستش بازی کنه

با خودت ببرش گلم. خدا بزرگه

با خودت ببرش عزیزم

دیگه دخترتم ببر منم اینجا کسی ندارم همه جا باخودم میبرمشون

الهی چقدر بی وفا هستند مطمئن باش یک روزی هم اونا محتاج بقیه میشن از هر دست بدی از همون دست میگیری
با خودت ببر یا بذار یک ساعت مهد کودک

بزار کالسکه ببر

دخترت چند سالشه عزیزم؟ من گاهی با خودم میبرمش اونجام گوشی میدم دستش خوراکی میگیرم براش دیگه چاره چیه عزیزم

عزیزم منم شهر غریبم هیچکسو ندارم هرجا میرم پسرمم با خودم میبرم حتی یه شب حالم بد شد ساعت ۳نصف شب باخودمون بردیمش چاره ای نیست باید بگذرونیم من الان استرس دارم نصف شب دردم بگیره برای زایمان چیکار کنم بچمو باز تو یه امیدی داری خانواده شوهرت هستن

عزیزم بنظرم اگه از قبل باهاش هماهنگ نکردی جا برای ناراحتی نداره خب هرکسی برنامه ی شخصی و‌زندکی خودش رو داره

با خودت ببر
کارتون با گوشی بزار ببینه منم همینکارو کردم چندبار
خوراکی هم بردم

من پسرم دوساله اشه با خودم میبرم خیالم راحت تره سخت میگذره ها ولی میذارم پیش کسی استرس ام بیشتره

ببرش با خودت من هرجا برم پسرمو میبرم میگم حال و هواش عوض میشه بیرون

منم هرجا میرم بچه‌م باخودم میبرم

ببرش مهد بذارش

بزارش مهد

کجایید دقیقا

خوب خواهرت کسی رو بگو چند روز بیاد خونه ات بمونه ت برو دنبال کارات

چقد بد موقع افتاده کارش

ماهایی ک غریبیم سختی بارداری رو بیشتر میفهمیم🫠

همسرت برای چی رفته تهران؟

عزیزم درکت میکنم واقعا سخته...

انشالله اره به خدا خیلی سخته