خانما اصلا شوهرم مثل قبل نیست بهم توجه نمیکنه یه کوچه ایی تو محلمون هست همش میره اونجا نمیدونم برا چیه بعدهم یه دختره تویه دارخونه هس براش میخنده 😐 اصلا مردکه خیلی هالو وسبکی شده سری ب یکی میخنده یا گرم میگیره متنفرم بیزارم








بارداری
زایمان
بارداری

یچیزبرامن ثابت شداگ زن مردی تودوران مجردی راه کج رفتن محال ممکن الان ازاون کاردست بکش این دیدم ومطمنم وخیلیاهم هم جنسای خودمون مقصرن بخداقسم

عزبزم جامعه ماپرشده اززن مردای بیشعورک زن بچه وشوهردارن اماچشم چشم میکنن دیگ نمیشه کاریش کردتاخوداون مردواون زن نخان

منم همیطور اصلابرام مهم نیست محل بده نده شب تاصب بابچهام عشق میکنم البته شوهرمن سرکاردانشگاهه اصلن نمیگم تنهام بمون کنارم تنهایی بهتره البته بابچهامم

شوهرمنم بعد از زایمان همینطور شده من دیگه واسم مهم نیس

شوهر منم اینطور شده از وقتی زایمان کردم همش بیرونه ۱۱ شب میاد خونه

توهم مثل خودش بشو، این راه خوبیه

باهاش حرف بزن بیشتر اختلاف ها از حرف نزدنه

خود کرمانین؟

کجاست محلتون