از روزی که زایمان کردم فقط داره اتفاقای بد برام میوفته اون از دردای سزارین بعد عفونت خودم حالام بچمو بستری کردم چرا نباید من یه روز خوش داشته باشم از بچه داریم لذت ببرم

دختر منم سه شب بستری بود
من مرگ و به چشم میدیم
با بخیه و دردای وحشتناک به جای اینکه استراحت کنم راحت با بچم
اسیر بیمارستانا بودم
تو خونه خوابم نمیبرد میومدم صندلی بغل تختش میخوابیدم

قشنگ درکت می‌کنم عزیزم ❤️
همیشه با خودم میگفتم بالخره تموم میشه
یاد این روزا می‌کنم
بهم امید میداد

امیدوارم زودی بیای خونه
من برای اون شبا واقعا موهام سفید شد 🚶‍♀️🥲🫠

چرا بستری🥲

عزیزم دعای خیر من برات الهی هر چه سریع تر اوضاع روبه راه بشه و سلامتی باشع همه درکت میکنیم ولی ابن اوضاع موندنی نیستا صبوری کن قربونت در پناه پنج تن

منم از روز اول بارداری فقط سختی و استرس چهار روز بعد از زایمان بچه رو بستری کردن پدرم درومد از اون موقع شب تا صبح استرس دارم رو سر بچه م

میگذره عزیزم من درکت میکنم اولش خودم روزی یه جایم درد میومد عفونت ادرار گرفتم کلیه درد بدن درد گرفتم اینا گذشته پشتم زخم شد داغون که میخواستم فقط جون بدم از دردش اینا کلا خوب شد بزور بچم سرما خورد انقدر سرفه های شدید داشت نزدیک بود بستری کنم بچه یک ماهه رو خداروشکر الان دیگه گذشته وهمی رو رواله فقط صبر داشته باش میگذره

دورت بگردم انشالله که حالش خوب میشه زود میاد خونه

چرااا

میگذره عزیزم منم بچم ۱۰ روز بستری شد قوی باش خدابزرگه انشالله خودش کمکتون کنه