۱۰ پاسخ

هرچقدرم بلد باشه ولی بچه به مادر خودش نیاز داره اون لحظه...باید اینو خودش بدونه یعنی بچه نداشته خودش؟

ولی برعکس مادرشوهر من جلو خواهرشوهرام و شوهراشون اصلا به بچه من محل نمیده وقتی که اونا نباشن انقدر قوربون صدقه میره بیا و ببین ولی به نظرمن این کارش اصلا درست نیست

انگار این عادت بین اکثر مادرشوهرا هست😁

اینجوری بهش نگاه کن که ذوق داره نوه دار شده و میخواد جلو اونا یجورایی کلاس بزاره
وقتی تنهایین باهاش حرف بزن بگو متوجه م دوسش داری و دلت میخواد بغل بگیریش ولی وقتی میبینی داره اذیت میشه خودت بهم بده چون هیچکدوم دوست نداریم بچمون اذیت شه اولویت باید راحتی بچه باشه

مادرشوهر منم دوست داره جلوی فامیلاش بچه رو بغل کنه و نگهش داره نمیدونم چرا مادرشوهرا این علاقه رو دارن😂اصلااااا هم بلد نیست بچه رو آروم کنه یبار در حد نیم ساعت دخترمو گذاشتم پیشش بریم تا فروشگاه بیایم ده دقیقه نگذشته بود زنگ زد بیاید بچه داره گریه میکنه رفتم دیدم بچم خودشو کبود کرده و داره جیغ میزنه این خانم نمیتونست آرومش کنه

من یه بار بع دچهل دخترم رفتیم مهمونی شام دعوت بودیم ،میدونستم دخترم از ساعت ۱۰ شروع میکنه نق زدن ،خلاصه اینا هی این دخترو بغل میکردن فکر میکردن ساکت میشه بغلشون مخصوصا مادر شوهرم منم کاری نداشتم اصلا ،بعدش دیدن نمیتونن خودشون دادن دستم 🤗 دیگم اسرار نکردن بیان بغلش کنن

مادرشوهرا همینن 🤕باید بی خیال بشی و کار خودتو بکنی، یا باید کاراشو تحمل کنی یا اینکه کم رنگ باشه و زیاد نبینیش همین

وای مادرشوهر منم اینجوریه خیلی رو مخه.میدونی اینا میخوان بگن بچه منو خیلی دوست داره اصلا بغل مامانش نمیره و اینا الان پسر کوچیکم اصلا بغلش نمیمونه یه حرصی میخوره که نگو🤣

عزیزم بنظرم رک راست حرفتو‌بگو

خب چرا تو جمع میری خونشون

سوال های مرتبط

مامان دلارام مامان دلارام ۷ ماهگی
از زمانی که باردار شدم تا به امروز که بچم دنیا اومده و شش ماهش و داره تمام میکنه ..خیلی طبیعیه که مثل هر خانم دیگه ای منم با یکسری چالش ها دست و پنجه نرم کنم ..منم دوران ویار بارداری داشتم ..افسردگی بعد زایمان داشتم..کولیک و رفلاکس و شب بیداری های طولانی و درد های نقاهت سزارین و چالش های که بچه بعد واکسن دوماهگی و چهار ماهگی داشت و الانم که داره لثهاش سفت میشه خوب چالش های خودشو داره ..تب میکنه ..لایه پاش میسوزه ..بی حال میشه و خیلی چیزای دیگه...هیچ کدوم به منه مادر ربطی نداره بچه داره مسیر رشد رو طی میکنه من مادر بدی نیستم که بچم گاهی اسهاله گاهی یوپسه من مادر بدی نیستم که بچه بخاطر دندون تب میکنه من مادر بدی واس هیچکدوم از این چالش های که بچه در مسیر رشدش داره نیستم..و ااین که هر مادری قبل از ماها هم این مسیر با بچش طی کرده و مامان های بعد ما هم قرار طی کنن...کااااااش مادرم اینو بفهمه کاش اینو درک کنه و منو این همه تو فشار نزاره که تو چیکارش کردی که الان پاش سوخته تو کردی که الان اسهاله تو باعث شدی که الان نمیدونم فولان شده...امروز که تیر خالص زد بهم ..برگشته میگه تو نمیدونم مثل کدوم حیونکه بچمو خودش میکشه آخر یروز میام میبینم کشتیش...با این حرفش چشمام دیگه هیچی رو ندید هرچی از دهنم در اومد بهش گفتم و انداختم از خونم بیرون..بهش گفتم دیگه حق نداری بیای خونم دیگه نمیخوام هیچوقت ببینمت