واقعا موندم چقدر یه عده آدم میتونن بی شعور باشن تو بخش زایمان تنها بودم خدایی کادر زایمان خیلی برخوردشون خوب بود ولی کسی که اونجا رو تمیز می‌کرد من جیغ میزدم عین سگ پاچه می‌گرفت خودشم بچه داشت نمیدونم درکی از دردش نداشت یا نامرد بود یا اینکه خیلی راحت زاییده خودش

۹ پاسخ

بیمارستان دولتی رفتی؟

میخاسی بگی تو گوه نخور عامو برو طی تا بزن

کدوم بیمارستان بودی

کدوم بیمارستان بودی

اخ من بودم میپریدم بهش😐

مبارکه عزیزم ❤️بیخیال از اینجور ادما همجا هست بیشعورن کاریش نمیشه کرد

ملت دیگہ اعصاب ندارن

سعی کن اصلا بهش فکر نکنی از این ادما همه جا هست

بیخیال
مبارکه

مقالات مرتبط

ترک شکم بعد از زایمان
ترک شکم بعد از زایمان و کرم‌های مناسب رفع ترک
درمان افتادگی پوست شکم بعد از زایمان
درمان افتادگی پوست شکم بعد از زایمان
نگهداری سگ در خانه
نکات ضروری نگهداری سگ در خانه
کودک از چه سنی می‌تواند خودش غذا بخورد
کودک از چه سنی می‌تواند خودش غذا بخورد؟

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق ۱ ماهگی
از تجربه زایمانم در بیمارستان خانواده بخوام بگم، از رفتار ماماها خیلی راضی بودم. توی بخش هم رفتارها خوب بود. ولی اون روز که من برای زایمان رفتم خیلی شلوغ بود و بخش چون جای خالی نداشت بعد از زایمان تا دو ساعت تو بلوک زایمان بودم.
هزینه ام با بیمه سلامت برای زایمان طبیعی ۲۲تومن شد.
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان محمد ارسلان 🥰 مامان محمد ارسلان 🥰 ۳ ماهگی
بچه ها من رفته بودم بیمارستان مفرح واسه زایمان اصلا خوب نبود واقعا خیلی بد بود به آدم رسیدگی نمیکردند عین خیالشون هم نبود من خیلی ازیت شدم بیمارستان مفرح خیلی بده
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان فسقلی مامان فسقلی ۲ ماهگی
رفتم برا معاینه زایشگاه صدا جیغ یه زن میومد داشت زایمان میکرد خیلی استرس گرفتم چ کنم میترسم یا حداقل بستریم کنن راحت شم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان آرتمیس💗 مامان آرتمیس💗 ۴ ماهگی
تجربه زایمان #سزارین۴
حس پاهام داشت بر میگشت ، درد هم داشتم که اولاش قابل تحمل بود ولی کم کم زیاد و زیادتر میشد ، یه پرستار آقا کنارم بود خیلی خوش اخلاق بود اومد و پمپ درد رو بهم وصل کرد که پمپ درد خیلی خیلی تاثیر داشت ، بهترین کار همین بود که پمپ درد گرفتم
بعدش هم بردنم توی بخش که مامانم اونجا بود خیلی دلگرمی بود برام ، دخترمم که دیدم کل دردام یادم رفت ❤️ نمیگم درد نداره سزارین هم درد داره و کلا زایمان سخته چه طبیعی چه سزارین هردو سخته
فشاری که به شکمم وارد کرد پرستار برای خونریزی چون پاهام و دلم حس داشت خیلی خیلی دردم گرفت و اذیت شدم و جیغ میزدم خیلییی درد داشت دستش رو محکم گرفته بودم اما خب بندع خدا مجبور بود فشار بده بخاطر خودم که بهتر بشم ، یبار یع پرستار دیگه اومد که اون خیلی بداخلاق بود اونم یبار فشار داد و رفت خلاصه این فشار بعد زایمان سزارین ادم مرگ رو به چشم میبینه خیلی وحشتناکه
😐❤️ سرم هایی که میزنن بهت هم خیلی خواب آوره و کلا آدم گیجه گیجه که باعث میشه باز دردت یادت بره
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان کیان💙 مامان کیان💙 ۳ ماهگی
سلام مامانا من اومدم تجربه زایماتم از بیمارستان ارام رو بگم
اول اینکه من زایمان زودرس داشتم ۳۶هفته بخاطر انقباض های شکمی زایمان کردم
بچم بریچ بود سختم بود
بیمارستان فوق العاده تمیز عالی کادر درمان با ادب کار بلد مهربون
اتاق عمل مواد بیهوشی و همه چیز رضایت بخش بود
ودر کل من راضی بودم🙏
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان آیه مامان آیه ۳ ماهگی
بچم تکون نمیخورد رفتم بیماریتان خداروشکر همه چی خوب بود، ولی چقدر استرس کشیدم، همون موقع تو بمیارستان یه خانم هم زایمان طبیعی داشت و خیلی جیغ میزد و استرسم صدبرابر شد….
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آیه مامان آیه ۳ ماهگی
امشب رفتم بیمارستان نجمیه برای نوارقلب بعد یه خانومه بود زایمان طبیعی خیلی جیغ میزد،، امکانات نجمیه چطوریه ک اون بنده خدا این همه اذیت میشد؟؟ من نمیخوام برم اونجا ولی میخوام بدونم همه ی زایمانها انقدر درد دارن یا اون خانم چون اونجا بود و کسی کاریش نداشت انقدر درد میکشید …؟؟
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان ارسلان مامان ارسلان ۳ ماهگی
واقعا دکترا چقدر میتونن بی مسئولیت باشن از دیشب دارم درد میکشم و بهش زنگ میزنم و پیام میدم جوابمو نمیده دیشب هم رفتم با اینکه دو روز پیش گفته بود همه چیت خوبه برا زایمان دیشب کلی عیب گذاشت که بچه فلانه و فلان نمیشه زایمان کنی باید صبر کنی
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان نی نی موچولو😢 مامان نی نی موچولو😢 روزهای ابتدایی تولد
اگر تو زایمان همکاری کنی بنظرم خیلی بهتره و اینکه نزاری زیاد معاینه شی ودهن داشته باشی بی جون باشی حرف نزنی میکشنت من از دکترم راضی نبودم ولی خدا پرستاره رو اورد دم اخری دکترم اصلا تا امروز ک ترخیص شدم منو نیومد چک نکرد اما پرستارا باهام خوب شدن گفتن تو خیلی مظلومی تو زایمان همش خابم میبرد و درد نمیذاشت اونام عذاب وژدان میشدن ک شکمت زیاد کوچولوه ولی سگ بودن حرفی میزدم میگفتن ما بهتر بلدیم کلش سراوان زایشگاه خوب و تمیزی داشت ن تمیز بود ن پیگیر بودن پرستارا ولی گذشت هر جور بود
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان امیرعلی 🧸❤ مامان امیرعلی 🧸❤ ۳ ماهگی
🔶️ تجربه من از زایمان سزارین🔶️ (۵)

بیمارستان مجیبیان هم از هرنظر برای من عالی بود. البته اینا تجربیات منه و برای همه یکسان نیست و شرایط برای هرکس متفاوته. من حرف های ضد و نقیض درمورد مجیبیان زیاد شنیده بودم و برای همین خیلی دودل بودم که برم اینجا یا نه ... ولی الان اگه بخوام تجربه خودم رو بگم واقعا عالی بود. هم پرسنل و هم طرز برخوردشون هم رسیدگیشون واقعا خوب بود (البته به شیفت و پرستارهایی که اون روز هستن هم خیلی بستگی داره 😅). مجیبیان قانون های خاص خودش رو داره مثلا اصلا نمیتونی همراه یا پادار داشته باشی (مگر اتاق خصوصی و vip) ولی خوبیش اینه پرسنل همه جوره هواتو دارن. مثلا بچه رو پرسنل بخش نوزادان نگهداری میکنه، پوشکش رو عوض میکنه، تو شیردهی بهت کمک میکنن یا پرستار بخش اگه درد داشته باشی یا مشکل خاصی سریع رسیدگی میکنه ... حتی برای دستشویی رفتن یا شیاف گذاشتن هم پرسنل برات انجام میدن. یه خانومی بود اولین باری که میخواستم راه برم کلی بهم کمک کرد تا دستشویی همراهم اومد، کل بدنم رو شست، شورت پام کرد، برام پد گذاشت و منو برد اتاقم یعنی درجه یک بود. برای هرکاری هم پرسنل مخصوص خودش رو داره هروقت زنگ زدم سریع اومدن و رسیدگی کردن. برای من خیلی خوب بود و واقعا راضی بودم.
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان میوه دل مامان میوه دل ۲ ماهگی
کسی رو میشناسین با زایمان طبیعی خودش یا بچه آسیب دیده باشن؟؟؟
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان دلانا🩷 مامان دلانا🩷 روزهای ابتدایی تولد
تو بخش زنان زایمان بودم یه خانمی زایمان میکرد جوری داد میزد که بیچاره🤕 تموم بدنم لرزید
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان دخملی💓 مامان دخملی💓 ۲ ماهگی
خانمایی ک بیمارستان میلاد تهران زایمان طبیعی کردن چطور بود؟توی اتاق زایمان تنها بودن یا همه زایمانا یه جا هستن؟و تو بخش تخت ها چندنفرس؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آیهان🧒 آیناز👶 مامان آیهان🧒 آیناز👶 ۳ ماهگی
پارت چهارم
شروع کرد بخیه زدن نمیدونم چجوری بی حس کرده بود قشنگ سوراخ سوراخ شدنمو میفهمیدم جیغ میزدم ولی انگار نه انگار سرم داد میزد و طلبکار بود از من التماس میکردم ولی فایده نداشت انگار با یه حیوون داشتن رفتار میکردن هیچی واسشون مهم نبود فقط پاچه مریضو میگرفتن خلاصه تو بخیه زدن خیلی درد کشیدم، بخیه که تموم شد بچه رو دادن بغلم گفتن شیر بده دو ساعت بعد میبریم بخش منم شیرش دادم ،بچه رو زودتر بردن بعدش منو ساعت ۲ شب بود اومدن بردن رفتم بخش به زور تونستم برم بالای تخت لرز وجودمو گرفته بود همه جام درد میکرد دست و پام نمیومد با خودم ، بعد چند دقیقه دیدم مامانم اومد بالا بچه رو دادن بهش گفتن لباس تنش کن اومد همه کارامو کرد و به زور یه چیزایی میداد بخورم منم واقعا دیگه جونی نمونده بود ولسم، دیدم مامانم بدتر از من میگفت تو سونوگرافی مردم و زنده شدم چقد استرس کشیدم ، گفتم اره حالا خداروشکر بخیر گذشت ، میگفت من اونجا صدای جیغتو شنیدم با پرستاره دعوا کردم چرا بی حس نمیکنین منم توضیح دادم بهش که اره اینجوری شدم زود باز شدم گفت عه چه خوب همون بهتر که نزدی ، بعد از اینکه من زاییدم شوهرم سونو رو آورد نگهبانه گفته بود زاییده دیگه نمیخان ، اونم تا صبح مونده بود تو ماشین مامانمم بالا پیشم بود که اول صبح بیرون کردن همه رو
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آرتمیس💗 مامان آرتمیس💗 ۴ ماهگی
توجه کردین زایمان خیلی روی روان آدم آدم تاثیر میزاره؟؟
آدم همش با خودش میگه من واقعا از پسش بر اومدم .
من همش فکر میکنم یه رویاست هنوز باورش نکردم که یه جراحی سخت انجام دادم و واقعا از پس زایمان بر اومدم. فرقی هم نداره که سزارین باشین یا طبیعی ، واقعا پروسه عجیبیه
مشاهده ۷ پاسخ دیگر