فکر کنم به خاطر اینه که پدربزرگا و مامان بزرگا خیلی کمتر از ما بکن نکن میگن. البته به وقت خودش به ماها گفتنا، به نوه که رسیدن روش تربیتی شون تغییر کرده :) دختر منم امروز به من گقت کی شنبه میشه بری سر کار؟ بددن اینکه دلم بشکنه سریع یه لامپ توی ذهنم روشن شد که چرا اینو میگه. پرسیدم چرا دوست داری برم؟ گفت چون دوست دارم پیش مامانی بمونم. گفتم چرا دوست داری پیش مامانی اینا بمونی؟ گفت چون هی بهم نمیگن لباس آستین بلند بپوش :) این جند روز که هوا سرد شده لباس خونه شو تغییر دادم. چون نمی خواستیم دوباره شوفاژ روشن کنیم. خدا رو شکر از امروز گرم تره می تونخ لباس ازادتر بپوشه. گفتم باشه بیا لباس انتخاب کن بپوش. دوید یه تی شرت و شلوارک انتخاب کرد پوشید و خوشحال شد. سختگیری مادربزرگا اصولا کمتره، واسه همین بچه ها دوست دارن باهاشون وقت بگذرونن. خود من بیشتر خاطره های شیرین بچگیم توی خونه و باغ و حیاط مامان بزرگم بوده. به دل نگیر بزرگ تر که بشن همه این حسا تغییر می کنه. دوست داشتن بی قید و شرط خیلی سخته ولی اولین و مهم ترین قدم فرزند پروریه.
گلم این چه حرفیه بچه ۴ ساله چی میفهمه کوچیک نمیدونه چی میگه
قدر مادرتو بدون که میاد پیش بچه هات دستشو ببوس اصلا به این چیزا فکر نکن پسر من امروز یه خانم تو پارک دیده میگه مامان توبره خونه دوست ندارم تو با خاله میخوام برم خونشون خخخ،،،خودمم ناراحت شدم اینو گفت ولی به دل نمیگیرم از بچه ۴ساله ،،توهم ناراحت نباش گلم،،
دقیقا پسر منم همینجوریه مامانمو دوسداره همسرمم خیلی دوسداره ولی اصلا منو دوسنداره براش مهم نیست بود و نبود من حتی از سرکار میام خونه درو باز میکنه اگه باباش باشه میپره بغلش من باشم میگه اه میره میشینه رو مبل اصلا طرفم نمیاد بااینکه پدرش نصف کارا و وقتی که میزارم رو براش نمیزاره
ابروهات میکرو
ببین چند مورده بچه نباید تو را به عنوان پول ببینه و وسیلهای برای تامین نیازهای مالیش اینو باید حل کنی دوم اینکه بچه هر تو هر سنی به یکی وابسته است یه بار به پدر مادربزرگ الان بچه شما به مادربزرگش وابسته است سوم اینکه شما بچه دوم آوردی و با اومدن بچه دوم اولی فکر کرده که دیگه دوستش نداری اونم مهرشو برده سمت مادرت حتی اگه خیلی بهش محبت کرده باشی بازم این حس توش ایجاد شده و اصلاً حس جالبی نیست برای اون اون زجر میکشه که داره میره سمت مامانت میخواد کمبودی که حس میکنه رو جبران کنه شما باید یه فکری بکنی یا بری مشاوره انقدر بهش محبت کنی که لبریز بشه البته محبت مدیریت شده
چی بگم بچه ها هی اینجورین
چ بد برداشت کردی رفتاراش ها عزیزم پسر من تمام دنیاش مامانمه فقط بخاطر اینکه کارایی ک ما ب عنوان مادر سخت میگیریم و بکن نکن هایی ک میگیم و نمیگن اونجا کاملا آزاد هستن واسه همین دوسشون داره منم از عشقشون فقط عشق میکنم ب نظرم شما از چیز دیگه ناراحت بودی اونم اینو گفته بهمت ریخته اینجوری نگو همه مامان ها گاهی خسته میشن گاهی احساس ناکافی بودن میکنن ولی بلاخره انسان گاهی خطا میکنه
دختر کوچیکتون شبیه خودتون🤩
بعدشم اون بچه الان تو این سن فداکاری های تو و تلاش های تو رو که نمیبینه و متوجه نمیشه
هر احساسی هم که الان داشته باشه رو حساب بچگیشه
ولی پدرش نه ، نمیشه گفت رو حساب بچگی
عزیزم شما شاغلی
طوریکه خودت گفتی بچه ها بیشتر پیش مامانت هستن
طبیعیه که به مادرت وابسته تر باشه
واااای عزیزمممم این بچس چی میدونه آخه دختر منم همیشه منو ب باباش ترجیح میده ولی داخل کاراش میشه فهمید ک عاشق باباش هم هس ب رو خودش نمیاره
منم بچم وقتی بابام و مامانم میان حتی دستشویی هم با من نمیاد میگه فقط مامان جون
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.