من دیوانه نشم خوبه والا ب خدا دیگ نمیکشم.دخترم چندروز بیحال،زیاد نق میزنه.فک کنم برا دندونه.شوهرم میگ تو ودختر بزرگم زیاد باهاش بازی نمی‌کنید میفهمه برا همین بیحاله.آخع مرد حسابی تو میگی بچه ۶ماهه کمبود محبت میفهمه بعد من زن ب این بزرگی آدم نیستم خون منو توشیشه میکنی.منک افسرده وداغونم نمیبینی.کلیپ ک تو اینستا پخش شد مرد بچه رو میزد نمیتونست رو پاش بمونه.میگ توهم مثل اونی سر بچه ۶ماهه داد میزنی.میگم تو ازصبح تاشب مغز منو با مته سوراخ میکنی چجوری انتظار داری حال من ک خوب نیست بتونم با آرامش ب بچه ها برسم.واقعا دیگ بریدم.فقط ازخدا صبرایوب واعصاب فولادی میخوام.تاحالا تمیزی خونه مشکل بود بعد شد رسیدگی ب دختر بزرگ وحالا هم این بچه.من اصلا نمی‌فهمم تو ذهنش چی میگذره‌.آخرش هم همه مشکلات میندازه گردن ارتباط من با خانوادم میگ باهاشون تلفنی حرف نزن.ب خدا ک هر دوسه روز یبار باهاش صحبت میکنم.من فقط ی خواهر دارم و ی پدر ومادر.میگ بااوناقطع ارتباط کن‌.اونا مشکل زندگی ماهستن.شما باشین چیکار میکنین؟خواهرانه بگین.

۱۱ پاسخ

خسته‌ای و دلت پره، حقم داری. بچه‌ت احتمالاً بخاطر دندونه بی‌قراره، نه کمبود محبت. شوهرت به‌جای کمک، فقط سرزنش می‌کنه و این اصلاً درست نیست. تماست با خانوادت دلگرمیته، قطعش نکن. تو افسرده نیستی، فقط خیلی فشار روت بوده. اگه بتونی، یه وقت کوچیک برای خودت بذار و با یه مشاور حرف بزن. تو تنها نیستی، قوی و کافی هستی❤

من باشم چیکار میکنم؟از این ادم سمی و‌مریض جدا میشم

والا شوهر من بچه یه آخ میگه سریع با اخم میگه چیکارش کردی
خستم خستههههه خانوادشم از یه طرف هرروز خونمون پلاسن همشون همینن فقط شوعر تو نیس

عزیزم تحت هیچ عنوان رابطه ت با خانواده حتی کم رنگ نکن

خیلی سخته ..هیچی بدتر از سرزنش برای مادری که تمام وقتشو میذاره نیست

حق با توعه عزیزم .پروسه زایمان و بچه داری به اندازه کافی از آدم انرژی میگیره..حالا اینجور حرف زدن ها و رفتار کردن ها هم آدمو داغون میکنه.به نظرم جوابشو بده ...هرچی آدم بیشتر کوتاه میاد بدتر میشه

فشار کار و اقتصاد اینقد بهشون فشار آورده که بی اعصاب شدن، ولی خب درست هم نیس سر زن و بچه خالی کنن، بنظرم کم محل کن و همش بگو باشه تو درست میگی، یا سکوت کن، شاید داره خودشو خالی میکنه

باز شوهر من مادرش سرما خورده بود شدید،بچع رو قایمکی میبرد بچه الان سع زوزه همش دکتر بیمارستان خوب نمیشه تبش قطع نمیشه برگشته میگه بخاطر کولرع😐اخه بزززززز تو بردی پیش ننه ات،کولر یه ماهه روشنه چرا مریض نشد؟😬😒یه بار دگه بگه میرینم بهش🥱

عزیزم زیاد خودت و درگیر حرفاش نکن من رفتم دکتر داروی اعصاب داده خیلی راضیم شوهرم هر چقدر هم زر بزنه به ی ورمم نیست حالا من یدونه مادرشوهر سلیطه دارم با هم زندگی میکنیم پدرمو در میاره

توجه نکن اصلا بهش شوهرمنم اینجوریه ولی من کارخودمو میکنم

شوهرمنم همینه خاهرعالموآدم ازبچه نگه داشتن من تعریف میکنه فقط این آقا هزارجورایرادمیگیره

سوال های مرتبط

مامان نینی مامان نینی ۶ ماهگی
امشب خواب ب چشمم نمیاد بعد چند ماه استوری دوستمو دیدم بهم ریختم چه شبایی ک باهم درد دل نکردیم و نخوابیدم دیک اون حامله شد سر پسر اولش یکم کم شد رابطمون بعد پسر دومش ۳۱ مرداد ب دنیا اومد امشب ک دیدم استوری کرده خدا نمیبخشمت گلمو گرفتی انگار یه دبه آب داغ جوشیده زو سرم ریختن رفتم بهش پیام دادم سلام احوال پرسی بعد خودش گفت ۲۰ روزه دیگ زندگی نمیکنم بچم آسمونی شد سر چی یه سرماخوردگی ساده اسهال شد بعد تب بعدش تنفسش مشکل پیدا کرد و فوت شد منه دیوانه کم دیوانه بودم ک بدتر شدم قلبم مچاله شد براش الان نمیتونم بخوابم الان میبینم حق داشتم از سرماخوردن پسرم دیوانه بشم حق دارم این همه حساسیت نشون بدم حق دارم ک بچمو زیاد محیط های بسته نبرم حق دارم عکس بچمو تو فضای مجازی نذارم خواستم بگم مامانای گل هر کی ازتون ایراد گرف و گقت حساسیت نشون میدی ولش کن مهم نیس اصلا ب حرفش گوش ندین شما راه خودتونو برین ببینید دوست من چی ب روزش اومده تو ۲۰ روز ۲۰سال پیر شده من تصمیم گرفتم بچمو دیگ اصلا اصلا مهمونی های با تعداد بالا نبرم گرچه تا الانم نبردم میترسیدم ولی دیگ من چشمم ترسیده خدا همه‌ی بچه های سرزمین‌سرزمینمو حفظ کنه امیدای مملکت هستن همشون