۱ پاسخ

عزیزم😍 به سلامتی همیشه به گشت
من تا حالا جنوب نرفتم

سوال های مرتبط

مامان برسام مامان برسام ۱۳ ماهگی
تجربه سفر با نوزاد پارت 21#
بعداز استراحت تصمیم گرفتیم بریم هم ناهار بخوریم هم اینکه یکم بازار گردی کنیم شبم بریم لب ساحل شاید بدرد مامانای که قصد سفر دارن بخوره (من کیف اضافه واسه برسام برده بودم بین وسایلاش دو دست لباس و یه سوی شرت یدونه پا خشک کن چند تا پوشک دستمال مرطوب. و یدونه هم پتو و البته لوازم شیر خشکشو گذاشتم تو اون کیفی که اضافه برده بودم که سبک باشه چون دائم همراهمه اذیتم نکنه ) بازار گردی با برسام اصلا اذیتم نکرد هر سه ساعت یکبار پوشکشو عوض میکردم و سعی کنید اگر سفر رفتید به سمت شهرای جنوبی چون یکم ابشون شور هست پای بچه رو که خصوصا قراره پوشک بشه حتما با آب معدنی بشورید چون شوری آب ممکنه باعث حساسیت شدید بشه منم یه آب معنی همراهم بود که وقتایی که میخواستم پوشکشو تعویض کنم با اون آب بشورمش و اینکه یه اسپری ضد عفونی هم همراهم بود واسه وقتایی که میخواستم تی نی رو از کالسکه بغل بگیرم شیر بدم دستمامو قبلش ضد عفونی میکردم .. مریض شدن بچه ها توی سفر واقعا مشکل سازه نه تنها سفرو خراب می‌کنه بلکه استرس بیمارستان و دکتر شهری که رفتی رو هم داری منم هر طوری بود فقط حواسم به این بود برسام مریض نشه.. و خدارو شکر پسر خوبی بود زیاد مامانشو اذیت نکرد .. بعداز بازار گردی و یکم خرید شام خوردیم و شب بود که رفتیم لب دریا
مامان سیدطاها مامان سیدطاها ۶ ماهگی
خانما پسرم چند روز پیش یعنی یکشنبه دوشنبه تو خونه خودمون همش عطسه میکرد بدنش هم گرم بود تبش میگرفتم تب نبود گرم بود مامانم هی گفت بیا خونمون بیا خونمون چون ابجیم خونه اوناست خودشون تهران میشن اومده شهر خودمون زایمان کنه تا ۱۰ روز دیگه وقتشه منم گفتم زایمان کنه یه مهمون اینا میخاد بیاد دیگه تا چند وقت دیگه هیچ نمیتونم درست حسابی همدیگرو ببینیم به شوهرم گقتم منو ببر چون مامانم هم از یه طرف میگفت بیا بیا من سه شنبه رفتم پسرم بازم بدنش گرم بود ولی پریشب سرفه کرد از دیروز تبش رفت ۳۸ ۳۹ درجه که خودم قبلش میدونستم استامینوفن برداشته بودم دادن بهش تا ۴ ساعت نشده باز تبش می‌رفت بالا به شوهرم گفتم گفت فردا میام دنبالتون امروز که جمعه هس دکتر مطب نیس گفتم باشه گفت امشبو یه جور سر کن تا صبح میام دنبالتون که بازم اگه تبش رفت بالا پیاز بزار ببینا تبش که بالا رفت هم استامینوفن دادم هم اینکه پیاز گذاشتم ببینم میاد پایین برعکس رفت بالا که زنگ زدم گفتم بیا دنبالم کلی گریه کردم ابجیم استرس گرفته بود میترسیدم خدای نکرده خیلی بالا تشنج کنه مامانم اینا ماشین ندارن بابام و داداشم سرکار بود بعد خودشون هم شهرستان میشن به بیمارستان کلینیک دسترسی نیس
مامان هانا مامان هانا ۵ ماهگی
تجربیاتم در مورد سفر به مشهد با بچه ۵ ماهه تو پاییز با ماشین🤭🤗🐥
شرمنده دیر شد ولی گفتم بذارم
۱‌.ما حدود دوهفته پیش با ماشین های خودمون با خانواده ی شوهرم رفتیم مشهد
وخداراشکر خیلی راحت تر از اونی بود که فکر میکردم
چون اولین مسافرت راه دور هانا با ماشین شخصی بود
من اشتباهي که کردم کالسکه هانارو برنداشتم چون قرار بود مادرشوهرم باما بیاد و جا کم بود پشت ماشینم چون چمدون و وسیله گذاشته بودم پر بود و برای زیارت چون مسیر پیاده رویمون تا حرم دور بود یکم اذیت شدیم
کریر هانا رو برداشتم و خیلی خوب بودچون هم صندلی ماشین هم میشه تو ماشین کلا تو کریر بود و برای شیر فقط میاوردمش بیرون
و برای خوابیدن وبازی کردن راحت بود بچم
خودم عقب کنار هانا بودم کلا و جلوی پام رو با پتو پر کرده بودم و چهار زانو نشسته بودم که اینجوری رسیدگی و بازی با هانا راحت تر بود
من برای روز ها چون گرم تر بود برا هانا پافر خز برداشتم و برای شب ها کاپشن سرهمی که گرم تر باشه
۴ دست لباس برداشتم
دوتا بادی برداشتم براش و یه بسته پوشک و تشک تعویض مسافرتی و دستمال مرطوب حتما بردارید که خیییلی کمکم بود و تو ماشین برای تعویض پوشک و پاک کردن دست و صورت بچه و دست های خودم برای شیر دادن به هانا
دوسه تا جغجغه برداشتم که هانا حوصلش سر نره و یکی یکی میدادم دستش تا از یکی خسته میشد بعدی را میدادم و دوباره سرگرم میشد
مامان JANA🎀✨️ مامان JANA🎀✨️ ۱۰ ماهگی
شیر مادر و شیرخشک کمکی
#پارت_اول
مامان هایی که از قبل من رو دارن میدونن که از ۱و نیم الی ۲ ماهگی بچه م یکی از دغدغه های اصلی‌م این بود که در کنار شیر خودم یک وعده یا دو وعده شیر خشک بدم اما فکر کنم یکی از بد قلق ترین فرشته ها فرشته کوچولوی من بود و به هیچ روشی شیر خشک رو قبول نمی‌کرد.

اول اینکه چرا از اول شیرخشک کمکی ندادم:

اگر بخواید شیرخشک کمکی بدید باید تا ۳ هفته اول تولد بچه بهش بدید واگرنه احتمال اینکه بعدش بگیره خیلی کمه چون به شیر مادر وابسته میشه و ممکنه بافت پلاستیک توی دهنش رو دوست نداشته باشه و یا اینکه از حالتی که یهو شیر زیاد وارد دهنش بشه بدش بیاد و بترسه و نتونه درست قورتش بده، حالا چرا من از اول ندادم، چون که تو زمان بارداری تصمیم گرفته بود فقط شیر خودم رو بچه بدم و با شیرخشک کاملا مخالف بودم گفتم تا خودم شیر دارم چرا شیرخشک بدم! بماند که بعدتر نظرم عوض شد، و اطرافیان!!! امان از اطرافیان !!! میگفتن چرا میخوای در حق این بچه ظلم کنی؟ میخوای شیرخشکیش کنی؟ هر چی میگفتم نه بابا فقط میخوام شبی ۳۰ سی سی بدم که هم راحت تر بخوابه هم بهتر وزن بگیره، میگفتن نه اگه شیرخشک بره تو دهنش دیگه شیر خودت رو نمیخوره! خلاصه عذاب وجدانی به جون من انداخته بودن که حتی وقتی به شیرخشک فکر میکردم با خودم میگفتم من چقدر مادر بدی هستم که میخوام با بچه م اینکارو بکنم!