۵ پاسخ

ممنون عزیزم ولی اصلا عکسش واضح نیست

الان چی

تصویر

عکس واضح و بفرست لطفا

عکس تاره کلا

عکس واضح نیس

سوال های مرتبط

مامان نویان 🩵 مامان نویان 🩵 ۲ ماهگی
خیلی کلافم و سردرگم با خودم میگم من دیر شروع کردم ورزشو از 37 هفته با خودم میگم زیاد ورزش نکردم باید حداقل 45 دقیقه 1 ساعت ورزش میکردم اما پیاده روی و پله را یک هفته پشت سرهم 1 ساعت رفتم رو توپم هر روز 4 تا حرکت ورزش میکردم گاهی حمومم اسکات در حد 45 تا گل مغربی هم یک هفته هم خوردم هم شیاف گذاشتم 4روزیم شربت خاکشیر و زعفرون و گلاب و دمنوش به دونه خوردم
3 هفته آخر نوبت دکتر داشتم هفته ای ی مرتبه معاینه شدم ی دفعه هم بیمارستان در کل 4 بار معاینه
یعنی اینا کافی نبود برای حداقل یک سانت یک سانت و نیم بازشون رحم حداقل ی ذره درد زایمان؟؟؟ کم کاری کردم یا نمیخواد دردم بگیره زایمان طبیعی کنم
میدونید چرا اصرار دارم رو زایمان طبیعی بخاطر اینکه من آندومتریوز دارم و ی بارم عمل کردم فایده نداشته و دوباره جاش اومد دکترم گف زایمان طبیعی برات بهتره من بخاطر اینکه بعد زایمان با هر پریودم دیگه اون دردایه بد و خونریزیای شدید نکشم یعنی بخدا انقدر سخته شده برام فوبیا من بعد بارداری باهاش چجور بسازم😭
به مرورم چسبندگی میاره برام همین بچه هم فکر میکنم با نذر و نیاز و دعا خدا بهم داد
اصرار فقط برا اینه میترسم با سزارین چند برابر بشه البته صددرصد نیست با زایمان طبیعی از بین بره
کلا دکترم گفت همیشه باهات هست
مامان ناردون مامان ناردون ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی

خب خب همونطور که گفتم من از ۳۶ هفته چند روز یه بار درحد ۲۰ دقیقه پیاده روی میکردم و همش هم استرس زایمان روداشتم
چون هنوز اخرین سونو رو نداده بودم نمیدونستم طبیعی میشه اخر یا سز
بخاطر همینم میترسیدم ورزشا رو شروع کنم
خلاصه که ۳۶ و۳ رفتم سونو و گفت بچه سفالیکه من ورزشارو شروع کردم
حالا ورزش ها چی بودن
اول همون پیاده روی که روزی ۲۰تا۳۰ دقیقه بود
دوم اسکات میزدم زیر دوش اب گرم اول از ۲۰تا شروع کردم وتا ۱۵۰ تا رسوندم
اینجور که تو ۵تا ست ۳۰ تا میزدم البته زودها نه دیر یعمی کل این ۵ ست شاید ۲۰ دقیقه میشد
حرکت سجده و گربه گاو هم هر ۳ ساعت یه بار میزدم
چنباتمه عمیق و قر کمر هم یکم داشتم
همه اینها تو هفته ۳۹ دیگه خیلی زیاد شده بود به علاوه پله نوردی و ورزش رو پله و رقص
از هفته ۳۹ طبق همون جدول تاپیک قبلی میش میرفتم هرجاهم جون داشتم بیشتر انجام میدادم🙃 هم ورزشا هم کارها دیگش مثل دمنوش و کاسنی و ماساژ و شیاف مغربی و اینها
خلاصه با وجود اینها تا ۳۹ و۳ درد نداشتم به هییچ وجه
تا اینکه روز ۲۴ فروردین ساعت ۱ شب که تو گوشی بودم یهم کمرم یه تیر کشید حدود ۲۰ ثانیه اول توجه نکردم بعد دیدم هی درد میاد دیگه ساعت گرفتم دیدم دردا منظمه هر ۶ دقیقه ۲۰ ثانیه
خلاصه اول خندم گرفت گفتم چه خوب که دردا اینجورین اینجور اروم و خوب😬
محل ندادم میخواستم بخوابم دیدم نه خوابم نمیبره
پاشیدم یکم دور خودم گشتم باز زمان گرفتم دیدم شده هر ۵ دقیقه ۲۰ ثانیه
دیگه گفتم برم حمام یکمم دوش بگیرم ببینم دردا کاذب نیستن
رفتم دوش گرفتم یکمم ورزش کردم دیدم نهه بابا این دردا بیشتر شدن با فاصله کمتر
دردام اونقدر شدید نبود اما چون هر ۳ دقیقه شده بود ترسیدم
مامان کارن مامان کارن ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی 🥰
من با اینکه چیزی از زایمان طبیعی نمیدونستم ولی برا زایمانم انتخابش کردم چون دیدم یه عمل کوچولو آپاندیس خواهرم چقدر درد داشت
من عاشق برنامه اینستام ولی خوب خیلی باهام مخالفت میشه همچنان
همینطور ک داشتم فیلم هارو میدیدم چنتاشون هم ورزش برا زایمان طبیعی بود ذخیره کردم و ازشون فیلم گرفتم دقیق از 34 هفته 3 روز هر شب اونارو انجام میدادم هر حرکت و 15 بار
چند بارشو دیگه خودم تنظیم کردم😂
بعد یه خانم بود تازه زایمان کرده بود گفت ک برا زایمان راحت اون هفته های اخر هرشب دمنوش بابونه بخورید از 37 به بعد چون باعث زایمان زودرس میشه منم ک حررف گوش کن😂
از 36 هفته من پیاده روی رو می رفتم روزی یک ساعت و نیم
هفته 37 هم شروع کردم به خوردن دمنوش بابونه البته شب
صب زود هم خاکشیر و عسل و ابجوش میخوردم
تا اینکه رسید روز زایمان 😍😅
27 هفته و 5 روز ساعت 12 دمنوش خوردم تا 1 با همسرم فیلم دیدم و رفتم خوابیدم ساعت 3 یعو از خواب بیدار شدم دل درد داشتم اما کم گرفتم خوابیدم 😁
ساعت 5 یهو بیدار شدم دردم زیاد بود اما قابل تحمل همسرمو از خواب ناز بیدارش کردم گفتم میخوام زایمان کنم اونم داشت مسخره نیکرد باور نداشت همینطور دردام زیاد تر میشد ساعت 6 دیگه من رفتم حموم زیر آب خیلی داغ هی بشین پاشو میکردم ولی خوب من نمیدونستم شاید خطرناک باشه😁 از رفتن به بیمارستان وحشت داشتم هرجوری یود تحنل کردم تا ساعت 10
تا بیمارستان 2 ساعت راه بود 12 رسیدیم بیمارستان
مامان سپهر💙 مامان سپهر💙 ۱ ماهگی
تجربه من از زایمان طبیعی
من واسه دومین بار زایمان طبیعی تجربه کردم البته پسر اولم ۳۱ هفته با وزن ۱۳۵۰ دنیا اومد واسه همین ماما بهم گفت خودتو شکم اول بدون نه دوم چون اولی کوچیک بود😁
من کل بارداری بخاطر زایمان زودرس قبلی استراحت نسبی بودم سرکار نرفتم پونزده هفته سرکلاژ کردم دکتر ۳۷ هفته سرکلاژو باز کرد من پیاده روی ورزش شروع کردم ۳۸ رفتم ویزیت گفت دهانه رحمت ۳ سانت بازه ولی سر بچه نیومده تو لگن دوره زایمان راحت خانم ابادی شرکت کردم یکی دو جلسه ام حضوری کلاس ورزش رفتم دیگ خودم حرکاتو تو خونه انجام میدادم
دوشنبه یکم اردیبهشت از صبح دردام شروع شد اولش منظم بود هر ده دقیقه یه بار ولی بعد دو ساعت کلا نامنظم شد دیگ همون روز رفتم کلی پیاده روی ورزش کردم زیر دوش صدتا اسکات زدم ولی همچنان دردام نا منظم بود دیگ شب تا صبح بخاطر درد نتونستم بخوابم شیش صبح با ماماهمراهم تماس گرفتم گفت برو بیمارستان معاینه بشی منم خودمو میرسونم با همسرم اومدیم بیمارستان معاینه کرد گفت همون سه سانتی ولی دهانه رحمت خیلی نرمه بچه هم اومده تو لگن ولی هنوز سرش کامل فیکس نیست دیگ بستری شدم و ماماهمراهم اومد خودش معاینه کرد واسه اینکه سرش بهتر بیاد تو لگن یه معاینه کرد که دردناک بود و چهارسانت شده بودم با کمک همسرم و ماماهمراهم ورزشارو شروع کردم و طب فشاری واسم تو انقباضات انجام میداد چون ریتم دردا جالب نبود امپول فشار با دوز کم بهم زدن کم کم دردا شدیدتر شدن و با فاصله کوتاه بین دردا سعی میکردم تنفس بگیرم ماما ماساژم میداد...
مامان پناه🩷 مامان پناه🩷 ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت یک
من تو بارداری هفته ۱۸ سرکلاژ شدم و استراحت نسبی بودم و هفتگی امپول میزدم و از هفته ۳۲ دیگه امپول رو دکترم قطع کرد و سرکلاژم رو هفته ۳۷ باز کردم بعد از اون معاینه شدم و گفتن لگن خوبی برای زایمان طبیعی داری منم فقط پیاده روی کردم یک روز در میون و خاکشیر و رابطه داشتم و ۳۹ هفته و ۶ روز رفتم سونو دادم فهمیدم اب دور جنین ۶ شده که کم بود و به ماما همراهم گفتم و اونم گفت برو بیمارستان بستریت میکنن منم رفتم بیمارستان ۱۷ شهریور اونجا معاینم کرد ۳ سانت بودم بدون درد ولی اونجا پذیرش نکردن و گفتن باید بری بیمارستان امام رضا یا بیمارستان قائم منم خیلی ترسیدم ولی در نهایت رفتم بیمارستان امام رضا،از در ورودیش انقدر ترسیدم که نگم براتون خیلی وحشتناک بود رفتم اونجا همه دانشجو و داغون بودن محیط بسیار کثیف و افتضاحی بود دانشجوهاشون ریختن سرم چندبار معاینم کرد میگفتن چرا ۴ سانتی ولی درد نداری خلاصه تو همون یک ساعت خیلی اذیتم کردن