۰ پاسخ

سوال های مرتبط

مامان 👶پسرم👶 مامان 👶پسرم👶 ۱ سالگی
آیهان جانم پسر عزیزم مامان خیلی بلد نیست خوب حرف بزنه یا بنویسه ،، ولی سعی میکنم تمام چیزایی که تو دلمه رو بگم ،، مامانی وقتی خدا تورو تو دل من آفرید از همون اول عاشقت شدم همیشه سپازگذار خدا بودم که تو رو به من داد ولی همیشه گفتم اول خدا بعد تو چون نمیخوام بیشتر از خدا کسی دیگه ای رو دوست داشته باشم تو شدی تمام زندگی من یه صفا و رنگ دیگه ای به زندگیمون دادی مامان افسردگیش خوب شد روحیش عالی شد ،،چقدر روزا تند میگذرن افسوس که مامان نمیتونه زمان رو نگه داره تا از بزرگ شدن تو بیشتر لذت ببره ولی سعی کردم از بزرگ شدنت بیشترین لذت رو ببرم از هر لحظه اش چون میدونم خیلی زود داری بزرگ میشی حتی همیشه کارامو رها کردم اول با تو بازی کردم با جونو دل بهت شیر دادم🥺🥺 همیشه موقع شیر خوردن صورت قشنگتو نگاه کردم چقدر
قشنگ بود شیر خوردنت میدونستم اون لحظه ها خیلی زود تموم میشن ،، خیلی دوست داشتم این لذتو تا دوسالگیت بکنم اما مامانی کلیه هاش سنگ داره باید زود تر از شیر بگیرمت تا هم دارو هامو بخورم هم مامان قوی باشم برات 🥺🥺اینطوری برای هر دومون بهتره از دیروز دارم بهت شیر خشک میدم ،، امیدوارم این مرحله و چالش رو هم با کمک خدا به خوبی بگذرونیم 😘😘😘خیلی دوستت دارم .
بمونه به یادگار ۱۴۰۴/۱/۲۸
مامان سیاوش مامان سیاوش ۱۷ ماهگی
من الآن یه چیزی رو خیلی خوب فهمیدم. و اون این که از همه ی مادرایی که تو تاپیک قبلی منو متهم و قضاوت کردن، توی این شرایط خیلی آروم تر و صبور تر بودم.
شما ها تحمل ضربه ی یواش برای بچه ای که خودش با اون هیکل چاق خیلی ها رو کتک زده نداشتین. ضربه ای که اصلا نه درد داشت نه کبودی و من فقط برای چند دقیقه ساکت نشوندنش سر نیمکت بکار می بردم.
حالا اگر یه نفر بچه ی آروم و مودب خودتون رو کتک بزنه، گریه اش رو بیاره، فحشای بد بهش بده و وقتی تو داری سعی می کنی دخترت رو خوب تربیت کنی اون حرفای بی تربیتی یادش بده، پدر مادر بچه هم عین خیالشون نباشه چی کار می کردین؟
به والله زمین و زمان رو بهم می ریختید. تا هفت جد و آباد اون بچه و ننه باباشو جلوی چشمش میارید ول کن نیستین.
یه نکته ی جالب هم که به ذهنم رسید اینه که چرا همه خودشون رو جای پدر مادر اون بچه ی بی ادب گذاشتن؟
چرا یه لحظه خودتون رو جای اون پدر مادری که بچه اش کلی از این دانش آموز آسیب دیده نذاشتین؟
شاید اگر جاتون رو عوض کنید و حال اون پدر مادرایی که بچه شون آسیب می دید و هر روز میومدن مدرسه برای دعوا شکایت درک کنید کمتر قضاوت کنید
مامان ایرمان مامان ایرمان ۱ سالگی
بهار شده و من نسبت به قبل ده برابر حس خستگی و نیاز به خواب دارم
و چقد سخته که نمیتونم مثل قبل بخوابم
واااقعا دلم میخواد شبو روز زیر پتوی گرمم بخوابم و یه پلاکارد بزنم بالا سرم روش بنویسم با هیچ کسم میل سخن نیست!
ولی خب تو دنیای واقعی یه میگ میگم که تندتند ازینور خونه به اونور درحال بدو بدوعه🏇🏃‍♀️🏃

الان که ایرمان خوابیده اول پاشدم اتاق و سالن رو مرتب کردم
آینه ها رو اسپری زدمو دستمال کشیدم
دستامو کرم زدم و صورتمو اسکراب کردم
همینطوری که مشغول بودم با خودم گفتم من باید شبا که پسرم میخوابه یه سری کارا رو بکنم که اون نیمچه امید ته دلم زنده بمونه✨
باید در برابر حرفا و رفتارای سمی خانوادم بیخیال ترین آدم دنیا باشم
وقتی مامانم زنگ میزنه و فقط گله میکنه و بهم عذاب وجدان میده آرامش خودمو حفظ کنم
و اولویتم سلامتی روان خودم باشه
من بااید برای سرپا موندنم تلاش کنم
اول یه دستی به سر و روی خونه بکشم و بعدم به سر و روی خودم
به پوستم برسم حتی درحد یه ماسک کوچولو
یه چایی بخورم
اگر حالشو داشتم یکم بنویسم تا خالی بشم
یه پادکست گوش کنم یا چند صفحه از کتابمو بخونم
این آخر شبای دلچسب فقط مال منه!
دوس دارم برای رشد فردی و بهتر شدنم ازش استفاده کنم
تو این تایم کوتاه باید خودمو برای چالش های روز بعد آماده کنم
ماهایی که بچه ی نوپا داریم مغزمون توی طول روز بارها متلاشی میشه
اگر هم اطرافیان درکمون نکنن دیگه بدتر...

آینه که تمیز شد خودمو بهتر دیدم
گفتم نازنین جانم دمت گرم
که همچنان برای حال خوبت وقت میزاری❤️

اگر هیچکس بهت اینو نگفته حداقل خودت با خودت مهربون باش🙂