بهار شده و من نسبت به قبل ده برابر حس خستگی و نیاز به خواب دارم
و چقد سخته که نمیتونم مثل قبل بخوابم
واااقعا دلم میخواد شبو روز زیر پتوی گرمم بخوابم و یه پلاکارد بزنم بالا سرم روش بنویسم با هیچ کسم میل سخن نیست!
ولی خب تو دنیای واقعی یه میگ میگم که تندتند ازینور خونه به اونور درحال بدو بدوعه🏇🏃‍♀️🏃

الان که ایرمان خوابیده اول پاشدم اتاق و سالن رو مرتب کردم
آینه ها رو اسپری زدمو دستمال کشیدم
دستامو کرم زدم و صورتمو اسکراب کردم
همینطوری که مشغول بودم با خودم گفتم من باید شبا که پسرم میخوابه یه سری کارا رو بکنم که اون نیمچه امید ته دلم زنده بمونه✨
باید در برابر حرفا و رفتارای سمی خانوادم بیخیال ترین آدم دنیا باشم
وقتی مامانم زنگ میزنه و فقط گله میکنه و بهم عذاب وجدان میده آرامش خودمو حفظ کنم
و اولویتم سلامتی روان خودم باشه
من بااید برای سرپا موندنم تلاش کنم
اول یه دستی به سر و روی خونه بکشم و بعدم به سر و روی خودم
به پوستم برسم حتی درحد یه ماسک کوچولو
یه چایی بخورم
اگر حالشو داشتم یکم بنویسم تا خالی بشم
یه پادکست گوش کنم یا چند صفحه از کتابمو بخونم
این آخر شبای دلچسب فقط مال منه!
دوس دارم برای رشد فردی و بهتر شدنم ازش استفاده کنم
تو این تایم کوتاه باید خودمو برای چالش های روز بعد آماده کنم
ماهایی که بچه ی نوپا داریم مغزمون توی طول روز بارها متلاشی میشه
اگر هم اطرافیان درکمون نکنن دیگه بدتر...

آینه که تمیز شد خودمو بهتر دیدم
گفتم نازنین جانم دمت گرم
که همچنان برای حال خوبت وقت میزاری❤️

اگر هیچکس بهت اینو نگفته حداقل خودت با خودت مهربون باش🙂

تصویر
۷ پاسخ

عزیزم‌درخواست دادم

✨🫶🏻🤩

سلام. خدا قوت. چه متن قشنگ و دلگرم کننده ای. حس من هم خیلی شبیه شماست. ایشالله خدا به هممون سلامتی و قدرت بده تا دووم بیاریم.

❤️❤️❤️

دمت گرم 🤭💛

منم بهت میگم نازنین جانم دمت گرم ک همیشه یه تنها جای ۱۰ نفرو برا خودت پر کردی
مادر خودت شدی و دست ب سر خودت کشیدی
خانم خودت شدی و ب خودت رسیدگی کردی
بچه‌ی خودت شدی و نیازاتو برا خودت بیان کردی تا حلشون کنی
تو قوی‌ترینی میگ‌میگ جانم😅

👌👌👌👌

مقالات مرتبط

رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
آموزش خواب به کودکان
آموزش خواب به کودکان بدون گریه در سنین مختلف
استفاده از پستانک برای نوزاد و کودک
استفاده از پستانک برای نوزاد و کودک| خوابیدن نوزاد با پستا...

سوال های مرتبط

مامان ایرمان مامان ایرمان ۱ سالگی
سر و کله زدن با بچه های نوپا واقعا انرژی بره خیییلی
اما بنظرم تمام رفتاراشون یه علتی پشتش داره که مرتبط با سنشون و روند تکاملشونه
اگر اون علته رو پیدا کنیم و راهشو یاد بگیریم خیلی از مشکلات حل میشه
فقط باید بری دنبال اینکه بیشتر یاد بگیری
بیشتر بشناسیشون
لطفا دعوا و کتک و تنبیه و تحقیرو برای همیشه بزارید کنار
هیچ بچه ای رو ندیدم که با این مدل تربیت آدم سالمی از آب درومده باشه...

منم الان میخوام چند مورد از تجربه های خودمو در رابطه با رفتارای این سن بچم بگم امیدوارم مفید باشه براتون
پسر من الان دیگه تقریبا در آستانه دو سالگیه و اون حالت لجبازی و خودمختاری و...رو به وفور تو رفتاراش نشون میده اما یه سری کارا کمکم کرده بهتر بتونم باهاش کنار بیام
اول اینکه وااااقعا واقعا هیچی به اندازه بازی کردن و وقت گذاشتن براشون تاثیرگزار نیس
اینطوری بگم که هرچی بیشتر و بهتر باهاشون تعامل داشته باشید ینی تایم مفید بزاری و باهاش بچه بشی! و لذت ببره ازین کار خیلی راحت تر حرفاتو قبول میکنه چون دیگه براش مثل یه دوستی
بعد اینکه من توی بازیا خیلی چیزا رو بهش یاد میدم و به عروسکاش نقش نی نی و مامانو میدم که اینم خیلی موثره
بعدی اینکه وقتی میخوایم بریم بیرون مثلا قبل از ورود به فروشگاه و...با لحن اروم و مهربون بهش میگم مامانی الان میریم داخل فروشگاه و اونجا نمیتونیم به وسیله ای دست بزنیم فقط باید نگاه کنیم باشه?
بعدش میخوام برات خوراکی بگیرم و اون موقع میتونی خودت انتخاب کنی
بعد ک برگشتیم بیرون تشکر میکنم بابت رفتار خوبش
بهش میگم افرین که به حرف مامان گوش دادی ممنونم پسرم
یادته قول دادم خوراکی بگیریم? الان بیا بریم به قولم عمل کنم
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان جوجه کوچولو مامان جوجه کوچولو ۱ سالگی
سلام مامانا وقتتون بخیر
من پسرمو بنا به دلایلی مجبور شدم زود از شیر بگیرمش الان خیلی حرف میشنوم از این و اون که گناه داشت بچه باید تا ۲ سالگی میدادی دلم برای اون بچه میسوره هنوز کوچیکه و...ولی من مجبور شدم از شیر بگیرمش به خاطر یه سری از مسایل
مامانایی که زود از شیر گرفتین بچه تونو به شما هم این حرفارو میزنن؟بهتون عذاب وجدان میدن؟
هیچ کس به اندازه یه مادر دلسوز بچش نیست وقای یه کاری رو میکنه از رو علاقه اش نیست از رو اجباره...
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
ما هنوز به روال عادی زنذگی برنگشتیم 🙄
۱۶ روز خونه مامانم بودم الان ۴روزه که برگشتیم هنوز خودمونو پیدا نکردیم 😕
حساااابی خسته بی حوصله ...
سه روز دختری رو بردیم بیرون ولی امروز از خستگی نه حال بازی کردن داشتم نه بیرون رفتن . تلویزیون روشن کردمو خودمم به چندنفر زنگ زدم
کلافه ایم
هوای بهار فقط خواب مطلبه که ما باهاش قهریم چون دختری اجازه نمیده 😬
کلا هم تایم خوابش بهم ریخته شبا ۱۲ به زور میخوابه صبحا ۹ بیداره همش خوابش میادو کلافه ست اصلا یه وعضیا
خدا کنه زودتر بتونم به روال قبل برگردم و خودمو جمعوجور کنم بتونم باحوصله باهاش بازی کنمو بیرون بریمو این حرفا
شماها چیکار میکنید؟
من تازه میخوام خونه تکونی کنم البته از استرس اونم هست و هم اینکه فکر میکنم خانواده همسرم هفته اول اردیبهشت میخوان بیان اینجا چند روز بمونن .هنوز چیزی به من نگفتن ولی خب حدس میزنم برنامه‌شونو چیدن 😖
همیشه اینجورین روز قبل حرکت کردنشون زنگ میزنن میگن ما داریم میایم 🙄 نتونستم تو این ۹ سال عوضشون کنم 😑
حالا این استرسم ولم نمیکنه 😤
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان جوجه 🐣 مامان جوجه 🐣 ۱ سالگی
وقتی حرف دخترم وسط میاد ضعیف ترین میشم
صدبار اینجا برای پایین آوردن تب بقیه رو راهنمایی کردم
اما دخترم که تب می کنه دست و پامو گم می کنم
تهش به جای مادری براش میشم یه دختر بچه ی ضعیف که فقط بلده گریه کنه
واقعا نمی تونم خودمو کنترل کنم،هیچ وقت خودمو این شکلی ندیده بودم.!
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان دنیز 🐣 مامان دنیز 🐣 ۱ سالگی
مامان ها خیلی خستم هیچکس منو درک نمیکنه هیچکس منو نمی‌فهمه حتی شوهرم تا قبل از اینکه دخترم رو از شیر بگیرم خوابش عالی بود سر ساعت حالا ۴ روزه از شیر گرفتم شب ها ساعت ۳ و ۴ می‌خوابه میزارم روی پا غلت میخوره میاد پایین میزارم توی پتو توی تاب میخواد بیاد پایین یه دوبار گوشی دادم دستش فقط بعد چند دقیقه خودش خوابیده دو بار هم توی ماشین بوده خودش خوابیده شوهرم هم همش نیست که بزاریم توی ماشین من چیکار کنم آخه اینقدر بازی میکنم باهاش قبل خواب همش درحال راه رفتن و بدو بدو هستیم چیکار کنم دلم میخواد زار بزنم از گریه همش میخواد از اتاق بره بیرون بازی اصلا دراز نمیکشه که بخواد بخوابه قبلش هم غذا میدم شیر پاستوریزه میدم چیکار کنم من آخه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان مهراد👶🏻❤️ مامان مهراد👶🏻❤️ ۱ سالگی
مامانا شما هم انرژیتون پایینه؟من به شدت بی انرژی و بی حال و حوصلم .صبح که پامیشم یه غذا به مهراد میدم یه جاشو عوض میکنم یه غذایی هم برای شام یا ناهار درست میکنم دیگه بی حال میشم و به شدت بی انرژی میشم حتی زیاد با بچمم بازی نمیکنم .قهوه میخورم یکم انرژیم میره بالا ولی بعدش تپش قلب میگیرم کسی بوده اینجوری بوده باشه؟چکار کردید؟قرصی چیزی میتونید پیشنهاد بدید که بدون نسخه پزشک داروخانه بده و انرژیمو زیاد کنه؟نمیدونم چکار کنم خیلی از این بی انرژی بودنم بدم میاد اصلا وقتی برا خودم نمیتونم بذارم که یکم به خودمو کارای شخصی خودم برسم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان هلـــــــسا مامان هلـــــــسا ۱ سالگی
سلام مامانا حالتون چطوره؟ کیا مثل من بچه ها رو خانه مادر و کودک نمیبرن؟ من تو خونه باهاش کار میکنن و یه تایمی هم میبرمش خانه بازی که با بچه ها تعامل داشته باشه ،،، عکس یه تعدادی از وسایل بازی که برای هلسا خریدم و خیلی روی هوش بچه ها موثره براتون میذاره

من از صبح که هلسا بیدار میشه :
اول باهاش بازیای هیجانی میکنم که انرژی بگیره 👈🏻 مثل شوت کردن یا پرتاپ تو‌پ ، دویدن و قایم موشک ، ریختن اسباب بازی و جمع کردن دوباره اش و هربازی هیجانی که به ذهنم برسه

از ظهر به بعد میرم سراغ بازیای هوش و پازلی ، یا پازل یا جورچین باهاش بازی میکنم ،
عصری میشینیم باهم روی دفتر دیجیتال نقاشی میکشیم یا اون پرتاپ حلقه میارم باهم حلقه پرتاپ میکنیم یا هر مدل پازل و جورچین که خودش دوست داشته باشه میارم
، شبم قبل از خواب براش کتاب داستان میخونم البته هلسا عاشق کتاباشه و در طول روز هزاربار باید براش بخونم ولی تا جایی که بتونم قبل از خواب هیچ بازی هیجانی انجام نمیدیم و فقط کتاب میخونم براش

عکس دوم در کامنت👇🏻👇🏻👇🏻
مشاهده ۱۵ پاسخ دیگر
مامان ایرمان مامان ایرمان ۱ سالگی
سلام ماماناخوبید?امروز بیرون رفتید یا مثل ما خونه اید?
شما رو نمیدونم ولی من که بی اندازه خوشحالم ازینکه عید داره تموم میشه و از شنبه برمیگردیم به روتین زندگی!
این دو هفته برای من خییلی دیر گذشت
بخاطر مهمونی و رفت و امد کلا ساعت خواب پسرم بهم ریخته و من هیچ استراحتی نداشتم
مولتی ویتامینشم درست و حسابی ندادم
پریروز به اصرار همسرم رفتم شهرستان درحالیکه میدونستم ایرمان اونجا بدقلقی میکنه و من اذیت میشم ولی قبول کردم و رفتیم و انتظار داشت به من خوش بگذره!
یک و روز و نصفی که ما اونجا بودیم اندازه ی یک هفته خسته تر شدم و اینو فقط مامانا درک میکنن
جای خوابش عوض شده بود فقططط گریه میکرد نمیزاشت لباسمو عوض کنم نمیزاشت به پوشکش دست بزنم و و و ....
خیلی اخلاقش بهم ریخته☹️
لجبازی میکنه
اصلا خودشم نمیفهمه چی میخواد
دیشب که رسیدیم خون دیگه کم اوردم نشستم کلی گریه کردم و بهش گفتم من اینارو میدونستم و با این وجود رفتیم...
این چند روز عیدم که بیشتر خونه بود انتظار داشتم بیشتر همراهیم کنه توی کارا و اونم دوست داشت تو این فرصتی که خونست بیشتر بخوابه!
خلاصه که فهمیدم واقعاااا آقایون نباید انقدر خونه باشن چون علاوه بر اینکه میخوان تو همه چیز فضولی کنن و حوصلشونم سر میره نظم خونه و بچه رو هم بهم میریزن🙂
امیدوارم این دو روزم بگذره
از شنبه خواب و خوراک بچه جون به تنظیمات کارخانه برگرده
منم مثل سابق همون تایم استراحت کوتاهمو داشته باشم

شما عیدتون چطور گذشت? خوب بود?
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان نی‌نی‌های سالم مامان نی‌نی‌های سالم ۱ سالگی
سلام مامانایی که بچشون همسن بچه منه بچه های شماهم لجیباز شدن‌
از وقتی واکسن 18 ماهگی زدیم خورد وخوراک اصلااا نداره فقط شیر خشک میخوره اونم ازش میگیریم بلکه غذا بخوره گریه میکنه تازه این روزا به آب‌نبات بد عادتتتتت کرده سرویس شدیم با جیغاش هر کاری میکنیم ترکش نمیکنه با هیچی سرگرم نمیشه😵
تازه قبلا آخر شبا خودش میخوابید الان باید بزاریم روی پا مگه می‌خوابههه😬😬 خوابش و تغذیش به کل بهم ریخته
اینا به کنار همش سر بچه با شوهرم بحث دارم از ساعت 10 شب خودش می‌خوابه، عصرا یه ساعت‌ می‌خوابه ولی حاضر نیست کمک مامانم بکنه بچه رو نگه داره همش سر بچه داد میزنه به من میگه تلویزیون و خاموش کن تا بخوابه کلی منت و غرررر تازه مامانم به‌ میگه بچس باید مهربونی کنی، تحمل کنی، ناراحتم میشه جواب میده گردو خاک میکنه
دلم برای بچم میسوزه 🥺
نمی‌دونم چرا شوهرم این‌جوری شده اصلااا از استراحت خودش نمیزنه خوب گناه‌ ما چیه چرا این کارا رو میکنه 😑😪
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان ایرمان مامان ایرمان ۱ سالگی
مامانا من حقیقتا الان نیاز به درددل دارم😓
برای فردا صبح که پسرم واکسن داره استرس دارم🥺
اون لحظه که گریه میکنه از همش سخت تره
حتی از تب و بیقراریای احتمالی بعدش....
حالا ما هم این هفته همش مهمونی بودیم
هرشب تا دیروقت اینور اونور
خواب ایرمان بهم ریخته همش نصف شب و صب زود بیدار میشه
هرجا میریم پدرشوهرم کیلو کیلو تخمه و شیرینی و چایی میزاره دهن بچه
اجازه ندم?
یه عادت زشتی داره که یهو بچه رو بی هوا از بغلم میغاپه!
خستم و حوصله ی این رفتو امدا رو ندارم راستش
هرجا میری همه یا دنبال فضولی توی زندگیتن
یا میخوان به هر طریق نظر خودشونو بهت اثبات کنن و بگن تو نمیفهمی
فردا هم باز مهمونی دعوتیم و من گفتم بخاطر پسرم نمیام چون حتی تبم نکنه قطعا بیقراره و درد داره
ولی بابام و بقیه گیییر دادن که یه سر بیا و برو!!
میگه زشته اگر نیای خیلی اصرار کردن🤕
خب اقا اصرار نکنید
ادما رو اذیت نکنید
اونم مسیری که در بهترین حالتش تا خونه ی ما یک ساعت و نیم راهه من چطوری سر بزنم و بیام?!
فامیل و اقوام عزیز لطفا خواهشا بقیه رو تو معذوریت نزارید
اگر کسی دلش بخواد بره مهمونی و با اون جمع حال میکنه قطعا یه رااهی پیدا میکنه و میره
چرا انقد اصرار الکی?!
وقتی کسی شرایطشو نداره
هیچ درکی ندارن
از هیچی
اه
خستم خسته ی خسته ی خسته
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان ایرمان مامان ایرمان ۱ سالگی
مامانا شما جای خواب بچه هاتونو جدا کردید?
اونایی که بچه هاشون بزرگ از سن پسر من هستن هم میشه بیاید تجربه هاتونو بگید?❤️

من تصمیمم اینه که بزارم به میل خودش
هم برای خواب هم برای شیشه شیرش که خیلی بهش وابستست الان
میخوام هر زمان که دوست داشت با علاقه تو اتاق خودش بخوابه
نه ترس و نه اجباری در کار نباشه!
توی سنی باشه که اگر به هر دلیل ترسید بتونه بگه
و خلاصه صحبت کردنشم اکی باشه
اینم که میگن جداش نکنی وابسته میشه و... رو من قبول ندارم
اول که بچه ست و وابستگیش یه چیز طبیعیه
دوم اینکه بنظرم تاكوچولو هستن و به ما نیاز دارن چرا طردشون کنیم?
ما از بغل کردنشون لذت میبریم اونام آرامش میگیرن
مگه قراره تا بیست سالگی پیش ما بخوابن?!
یه روزی انقد بزرگ میشن شاید یک ساعت از زمانشونم به سختی بتونیم گیر بیاریم

البته که این نظر منه و ممکنه خیلیا باهاش موافق نباشن
شما برنامتون چیه مامانیا?
🤱🏻☀️
مشاهده ۲۳ پاسخ دیگر
مامان قندعسل 💕نورا💕 مامان قندعسل 💕نورا💕 ۱ سالگی
یه درد و دلی بکنم.
اونایی که منو از بارداری دارن میدونن دختر من ۱ هفته زودتر از موعد تاریخ به دنیا اومد یعنی من فقط رفتم یه ان اس تی بدم گفتم اورژانسی باید سزارین بشم.
من خیلی برنامه ها واسه روز زایمان داشتم که به هم خورد.حتی یه دوش نگرفته بودم.دلم میخواست از قبل میدونستم کلی فیلم و عکس میگرفتم.لباس خوب میپوشیدم و میرفتم بیمارستان. از زیر قرآن رد میشدم.و کلی کار دیگه.
حقیقتا همش به دلم موند و حسرت میخورم.چون خیلی یهویی شد و من لذت نبردم و همش استرس داشتم.
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان حسین مامان حسین ۱ سالگی
#واکسن ۱۸ماهگی
صبح که بردمش برق نبود و اونجا لعنت کردم به خاندان باعث و بانی
پسرمو هنوز نبردم داخل شناخت اونجارو شروع کرد به گریه
نه قد گرفتیم نه وزن فقط یه دور سر که ۴۷ سانتی بود
برقم نیود ک تو سیستم بزنن
خلاصه با گریه با ناراحتی منو شوهرم واکسنو زدیم و چقد بچم التماس میکرد که نجاتش بدیم (حس خیلی بدیه خیلی خیلی )شوهرمم مثل خودمه نسبت به بچه یعنی بیتفاوت نیست
تو ماشین اروم بود خونه مامانم ظهر ناهار بودیم غذاشو خوردو بعدم اومدیم خونه خوب بود و خوابید یه دوساعتی بعدم با کالسکه رفتیم بیرون
#بقیه 👇
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان 🩵کیانم🩵 مامان 🩵کیانم🩵 ۱ سالگی
خب خواهرا خیلی هاتون در جریان حالت عجیبی که پسرم می شد هستین که توی تاپیک های قبل تر گفتم
امروز بردم پیش متخصص مغز و اعصاب و گفتن که تشنجه و برای نوار مغز نوشتن که نوبت دادن واسه روز یکشنبه هفته آینده
تا امروز دکتر اینو گفت دلم میخواست بشینم رو پله های بیمارستان فقط گریه کنم
اگه نمیدونین از چی حرف میزنم تاپیک های قبل که توضیح دادم بخونین
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان قشنگم😍 مامان قشنگم😍 ۱ سالگی
سلام مامانا...خسته نباشید🌹🌹
یه خدا قوت هم به خودم که سخترین پروسه بچه داری که از شیر گرفتن (شیرمادر) رو گذروندم..و امروز ۶ روزه که دختر گلم توی تَرک هست و خیلی خیلی دوتایی اذیت شدیم و خداروشکر که الان دیگه مه مه رو فراموش کرده .. دختر من روزها کم شیر میخورد یعنی روزی سه بار یا ۴ بار برای خواب ظهر و خواب شب ولی تلافیش شبها در میومد از شب تا صبح هر یک ربع یکبار بیدار میشد و من باید شیر بهش میدادم عادتش بود به خاطر اینکه خواب بی کیفیت داشت تصمیم گرفتم از شیر بگیرمش خلاصه تجربه ای که کسب کردم گفتم به اشتراک بزارم اینه که من یهو گرفتم که هم مادر و هم بچه یک بار اذیت بشه نه اینکه روزها قطع کنم و شبها بدم یه سری هم از شب بگیرم و دوباره اذیت بشیم و یکهو به نظرم آدم موفق تر میشه و بچه زودتر فراموش میکنه ( البته نظرها متفاوت )
مشاهده ۴ پاسخ دیگر