۶ پاسخ

سلام مامان جان 🤍

سن دختری شما سنی هست که بچه داره حس استقلالش شکل میگیره ...
پس طبیعیه این کاراش ...

یه قانونی هست میگه انتخاب به شرط عدم آسیب
یعنی چی حالا ؟؟
یعنی بذار خودش انتخاب کنه به شرطی که آسیب نزنه به خودش و بقیه

آره پسر منم همینجوریه
گاهی براش توضیح میدم اگه لباس مهمونی رو پارک بپوشی دیگه نمیتونیم بریم مهمونی باید خونه باشیم چون با لباس مهمونی رفتی پارک .و کثیف شده.دیگه گوش میده یه جاهایی ب قول شما حریفش نمیشم میزارم میپوشه ولی بعدش مثلا به شوخی بهش میگم امشب مهمونی دعوت بودیم بابایی گف لباس تو تمیز نیست نمیریم ‌.دیگه میفهمه که دروغ نگفتم و حرفم راسته و واقعا نمیبرمش.
دیگه حرفمو گوش میده

سلام عزيزم
خوش اومدي
با توجه به نظر روانشناسا ميگن تا جايي كه به بچه و ديگران اسيب نميزنه چرا با بچه مخالفت ميكنيد
چه اشكالي داره به لباس مهماني بره پارك ايا به خودش يا ديگران اسيب ميرسه؟خير
پس بزار بره
البته يه سري راهكار هم داره مثلا شما ميتوني از قبل سه دست لباس مناسب مكاني كه ميخواين بريد اماده كني بگي مامان جان از بين اينا دوست دازي امروز كدومو بپوشي اونوقت هم بهش حس استقلال و حق انتخاب دادي هم خودتون به خواستتون رسيدي

اره دقیقا پسر منم اینجوریه کلافم پریروز خواستم برم خونه اقام لباسش عوض کردم راضی نشد میخواد بالباس خونه بره موند توخونه فقط گریه میکنه ومن رفتم

حقیقتا منم تو نوجوانی اینطور بودم 😂🫢 زود میگذره اینروزا یکم باهاش راه بیا

عزیزم من از روان شناس شنیدم تو سن بچه شما این کار طبیعیه لج باز میشن چون میخوان بگن منم حق انتخاب دارم هویتش داره شکل میگیره

سوال های مرتبط

مامان رُزا🦋 مامان رُزا🦋 ۱ سالگی
سللم خانوما ازتون یه مشورت میخواستم یه بچه هست در اقوام شوهرم که نزدیکه زیاد رفت آمد داریم مثلا هفته چهار پنج روز می‌بینیم هم دیگ رو منم با مامان این آقا پسر صمیمی هستم رزا هم خیلی دوسش داره اونم خیلی رزا رو دوست داره مامانش میگه هی میگه منو ببر پیش رزا دو ماهی هم از رزا بزرگتره هر وقت میاد خونمون یا میریم خونشون نمیزاره رزا به اسباب بازیا دست بزنه یا سریع ازش میگیره رزا رو هل میده بهش لگد میزنه من این موقع ها میرم دخترم میارم این ور تا حالا هیچی هم به اون نگفتم مامانم خیلی دعواش میکنه باهاش حرف میزنه ولی بازم کارشو تکرار میکنه با این که اقوام خیلی نزدیک همسرم هستش همسرم میگه بریم خونه بنظرتون اینکه چیزی به اون نمیگم (نکه دعواش کنم)دخترم ضربه ببینه که ازش حمایت نمیکنم کلا نمیدونم چطوری رفتار کنم تو این موقع ها(نگید قطع رابطه که چون نمیشه)دختر من خیلی آرومه مثلا اسباب بازی رو ازش میگیره سعی نمیکنه ازش پس بگیره میره یه چیز دیگه ور میداره که باز آقا پسر میاد ازش میگیره شما براتون پیش بیاد چطوری رفتار میکنید؟؟؟
مامان علی و حسین آقا مامان علی و حسین آقا ۱ سالگی
واقعا دلم میخواد یه چند روز صدای گریه بچه نشنوم
نمیتونم هم مادرخوبی باشم هم همسر خوبی هم عروس و دختر خوبی و همه رو از خودم راضی نگه دارم
واقعا سخته
دلم میخواد یه بار بدون اینکه بچه بغلم باشه غذا بخورم.بدون اینکه نگران باشم که چرا علی غذا نمیخوره
یادم نمیاد کی با خیال راحت غذا خوردم یا خوابیدم
نمیتونم هم به بچه ها برسم هم خونه رو جمع کنم هم ظرف بشورم هم غذا بپزم
واقعا خسته شدم🥲
همه بدنم درد میکنه
تا دودقیقه حسین و بغل میکنم دستم غش میره
شبا کمردرد میگیرم
دندونم چن روزه درد میکنه
حتی وقت نمیکنم یه حمام برم
آخرین وعده‌ای که خوردم دیشب شام بود صبح به علی صبحانه دادم تا کتری گذاشتم رو گاز که حداقل یه چایی بخورم حسین بیدار شد و از اونموقع دستم بند حسینه
علی خیلی بد قلق شده و دائم درحال جیغ زدنه سر درد گرفتم دیگه
از طرف هیچکسم درک نمیشم و تا یه حوصلگی و تندی از من میبینن بهشون برمیخوره و انتظار دارن دائم حالم خوب باشه
میان خونه میبینن به هم ریخته‌س یا ظرف تو ظرفشوییه به جای اینکه کمک بدن یه جوری رفتار میکنن و حرف میزنن آدم خجالت میکشه جلوشون
امروز از اون روزای خیلی مزخرفه که فقط میخام بشینم گریه کنم به حالی که دارم🥲💔
مامان زینب👧🏻وحسین👶 مامان زینب👧🏻وحسین👶 ۱ سالگی
بعد از یه غیبت طولانی سلام😊
خوبید دوستان؟؟
امیدوارم سال خوبی رو شروع کرده باشید و تا آخرش هم براتون بهترین ها رقم بخوره 🥰
دیر اومدم ولی دست پُر اومدم!!
دوستان، اومدم تجربه خودم از چالش های اختلاف سنی ۲ سال و نیم بین فرزندان رو بگم😃
درسته که من این یک سال و نیم دست تنها با وجود دوتا بچه کوچیک که هرکدوم نیازهای جداگانه دارن و هیچکدوم حرف متوجه نمیشدن و من نمیتونستم هیچکدومشونو قانع کنم که اون لحظه از خواسته شون کوتاه بیان!! و گاهی همزمان دوتایی شروع میکردن به بهانه گیری و غرغر و گریه و... و گاهی خود من هم همراه اونا گریه کردم، حرررررص خوردم، معده درد گرفتم، موهام سفید شد...
خلاصه خیییییییییلی اذیت شدم خیلی!
ولی میخوام این نوید رو بدم به کسایی که شاید الان تو شرایط یک سال پیش من باشن و تحت فشارهای زیادی باشن، ولی میخوام بگم امیدوار باشین که جدا از هرچی حرف شعاری هست اینا بزرگ میشن و همبازی های خیلی خوبی باهم میشن(البته اگه دعواهاشونو نادیده بگیریم🙈)
ولی خب شیرینی هاشم خیلی زیاده از حق نگذریم😜
خلاصه که امیدوار باشید، همین دیگه روز و روزگارتون خوش!😊🌱