۱۱ پاسخ

تو بزن سر دست بچت کع نچسبه به دختر جاریت
دختر منم بدش میاد یکی بغلش کنه

بچه داداش منم ۳ ماه از دخترم بزرگتره
گاهی دختر من دورازحون مث سگ کتکش میزنه
گاهیم برعکسع بچه داداشم میزنتش
هیچکدوم دخالت نمیکنیم چون بچن
قراره ی عمر باهم بزرگ بشن ما بخایم دخالت کنیم کدورت میشه..
انقد اینا همدیگ رو زخم و پاره پوره کردن
ولی جونشونم برای هم در میره
کسی حق نداره اون یکی و دعوا کنه چون اون یکی میاد وسط جیغ و گریه و داد

وا اخه مگه بچه ای هنوزم ۲سالش نشده میفههمه ک بگی مادرش بزن رو دستش عزیزم شما دیگه خیلی حساسی الان دختر منم با پسرعموش ۲ماه فاصله دارن ی بار این میزنه. یبار اون اصلا دخالت نمیکنیم چون بعدش با هم بازی میکنن دختر من هوای اونم داره ک مثلا پیش گاز نره خطریه 🤣🤣در حین مواظبت ازش ی پس گردنی ام میزنه بهش ولی اصلا جاریم یا من دخالت نمیکنیم چون عقلشون نمیرسع بچه ان

بنظرم حساس نباش اقتضای سنشونه میگذره

یا خدا بچه یک سال خورده ای مگه حالیش میشه ک بخوای دعواش کنی یا پسرت مگه متوجه میشه بهش بگی غریبه ها رو بغل نکن یا هر چیز دیگه بابا بخدا اینا هنوز خیلی بچه هستن هیچی متوجه نمیشن

باید بذاری بچه ها خودشون باهم کنار بیان

عزیزم بچه هستن گاهی باهم بازی میکنن گاهی همو میزنن بنظرم دخالت نداشته باشین باهاشون حرف بزنین محبت کنین تا اونا هم یاد بگیرن تشویقشون کنین باهم بازی کنن اینجوری بچه بدتر لج می‌کنه میزنه

بع نظرمن اگه مامانشم به بچش تذکر بده یادربدترین شرایط تنبیه بدنیشم بکنه اون بچه نمیفهمه هنوز چون درکی نداره وکوچیکه شما بیشتر مواظب باش که کتکش نزنه،نوه عمو من ازپسرم۶ماه بزرگتره ولی هرچی بهش میگم پسرموکتک نزن مامانشم زیاد تذکر میده ولی فایده نداره

مثل دخترمن ازهمه بچه هاکتک میخورد الان یادش دادم بزن.اونم میزنه وازخودش دفاع میکنه تودخالت نکن بزارخودش دفاع کنه

کاریت نباشه بچن
به پسرت یاد بده بوسش نکنه ک هولش نده

پسرم در مقابلش هیچ چیزی نمیگه عقب عقب میاد

سوال های مرتبط

مامان شاهان مامان شاهان ۱ سالگی
من ۴سال ازدواج کردم دوسال اول اصلا ب خانواده شوهرم رو نمی‌دادم الآنم همین طوره اما با وجود بدنیا آمدن پسرم مجبور شدم یه سری رفتارامو کناربزارم ن اینکه باهاشون راحت باشم چون توی یه حیاط زندگی میکنیم در خونه ک باز میشه پسرم سریع می‌ره خونشون یا داخل حیاط پسرم نوزاد بود پدرشوهرگاوم همش میگفت قد شاهان کوتاه میشه غیر مستقیم میگفت بعد ک بزرگترشد دوباره گفت چند بار شوهرم بهش حرف زدم منم بهش گفتم اما گاو تا امروز سرپله مادرشوهرم نشسته بودم پسرم ۲۲ماهش دوچرخه داره اما هنوز پاش نمیرس ک رکاب بگیره من ب پسرم گفتم الان پات نمیرس ک بزنی یکم بزرگترشدی یاد میگیری دیدم پدرشوهرم میگه قدش کوتاه دیگه بتو رفته گفتم باید افتخار کن ک بمن بره شبیه من باش حداقل هرچیزی و باعقلم میسنجم بعد حرف میزنم قدمم خیلی کوتاه نیست ۱۵۹
خیلی از حرف زدنش بدم آمد همسرمم بود چیزی نگفت باید بشم همون آدم اولی ک تازه عروس بودم الان طوری شده هرچی دلشون می‌خوان میگن نفهم گاو قبلا یه سلامم ب زور بهشون میکردم خیلی براشون احترام قاعل بودم اما واقعا آدم بد باش خییلی عزیزتر تا اینکه نیمتو برای کسی بزاریو احترام بزاری