۱۹ پاسخ

برام سواله چرا با این اختلاف سنی باهاش ازدواج کردین ؟

با قسمت فاصله سنی تون کاری ندارم، ولی خود همسرتون سنش زیاد نیست که بگیم پیر شده یا سنش بالاست و حال نمیکنه، از همسر من صرفا ۳ سال بزرگتره. وقتی بهش میگید بره دکتر و در جوابتون بهتون میگه من سالمم و چرا به خودت شک نمیکنی، منظورش چیه؟؟ منظورش اینِ شما زیادی گرمی؟؟ یا غیر مستقیم داره از اندامتون یا نوع رابطه تون ایراد میگیره که براش جذاب نیست؟؟؟ بهرحال باید علت اصلی این عدم علاقه شون به رابطه رو پیدا کنید و بعد در صدد حلش بر بیایید.

این که فک نکنم مشکل خاصی باشه .با دکتر و دارو حتما درست میشه.فقط راضیش کن بره دکتر اورولوژی

انگار من نوشتم

دقیقا منو همسرمو گفتی

الان بعد ۱۴ سال مطمعن مطمعن شدم ک فقط مشکل از توان جنسی همسرمه

منم مثل تو فکر میکردم مشکل از منه خیلی زیاد گریه کردم خیلی

بهش اعتماد داری؟
شاید اون جای دیگه نیازهاشو برطرف کنه

برو بالاتنتو درشت کن خب

عزیزم اخلاقت چطوره؟باهاش مهربونی؟احترامشوداری؟ رابطه جنسی بین زن وشوهر فقط به اندام ولباس نیس یه محبتی هم باید باشه

سلام دیونه ای حیف نیس روزندگیت اسم. جداشدن طلاق میاری هم چی خوبه برات فقط رابطه ...منم شوهرم ماهی یکبار رابطه داره خودم میدونم استرس داره شوهرم بعداز۴ سال مشخص شدپانیک عصبی داره کارشم.زیاده شوهرمنم ۶۴متولدهسته

عزیزم منم ۱۱ سال اختلاف دارم ما از همون اول من میرفتم سمتش و قصد جدی داشتم ک جدا بشم چون رابطمون کم بود و من ارضا نمی‌شدم ک یهو فهمیدم حامله هستم دختر اولیم رو بعد اون همسرم دیگ میوفتاد دنبالم و دنباله رابطه بود ولی بازم ارضا نمی‌شدم
الآنم ک کلا مثل همون اولا
میزارم رو حساب خستگیش و منم خستگی

چند سالته مگه.عزیزم شاید جذابیت نداری براش سعی کن لباسهای تحریک کننده بپوشی .یا شوخی کنی باهاش

بهتره پیش مشاور خانواده برید...شما یه مشکل پنهان دارید که خودتون هم نمی‌دونید انگار...

اختلاف سنی زیاده ولی مطمعنن شوهرت مشکل داره باید دارو بخوره

آخه سنی نداره همسرتون که
شوهر من هشت سال بزرگتر از ایشونه و بهش رو بدم هرشب هم میخاد ولی باز یه شب درمیون کردم
حتمآ به مشاوره مراجعه کنید

منم ۱۳سال اختلاف سنی داریم ولی بیشتر اوقات ازش فراریم چیه اینهمه رابطه در کل منم راضیم

من برعکس شما به خاطر بعضی کارای شوهرم
از رابطه فراری شدم الان دو یا سه ماهیی یک بار
اول روی اندامم عیب گذاشته بهم میگه چوب خشک 😅چون لاغرم
یکی دوبارم تو گوشیش دیدم به زنا پیام داده

سلام خدا کمکت کنه رابطه کم بشه مهر و محبتم کم میشه دیگه زن و شوهری معنی نداره

میشه بگی متولد چه سالی هستین خودت و همسرت

ببرش دکتر،اگه نبومد خودت برو مشکلاتش به دکتر بگو شاید دارو داد،دمنوش گیاهی برو از عطاری بگیر بده بخوره شاید خوب شد

سوال های مرتبط

مامان آرشا و آیهان مامان آرشا و آیهان ۴ سالگی
خانما ی سوال دارم ک خیلی فکرمو مشغول کرده
ی مدته پسرم دسشویی نمیره هفته ای یبار دفع داره اونم با شیاف
هرروز بهش ملین و انواع شربتا گیاهی میدم دسشوییش میگیره ولی قایم میشه تا وقتی ک ول کنه هربار بالا پایین میپره ولی حاضر نمیشه بره دسشویی و اون عفته ای یبار هم باجیغ و‌گریه میره و حتی بالاهم میاره
دارویی هست ک شکمش اب بشه طوریکه ک نتونه خودش رو نگه داره؟
سوال بعدی اینه ک ادرارشم نگه میداره جلو شلوارش همیشه خیسه ولی ی مدته اینقد نگه میداره ک جیش میکنه تو خودش
امروز صبح گفتم بریم دسشویی گفت نه یهو دیدم ایستاده خودش رو خیس کرد بعد رفت دسشویی خودش رو شست خیلی ناراحت شدم ما تو خونه دعوا نذاریم تنبیه و کتک نداریم هرروز بیرونیم همه چی دراختیارش گذاشتم روزی بالای ده بار بهش میگم ک دوسش دارم مطمئنم سوزش و ایناهم نداره ولی فکروخیال دیوونم کرده نمیدونم چشه هربار ک میپرسم ی چیزی میگه یبار میگه خستم میشه یبار میگه دستم بندبود و اصلا نمیدونم چشه
اگه راهکاری دارید خواهش میکنم کمک کنید چندروز دیگه داداشش دنیا میاد و من خیلی خیلی نگران این موضوعم
مامان آرشا و آیهان مامان آرشا و آیهان ۴ سالگی
خانما بزرگترین ترستون راجب بچه تون چیه؟من یکیش ترس از گم شدنش ک باعث شده بیرون رفتن لحظه ای ازش چشم برندارم و به هیچکی اجازه ندم تا کوچه با بچم بره دومیش تجاوز ک تجربه اش رو تو کودکی داشتم البته روانی بود تاجسمی ی نفرشون زنداییم بود ک فک کنم از۴،۵سالگی شروع کرد نه تنها من بلکه خواهر و تمام دخترای فامیل هم اذیت میکرد زیاد یادم نمیاد ولی ی چیزایی مثل مالش سینه ک ازمامیخواست یا حرفایی ک میزد و اینا یادمه مامانمم میدونست و باهاش حرف نمیزد ولی تو مهمونیا میدیدیمش و حتی کنجکاومون میکرد بدن بقیه دخترا روهم ببینیم و حتی خودارضایی بعد ها ک بزرگ شدیم کاریمون نداشت تااینکه تو۱۱سالگی توسط ناپدری اذیت میشدیم و همیشه وحشت داشتیم از تنهابودن حالا باعث شده من اعتماد نکنم وقتی ارشا میره جایی حتی تو اتاق پیش خواهرم میرم دنبالش وقتی ی جا وایمیسته همش دنبالش میترسم یکی اذیتش کنه یا حتی شلوارش رو دربیاره این ترس باعث شده حتی از بچه هابترسم و نگران مدرسه رفتنشم میدونم همه نگرانیم ولی من بیش از اندازه ترس دارم همه ادما دورم رو از دور دید میزنم ک ببینم کاری باارشا دارن یا نه و‌مرتب ازش میپرسم فلانی چیزی نگفت اذیتت نکرد
مامان مهدیس کوچولو مامان مهدیس کوچولو ۴ سالگی