۲۹ پاسخ

بیخیال عزیزم بچته مامان ما هم همیشه تو خونه تاپ می‌پوشید ینی بچه دار شدی تو خونه خودتم نباید راحت باشی 😐 دقیقا همین رفتارا بعضیا باعث شده این همه آدم ندیده تو خیابون باشه که زل بزنه به این و اون

بنظر من ادم باید از اول یجور باشه تا عادی بشه حساس نکنیم بچهارا 😂😂😂😂😂چقد حالا مگ ممه داری

اره عزیزم
اصلا خوب نیست.

حتی بنظرم جلو شوهر هم خوب نیست همیشه لباسی که تن آدم لخت بیرون باشه
یجورایی انگار تکراری میشی

بعد پسر داشتن هم که خیلی فرق میکنه با بچه دختر
بهتره که جلوش یکم لباست و بیشتر کنی و اصلا جلوش لباس عوض نکنی و
...
خیلی خیلی بهتره

چون من دیدم یه پسر ۱۲ ساله میگه یادمه مامانم مثلا فلان لباس و پوشیده و فلان روز جلوم لباس عوض کرده
مادره قسم خورد گف ۴ سالش بوده
خیلی از چیزا تو ذهن بچه ها می‌مونن
و خیلی خیلی تو زندگی و آیندشون تاثیر میزارن

دختردار باید پدر مناسب بگرده
پسردار مادر

حالا پسربزرگم کلاس ششم میره من بعصا تاب هم نمیپوشم لباسمو پیشش عوض میکنم ینی از اول اینطوری بودم عادت کرده
حالا پسر تو کوچیکه بزار عادت کنه 🤩🤩

نه عزیزم اشتباه محض اینه که شما خودت رو از بچت بپوشونی
فقط و فقط ناحیه های خصوصیت باید پوشیده باشه و هیچوقت نبینه یعنی شما اگه حمام هم میبریش با لباس زیر ببر از همین الان و دیگه بزرگتر که شد حمامش رو بسپار به پدرش
اما اینکه تاپ بپوشی یا شلوارک خیلی عادی هست عادت میکنه
میتونی راجب به اینکه ممه ناحیه خصوصیه توام داری و نباید بذاری کسی دست بزنه به ناحیه خصوصیت اینجور چیزا صحبت کنی راحبش نه که قایمش کنی کلا که براش مجهول بشه که چه خبره اون زیر😀

ما هممون زمستون و پاییز لباس پوشیده و بهار و تابستون لباس خنک میپوشیم
هر موقع هم کنجکاو باشه براش توضیح میدم الان هوا خیلی گرمه لباس تو خونه و لباس خواب اینجوریه
فرق لباس بیرون و خونه رو بهش میگم
اما اینکه ممه یعنی چی؟! چرا از اول نگفتید سینه
هم من دارم هم شما، اما مامانها همه بزرگترشو دارن، اما بچه‌ها و باباها این مدلیه
خیلی منطقی باهاش حرف بزنید و تا چیزی میگه نخندین

منکه همیشه راحتم واسه پسرمم طبیعی شده اصلا توجه نمیکنه چون از کوچیکی راحت جلوش لباس پوشیدم

اگه بچت انقد کنجکاوه ک اینجوری میگه پس لباستو درست کن

ار حالا هیزه😜😜

حالا من نمی‌دونم این فسقلی منو کجا دیده دیروز می‌گفت مامان تو دودول نداری😐
با اینکه خیلیم رعایت میکنم

من میپوشم جلو یاسین اصلا توجه نمیکنه بهم

اون روز با دخترم تو حموم بودیم دخترم به می می هاش دست میزد می‌گفت کی منم مثه مال تو بزرگ میشه،گفتم حالا طول می‌کشه ،بچه ها تو سن کنجکاوی جنسی هستن باید خیلی حواسمون باشه

عزیزم اگر بچت کنجکاوه جلوش لباس درست و بسته تر بپوش

ولی بیخیال همه این جرفا چقدر ممه داری که توجه بچه سه ساله جلب شده😆😅

به نظر من بهترین راع اینکه تاپ شورتک جاشو به تاپ پوشیده تر و گشاد تر و شلوارک بده.
ایتطوری هن جاهای خصوصی تر پرشیده تره هم ازاده لباس خودت هم راحتی.

من که خیلی رعایت میکنم نه لباس عوض میکنم جلوش با لباسم میرم حمامش میدم بیشتر هم شلوارک و تاپ می‌پوشم و پیراهن تا روی زانو پسر من اصلا دقت نمیکنه ولی سعی میکنم رعایت کنم

منم خیلی شنیدم از مشاوره های مختلف که نباید لباس باز و لختی جلو پسر بچه پوشید....

تیشرت بپوش نهایتا شلوارک
لباس زیر جلوش عوض نشه
خودش با پدر حموم بره
و تا آخرین لحظه شورت داشته باشه حتما

من مادری میشناسم بچش سه سالشه شیر خودشو میده

سن تربیت جنسی از شش ماهگی شروع میشه. من نمی دونم بزار عادت کنه یعنی چی؟! کشش جنسی یه غریزه هست با عادت به دست نمیاد. حق با شوهرته باید لباس درست و حسابی بپوشی

منم خودم قبلا خیلی لباس های تنگ و لخت میپوشیدم
و خیلی به خودم میرسیدم
ولی الان دیگه اصلا نمیپوشم

ولا تو‌این دوره زمونه
یه چیزایی آدم‌میشنوه میترسی جلو بچت هم راحت لباس بپوشی

من شلوار بلند و تیشرت میکنم زیادم نمیبرمش حموم بطشتر با باباش میره خوب اگه پوششتون بیشتر بشه بهتره

ببین دختر منم تو این سن می گه ممه داری و اینا بعد می که من نی نی بودم نی خوردم
سوال اون طبیعیه
تو پوشش مهم عکس العمل خودت هست
اینکه اگر معذب میشی وقتی می گه پس پوشیده بپوش

عزیزم دکتر عزیزی می‌گفت از ۴ سالگی اگه اشتباه نکنم
لباس بالاتر از زانو و یقه بسته باشه، از این کوتاه تر جلوی پسر بچه نپوشید.
این چیزها عادت کردنی نیستند.
پسرها خیلی حواسشون جمعه.

پسر من اینجوری نیست

منم تیشرت شورتک. مشکلم اینه اصلا نمیتونم شلوار بپوشم

نه منم تاپ. و شورتک و ... می‌پوشم

نه همونی ک بودم هستم.هنوز کوچولو هستن بنظرم.۴ سال به بعد

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
چقدر بلاتکلیفی بده. میخوام از شوهرم جدا شم. از دیروز اومدم خونه مامانم‌ مامانم خودشم مسافرته منو پسرم تنها. دارک دق میکنم. روز اول که همه ش پسرم گریه کرد که بریم خونمون. امروز بهتر شده ولی خودمم دلم خونه رو میخواد. یعنی شوهرم نباشه ولی خونه و وسایل خودم باشه. پسرم هر حرفی میزنه میگم خدایا قراره دیگه هرشب باباشو نبینه یعنی. دو ساله دارم به این تصمیم فکر میکنم ولی حالا که استارتشو زدم انگار جا زدم. فقط به خاطر پسرم. عین مرغ پرکنده شدم تو خونه. دیروز که اومدم احساس میکردم اگر یه لحظه دیگه تو اون خونه بمونم یه بلایی سر خودم میارم. بابام یه ماه فوت کرده و شوهرم دائم یه بهانه ای برا قهر و دعوا داشت به جای درک کردن. خیلی مشکلات جدی تر داریما این آخریش بود که یهو منو داغون کرد. حالا گیجم نمیدونم برم دادخواست بدم ندم.برم وسایلمو جمع کنم یا نه. موندم تو بلاتکلیفی. دلم نمیخواد برگردن به اون زندگی اصلا چون دو سال تلاش کردم درست شه و نشد. ولی تحمل این استرس و این بار روانی هم ندارم‌ خدایا کاش زودتر بگذره