زنی زیبا که صاحب فرزند نمی شد پیش پیامبر زمانش میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.

🔆پیامبر وقتی دعا میکند و وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم.
💯زن میگوید خدا رحیم است و میرود.

👈سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید  که بدون فرزند است.زن اینبار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.

🤱سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش می بیند.
با تعجب از خدا می پرسد : بارالها،چگونه کودکی دارد او که بدون فرزندخلق شده بود!!!؟
✨وحی میرسد:هر بار گفتم فرزندی نخواهدداشت ،او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت.

🤲 با دعا سرنوشت تغییر میکند...
از رحمت الهی ناامید نشوید

🕋اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود...

ميان آرزوی تو و معجزه خداوند، ديواري است به نام اعتماد.
پس اگر دوست داري به آرزويت برسي با تمام وجود به او اعتماد کن.
هيچ کودکی نگران وعده بعدی غذايش نيست
زيرا به مهربانی مادرش ايمان دارد.
اي کاش ايمانی از جنس کودکانه داشته باشيم به خدا...

⭐️رحمت خدا ممکن است کمی تاخیر داشته باشد اما حتمی است.

۱۲ پاسخ

چقدر نیاز داشتم الان به این ممنون حالم خیلی خوب شد 🥰🥲
خدا یا شکرت

خدایا به بزرگی ورحمتت دامن همه ما را سبز کن 🤲

الهی آمین خداهیچ کسی روناامیدنکن ❤️❤️

هعییی خدا یعنی میشع ماعم مامان شیم و بچع سالم بدنیا بباریم🥲💔

عزیزم چقد به شنیدنش نیاز داشتم. ممنونم

خیلی زیبا بود🥹خدایا شکرت🌺

بسیار زیبا و درست باید همیشه توکل ب خودش کرد الهی شکر

بسیار زیبا، عالی بود. دعا سلاح مومن است. ♥️

خیلییی عالی ودلنشین بود قربون رحمت وحکمتش راضیم به رضاش💚

خیلی زیبا بود

زیبا بود🤲

خدایا هیچکس رو نا امید از در خونت بر نگردون 🥺 خدایا شکرت 🩵

سوال های مرتبط

niloo niloo قصد بارداری
”پسرکی از مادرش پرسید: مادر چرا گریه می‌کنی؟
مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت: نمی‌دانم عزیزم، نمی‌دانم!
پسرک نزد پدرش رفت و گفت: چرا مامان همیشه گریه می‌کند؟ او چه می‌خواهد؟
پدرش تنها پاسخی که به ذهنش رسید این بود: همه‌ی زن‌ها گریه می‌کنند بی هیچ دلیلی!
پسرک از اینکه زن‌ها خیلی راحت به گریه می‌افتند، متعجب بود.
یک بار در خواب دید که دارد با خدا صحبت می‌کند.
از خدا پرسید: خدایا چرا زن‌ها این همه گریه می‌کنند؟
خدا جواب داد: من زن را به شکل ویژه‌ای آفریده‌ام؛
به شانه‌های او قدرتی دادم تا بتواند سنگینی زمین را تحمل کند.
به بدنش قدرتی داده‌ام تا بتواند درد زایمان را تحمل کند.
به دستانش قدرتی داده‌ام که حتی اگر تمام کسانش دست از کار بکشند، او به کار ادامه دهد.
به او احساسی داده‌ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد؛ حتی اگر او را هزاران بار اذیت کنند.
به او قلبی داده‌ام تا همسرش را دوست بدارد و از خطاهای او بگذرد و همواره در کنار او باشد و به او اشکی داده‌ام تا هر هنگام که خواست فرو بریزد.
این اشک را منحصراً برای او خلق کرده‌ام تا هرگاه نیاز داشت بتواند از آن استفاده کند
niki👶🏻ivf niki👶🏻ivf قصد بارداری
روش های کمکی ivf⁉️
❌️آمپولGCSFچسب جنین" در واقع یک اصطلاح غیررسمی است که برای توصیف روشی به منظور افزایش شانس لانه گزینی جنین در رحم به کار می‌رود. این روش معمولاً شامل استفاده از مواد یا روش‌هایی خاص در زمان انتقال جنین به رحم است تا به چسبیدن جنین به دیواره رحم کمک کندپیشنهاد شده در زنانی که همیشه آندومتر (پوشش داخلی رحم) نازک دارند یا کسانی که چندین بار شکست IVF داشته‌اند، تجویز G-CSF در طول درمان ممکن است پیامدهای IVF را بهبود بخشد. G-CSF نوعی فاکتور رشد است که مغز استخوان را برای تولید انواع خاصی از سلول‌های سفید خون تحریک می‌کند. G-CSF در آندومتر فعالیت احیاء‌کنندگی سلول‌ها را بیشتر کرده و به افزایش جریان خون کمک می‌کند. تصور می‌شود G-CSF ممکن است موفقیت IVF را با کمک به بهبود لانه‌گزینی جنین (چسبندگی به پوشش رحم) و تسهیل ادامه بارداری، افزایش دهد. این عامل درمانی می‌تواند با تزریق به داخل رحم به کمک یک سرنگ در حول‌وحوش زمان انتقال جنین یا به صورت زیر-جلدی (زیر-پوستی) پس از انتقال جنین تجویز شود.
مامانِ فاطمه🖤 مامانِ فاطمه🖤 قصد بارداری
هر روز که می‌گذرد، می‌گویند “فراموش می‌شود نبودش، داغش سرد می‌شود”. اما برای من، هر طلوع، داغ دلم را تازه‌تر می‌کند. در این تقویم بی‌رحم، روزها نه که بگذرد، که هر کدام زخمی تازه بر دل می‌نشاند.
می‌بینم تمام آنان را که همسفر بارداری‌ام بودند، اکنون یکی یکی فرزندانشان را در آغوش می‌کشند. از ته قلب برایشان شادم، دعای خیر بدرقه‌شان می‌کنم تا در سلامت کامل، عطر وجود فرزندشان را استشمام کنند.
اما، من هم انسانم، دلم می‌شکند… چه کسی می‌تواند خرده بگیرد بر مادری که می‌خواهد عطر تن پاره تنش را در آغوش بکشد؟ دلم می‌خواست، آری، دلم می‌خواست من هم کودکم را در آغوش می‌کشیدم. اگر بود، امروز یک ماه و هفت روز از آمدنش به این دنیا می‌گذشت. یک ماه و هفت روز پر از لحظه‌های ناب، پر از عطر حضورش، پر از شوق مادری.
امروز، خبر زایمان دختردایی‌ام را شنیدم. اولین کلامم شکر بود، شکر برای سلامتی او و فرزندش. اما بلافاصله بعد از آن، داغ دلم تازه شد، زخم کهنه‌ام سرباز کرد.

آه، بمیرم برای تو، فرزند از دست رفته‌ام… آیا می‌شود من هم دوباره طعم مقدس مادری را بچشم؟ آیا دوباره آغوشم پر می‌شود از گرمای وجود کودکی؟ در این لحظه، امیدی به بغل گرفتن فرزندم ندارم…💔