سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۱ سالگی
گاهی اینجوریم ک وقتی بچه های هم سن هانا رو میبینم ک برا خواب شون اذیت نمیکنن، ارومن، تو ماشین راحتن و جون ب لب نمیکنن ادمو یا باهاشون میری بیرون انگار ن انگاز ک بچه همراته و ب خریدت میرسی ن اینکه تا دو قدم اونورتر ب غلط کردنت راضی میشی، لباس اینام نداری ولی بازم وقتی میدونی تو بازار چیکارا ک نمیکنه میگی جهنم لباسم نمیخوام
میگم کی میشع هانام کمتر اذیت کنه، شوخیاشو کار ندارم ولی جیغ و داد و گریع هاش واقعا نمیکشم گاهی
الان دیشب تو ماشین یهو شروع کرد ب جیغ خوابش میومد چون و نمیخوابید تو ماشین تا رسیدیم خونه هزار بار لعنت کردم خودم
خوابشم نیاد یا تو ماشین خوراکی باید بدم بهش یا گوشی ک اروم باشه و گرنع بازم جیغ و داد میزنه
جاییم ک میرم تا یکی دو ساعتی ک کسی نبایو نزدیکش بشه و گرنع گریه میکنه و ..‌
بازارم ک میرم میگه منو ولم کنید برم هرجا میخوام دست بزنی مغازه رو میریزع رو سرش
بعد مثلا بچه کوچیک تر هانا میره بیرون قشنگ دست باباشو میگیره و راه میره ن دادی ن فریادی ‌و...
ناشکری نمیکنم ولی خوب میدونید دلم پوسید تو خونه ب وقتیم ک جایی میریم باز ی جورایی کوفتم میشه
جرئت نکردم ببرمش پارک تا حالا وقتی اینجوریه
عکاسیم ک رفتیم عکاسی رو دوتا عکاسب کرد نیم ساعت بیشترم علاف شدیم و اخرم نشد عکس بگیریم و برگشتیم ...