در خسته ترین حالت ممکنم خیلی ناراحتم انروز خیلی خیلی زیاد پسرمو دعوا کردم هم از دست خودم ناراحتم هم مبگم خب خق دارم چقدر تحمل کنم خودم دست تنها با دوتا بچه کوچیک هم خونه داری میکنم هم بچه داری .پسرم خیلی گیرمیده ب همه چیز اگه بخوام کاری کنم حتما باید ی بحثی باهاش بکنم . تحت هیچ شرایطی تنهای بازی نمیکنه همش میگه تو بازی کن از صبح ک بیدار میشم تا شب بیشتر وقتا حتی درازم نمیشم همش میگه نرو بشین پیش من تا بهش میگم نکن زود میگه بی ادب و بیشعور و همش میزنه زود عصبی میشه و پرخاشگری میکنه خیلی تحملش میکنم ولی بعضی وقتا واقعا دیگه منفجر میشم ک شروع میکنم ب داد زدن نمیدونم باید دیگه جه رفتاری بکنم باهاش محبت میکنم باز همونه دعوا میکنم باز همونه تحت میکنم باز همونه در هرصورت ن بشنوه شروع میکنه ب داد زدن گریه کردن و پرخاشگری .بازی ک میکنم باهاش اصلا خسته نمیشه فقط میگه بازی بازی بازی ته بازیا ما میرسه ب گریه و دلوا کردن

پسرمنم دقیقآ از سه سال تا سه سال وسه ماه وحشتناک بد شده‌ بود حرف بد پرخاشگری ،کتک زدن، جیق وداد

پسر منم همینه تصمیم گرفتیم هفته ای ۳ روز بره مهد من زیاد پارک و بیرون نمیتونم ببرمش دیگه با داداشش🥹☹️

پسر منم اینجوریه امروز کار درمانش میگفت بخاطر اینه که قشقرق بپا می‌کنه سریع خواستشو انجام میدین راهشو پیدا کرده برا همینم چیزی باب میلش نباشه اینجوری رفتار می‌کنه
امروز اینقد قشقرق بپا کرد آخرش دید به حرفش گوش نمیدیم خودش اومد به حرفم گوش داد نسبت به گریه های رفتاری بی تفاوت باشین میخاد حرفشو به زور به انجام برسونه بی تفاوت و جدی باشین