۸ پاسخ

معاینه چجوری بود بادست بود؟

کپسول گل مغربی هرشب استفاده کن رابطه هم زیاد داشته باش بدون جلوگیری وهرروز یک ساعت پیاده روی من داشتم اینا رو زایمان قبلی دوساعت طول کشید

نمی‌دونم چون زایمان سختی داشتم درد معاینه به چشمم نمیاد یا کلا به نظرم درد نداشت 😃

ان شاالله بسلامتی عزیزم برای ما هم دعا کن

ن معاینه سخت نیس ک

چند سانت باز بودی گلم

انشاللع ک زایمان راحتی داشتع باشی وبسلامتی زایمان کنی ونی نی توبغل بگیری زودتر

ایشالا بسلامتی زایمان کنی و زایمانت راحت باشه عزیزم

سوال های مرتبط

مامان سلین 🩵♥️یاسین مامان سلین 🩵♥️یاسین ۱ ماهگی
پارت دوم
تو ماشینم فقط نفس عمیق می‌کشیدم صلوات می‌فرستادم رسیدم بیمارستان معاینه چیز کرد 5 سانت بودم تا کارا انجام بدم بستری بشم ساعت شد ۹ شب تو اون نیم ساعتم بازم دردم می‌گرفت هم بلند میشدم خم میشدم رو تخت معاینه دستامو میزاشتم روش نفس عمیق می‌کشیدم دیگه رفتم رو تخت آن اس تی وصل کردن آنژیو کت دردام دیگه قابل تحمل نبود واقعا ماما همراهم عالی بود خانم فرجی دردم می‌گرفت میگفتم همون نفس عمیق خیلی کمک می‌کنه نفس عمیق می‌کشیدم واقعا دستاش اون لحظه برای من حکم معجزه داشت جایی که انقباض داشتم مالش میداد دستشو میزاشت دردم کمتر میشد دیگه بچه خیلی تو این دو سه روز که مدام ورزش میکردم اومده بود پایین کیسه آب زدن 10 دقیقه بعد گفت سر بچه رو دارم میبینم رفتیم اتاق زایمان خداروشکر اونجا هم با کمک مامای بیمارستان و مامای خودم بدون برش فقط با یه پارگی کوچولو از داخل که شد 4 تا دونه بخیه
و اینجوری شدکه ۹نیم پسر نازم اومد بغلم آنقدر تو این دوهفته ورزش کرده بودم که لگنم آماده شده بود بدون اینکه از اول ورزش کنم
تعریف کردم فقط خواستم مامانای پا به ماه ترسشون بریزه و نترسن بدونن درد هست ولی قابل تحمله قوی باش چون بعدش فرشته ای میاد بغلت که تمام دردات فراموش میشه
ایشالله همه مامانا بسلامتی زایمان کنن هرکس از خدا بچه میخواد بهش بده دامنش سبز بشه هرکس هر حاجتی داره خدا قبول کنه ووووووو همه همه الهی آمین
سوالی داشتین بپرسین تا بتونم جواب میدم 🫣🫣
برای منم دعا کنید 😁
مامان علیسان مامان علیسان ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
۳۶ هفته و خرده ای رفتم دکتر برای معاینه لگن گفت دو سانت بازم و لگنم عالیه برای زایمان
تقریبا درد پریودی داشتم و گاهی می‌گرفت و ول میکرد
۳۷ هفته و یک روز بودم که هر ۵ دقیقه یه بار یه دردی یکم بیشتر از درد پ یودی منو می‌گرفت و ول میکرد و بعد چند ساعت کلا نامنظم شد ولی درد داشتم
صبح بعدش رفتم سرویس لکه خون دیدم چون معاینه شده بودم گفتم شاید از اونه ولی خواهرم گفت برم یه ان اس تی بدم خیالم راحت بشه رفتم بیمارستان شرح حال دادم اول معاینه کردن گفت ۴ سانت بازی و خونریزی داری
زنگ زدن دکترم و دکتر گفت بستریش کنید
بستری شدم بهم آمپول فشار زدن و ۶ سانت بودم کیسه ابم پاره شد و دردام خیلی بیشتر شد و قابل تحمل نبود خیلی اماده کرده بودم خودمو که داد نزنم و تموم زورمو بدم ولی اون لحظه واقعا دردش قابل تحمل نبود برام درد آمپول فشار خیلی بیشتر از درد فشار طبیعیه
خلاصه خیلی زود ۱۰ سانت شدم و بعد هر بار فشار اومدن با تموم وجودم زور میزدم پرستار از رو شکمم محکم فشار میداد و من زور میزدم
که بلاخره سر بچه اومد و زایمان کردم ساعت ۳ بستری شده بودم و ساعت ۴:۳۰ زایمان کردم
من خیلی زود رفتم اگه دردامو تو خونه می‌کشیدم و آمپول فشار نمیزدن شاید راحت بود زایمانم و اینکه من هنوز نه ورزشم نه پیاده روی رو هم شروع نکرده بودم
و بخاطر همینا خیلی پاره شدم و بخیه خوردم