۴ پاسخ

ب نظرم خودتم برو خونه مامانت تو یه اتاق. بخون همه حواست به بچهات باشه هم بقیه نفهمن

سلام خب چرا نمیخوای بکس اینجوری استرس بیشتره که من هم ازمون نظام مهندسی دادم و خداروشکر قبول شدم پسرم و صبح می‌بردم مهد یا تو خونه سرگرمش میکردم خودم میخوندم همه هم خبر داشتن کسب میومد خونمون نمیخوندم
شما میتونی مثلا روزایی که مادرشوهرت هست صبح زود بیدار شی بخونی من ی وقتایی اینجوری میخوندم

ازمون چیه

چه آزمونی میخوای شرکت کنی عزیزم؟

سوال های مرتبط

مامان آرتام مامان آرتام ۴ سالگی
سلام دوستان میخوام یه مشورت کنم باهاتون
آرتام از دوسالگی تو اتاقش تنها میخوابید مشکلی نداشت تا اینکه پارسال عید اسباب کشی کردیم تو خونه جدید از اتاقش میترسید و نمیخوابید هر کاری کردیم نشد اتاقش و عوض کردیم یکی دو ماه خوابید باز الان نمیخوابه مارو هم نمیزاره بخوابیم هر شب ساعت ۳ یا ۴ با ترس بیدار میشه میاد بیدارمون میکنه که من نمیخوام تنها بخوابم میترسم میخوام با شما بخوابم حالا نمیدونم واقعا میترسه یا نه میخواد با ما باشه چون ازش چند بار پرسیدم از چی میترسی میگه هیچی نمیخوام تنها باشم تاریک هم نیس خونه خلاصه دیگه تصمیم گرفتم بیارمش اتاق خودمون کنار تخت رو زمین بخوابه شوهرم میگه کارم اشتباهه عادت میکنه دیگه نمیره اتاق خودش هیچ وقت نظر منم اینه بچم روان سالم داشته باشه بهتر از اینه مستقل باشه چون روزا هم پرخاشگری میکنه همش تو فکر اینه شب بشه تنها نمیخواد بخوابه استرس داره چکار کنم به نظرتون دیشب آوردم اتاقمون رو‌ زمین جا پهن کردم تا صبح خوابید بیدار نشد گیج شدم چکار کنم.
مامان فندق مامان فندق ۴ سالگی
سلام خانما یک نظر خواهی می‌خوام ازتون
من یک پسر ن دیک چهارسال دارم که خیلی شیطونه و جدا از شر و شیطون بودنش خیلی هم دست به زن داره بعد اینکه هروقت میریم مهمونی بچه ها بی که هستن اونجا رو میزنه همه ناراحتن از دستش هرچقدم باهاش صحبت میکنم اصلا متوجه نمیشه میگه ببخشید ولی دوباره به کارش ادامه میده وقتی هم جلوشو میگیرم خودمو میزنه این چند روز همش عید دیدنی رفتیم وچون دیگه خیلی اذیت کرد گفتم دیگه جایی نمیرم تا مادرشوهرش دیشب اصرار کرد بیا چرا بچه رو قایم میکنی بچه گناه داره منم گفتم پس دیر میام واسه افطار نمیام دیشب رفتم خونه خاله شوهرم و اینکه پسرم با توپ زد تو چشم یک از بچه های فامیل بعد اون بچه هم زد تو کمر پسرم منم گفتم باشه مشکی نیست زده خورده دوباره آخر شب دست یکی دیگه از بچه های فامیل رو کرد لای در و گاز گرفت ماهم وقتی داشتیم می رفتیم گفتم مامان برو بوسش کن عذر خواهی کن ازش بچه منم رفت جلو بوسش کنه اون بچه هم زد تو گوشش منم دوباره گفتم باشه مشکلی نیست نمیشه همش بچه من بزنه باید بفهمه که وقتی میزنی پس میزنن و اینکه از اون طرف باید عذر خواهی یاد بگیره حالا مادرشوهر م میگه چرا گذاشته بره معذرت خواهی کنه گور باباش که کتک خورده به درک چرا نوه من رو زدن بنظر شما من دارم اشتباه میکنم یا مادرشوهرم