خانم ها شمام حساس شدید؟ من همش فکرای منفی میگذره دور سرم ک بعد از این چ کنم تنهام چجوری بچمو بزرگ کنم با اینکه هم مامانم هست هم همسرم بچه دوسته ولی کلا خیلی اذیتم اصلا ارامش درونی ندارم چیکار کنم؟ دلم نمیخاد ادامه دار باشه و بعد زایمان برام مشکل ساز بشه

خدادوشکر من اصلا از این فکرا نمیکنم با اینکه خیلی خیلی تنهام تو شهر غریبم همسرم تا ۱۱ شب سر کاره .ولی همش ته دلم حس میکنم از پسش برمیام تنهایی میتونم بچمو بزرگ کنم.البته مامانم واسه زایمانم یه هفته میاد میمونه پیشم ولی خودش بچه کوچیک داره سه سالشه اجیم

طبیعیع منم اینجور فکرایی میکنم 🥲

از الان بخوای فک کنی ماه اول بعد زایمان بخصوص شبای اول یخورده سخته تا صبح باید بیدار باشی و بهش شیر بدی و کاراشو کنی عزیزم از الان به این چیزا فک کنی بعدا خستگی شبانه افسرده ات میکنه من رو بچه اولم شهر غریب بودم یه سال و خورده ایی اصفهان زندگی کردم و هیچکس اونجا نداشتم ولی خدا به آدم توانایی میده در تو هم دیده که مادرت کرده از پسش برمیای خیلیم خوشگل... به شیرینی داشتنش فکر کن به موقع چهاردست وپا رفتنش که خیلی شیرینه به قسمتای شیرین و لذتش فکر کن

الان طبیعیه این حسا چون بار اوله .منم همینجوریم ولی مطمعنم به محضی که بچه بیاد یه نیرویی هم تو وجود مادرا شکل میگیره که از پس همه مسئولیتاش برمیایم . این همه آدم پس چجور تونستن مطمعن باش که توام میتونی

من با اینکه بچه سوم هست خیلی استرس دارم برا دختر و پسرم پیش مامانم بودم همسرم کمک میداد الان موندم چیکار کنم البته همسرم میگه نگران نباش خودم کمکت میکنم ولی به این فکر میکنم چجوری باید بچه رو بشورم آخه من خیلی حساسم ببخشید چجوری پی پی بچه رو بشورم دل روده ام بالا میاد من از این دسته آدمایی هستم که مرغ و گوشت و ماهی رو همسرم میشوره فریز میکنه بخاطر اینکه من نمیتونم انجام بدم 😐

دیوانه ای خب .... به این فکر کن بچه ات قرار بزرگ بشه برات نوه بیاره نوه اتم تو باید بزرگ کنی باهاشون عشق کنی .....به نظر من منشأ تمام فکرای منفی شیطونه لعنتش کن ...به خدافکرکن که همراهته🍃بچه ات شیرین ترین تجربه عمرت میشه قشنگ ترین هدیه ایی که گرفتی میشه🌻
میتونی خوبشم میتونی همه تونستن توهم میتونی

من امروز که ماما گفت ختم بارداریت زودتر
۳۳روز دیگه اس
البته من می‌خوام ۳۵یا۳۶روز باشه
همسرم شنید بال در آورد
من ترس اضطراب
من چیکار کنم من آمادگی ندارم
من فلان یعنی ببین اینجور بودم
داشت اشکم در می اومد

من با اینکه بچه دومم هست یکم میترسم بعضی وقتا میشینم فکر میکنم اگ نتونم چیی اگ شبا خیلی گریه کرد چیییی 😭

اره منم از این فکرا میکنم
بلاخره عادیه دیگه چون مامان اولی هستیم و همش ترس داریم🥲

عزیزم برای بچه ی اول این ترسا کاملا عادیه
منم دقیقا اینجوری بودم
یک ماه اولش سختم بود بعدش خیلی راحت خودم کاراشو انجام میدادم