۴ پاسخ

من یهویی گرفتم استرس نداشته باش بچه با بچه فرق داره من یک ماه تلاش کردم تدریجی بگیرم بدتر وابسته شده بود ربع ساعت یه بار شیر میخورد هم خودم عصبی شده بودم هم خودش کم غذا شده بود یه روز از صبح تصمیم گرفتم شیر ندم بهش خوراکی های که دوست داشت براش خریدم هر سری میومد سراغ سینه ام یه چی میدادم بخوره سه شب اول تو خواب عمیق بهش شیر دادم بعدش دیگه شبا هم شیر ندادم هفته اول سخته بعد هم خودت راحت میشی هم بچه
به حرف بقیه اهمیتی نده
هر کسی قلق بچش بهتر دستشه

اول خودت رو قانع کن و برای خودت دلایل قانع کننده بیار که عذاب وجدان نیاد سراغت یا اگه کسی گفت که چرا گرفتی و اینا پشیمون نشی...
بعدم با خیال راحت و اعتماد به نفس انجامش بده
من خودمم همین ماه قصد دارم انجام بدم اگه خدا بخواد

عذاب وجدان چرا مگه همه ی ماهایهویی ازشیرنگرفتن اصلا یادمون میاد؟منم میخوام آخراین ماه بگیرمش

منم یهویی ازشیرگرفتمش

سوال های مرتبط

مامان آقا مهراد❤️ مامان آقا مهراد❤️ ۱ سالگی
مامانایی که تجربه دارین میشه راهنماییم کنین ؟
مهراد ۲۰ ماهش رو داره تموم‌میکنه و به شیر به شدت وابسته هست که جدیدا باعث وابستگی شدیدش به خودمم شده، میخوام از شیر بگیرمش به خاطر همین شروع کردم یه ۱۰ روزیه وعده های شیر خوردنش رو کم کردم و با هرچیزی که فکرش رو بکنین سرگرمش میکنم که اونوقت که شیر میخواد بهش ندم و فاصله بندازم بین وعده هاش
الان گاهی مثلا ۱۰ صبح بهش شیر دادم میره تا ۲ عصر که شیر بخوره و بخوابه ولی بعدش که میخوره بیچاره ام میکنه دیگه ول کنم نیست
یا اگر مثلا بریم بیرون یا مهمونی ۴ عصر بهش شیر داده باشم میره تا ۱۰ شب که خودش بیاد درخواست کنه ولی خب تا صبحش به هیچ عنوان ازم جدا نمیشه و حتی توی خواب هم دستش از سینه ام جدا بشه بیدار میشه
هربار که کم کنم و بهش ندم بعدش قشنگ تلافی میکنه و به خاطر همین تدریجی گرفتن واقعا سختم میشه
به نظرتون مشکلی نداره من تلخک بزنم یا یه دفعه از شیر بگیرمش ؟ حس میکنم با اینجوری تدریجی گرفتن بدتر اذیت میشه
مثلا من دیروز عصر ۳ ساعت پیشش نبود و فاصله شیر خوردن۲ وعده اش شد ۴ ساعت
ولی خدا شاهده تا صبح دهنم سرویس شد از ساعت ۱۰ تا ۱۲:۳۰ که فقط تو دهنش بود بازی کرد باهاش و ولش نمیکرد بعد دوباره ۲ بیدارشده تا ۳ همین اوضاع بعد از اون ساعت ۴:۳۰ تا ۵:۱۵ توی دهنش بود .دوباره ۶:۲۰ دقیقه بیدار شده تا ۷:۱۵ هی از سر کولم بالا رفته و شیر خورده که اخر کار از خستگی بلند گفتم بسه دیگه گریه کرده بازم خورده و خوابش برد 😥😭