از دست شوهرم دوس دارم سرمو بکوبم به دیوار، پسرم از صبح نخوابیده، شیر بهش دادم دو دفعه پوشکشو عوض کردم پشت هم خرابکاری کرده بود، الانم اصلا نمیخوابه همش گریه میکنه، نمیذاره ناهار بپزم زنگ زدم به شوهرم میگم بچه دو دقه آروم نمیگیره ناهار بپزم برگشته میگه من چیکار کنم باید بپزی از صبح پا میشدی ناهار میپختی، واقعا خیلی حرص میخورم از دستش اصلا درک نداره فک میکنه کوزتم🙄

توام غدا درست نکن بزار حالش جا بیاد

من سه تا دارم اگه غذا آماده نباشه زندگی رو زهرم میکنه الان سرما خوردم با این حالم انتظار داره غذا آماده باشه منم آماده میکنم اگه بمیرم حوصله زر زر رو ندارم اصلا بچه داری رو کار حساب نمیکنه

واقعا با بچه نمیشه آشپزی کرد من تا الان هرچی درست کردم یا شفته شده یا سوخته🤣🤣شوهرم دیگه میگه اگه غذا رو نمیسوزونی یه چیزی درست کن🤣

😁😁نون خشک بده من اینجور وقتا میگم برو سر یخچال نون پنیری چیزی بخور یه لقمه ام برا من بیار😅مگه چندتا دست دارم

بگو برو خونه مامانت نوش جان کن

😕متاسفم براش

واقعا تو اینجور مواقع اگ شوهرا دست کمک مون نباشن و درک نکن ادم نمیکشه دیگه

نیمرو درست کن براش😁