دیشب خدا بدادمون رسید دخترم رفته بود بالا خونه عموش شوهرم هم اونجا بود و دخترم جیشش اومده بود و بهم نگف خودش رفت توالت یهو دیدم جیش کشید من فورا رفتم شوهرم هم از بالا اومد دیدم گریه می‌کنه دست به اندام خصوصیش می‌زنه پاهاش لیز خورد و اونجاش به لبه کاشی دم در دستشویی خورده بود آنقدر ورم کرد قرمز شد خیلی ترسیدم یکم وازلین زدم براش الانم هنوز ورم هست خداروشکر خون نیومد و قسمت بالا واژن بود پاین نه. خداروشکر که حرز امام جواد گردنش بود وگرنه خدا میدونست چی میشد جاریم هم خیلی چشم زخم داره دخترم میره اونجا همش حرف میزنه هم لباسای قشنگ تن دخترم کرده بودم اونم همیشه خودشو میخوره که چرا ماهلین آنقدر قشنگ میحرفه پسرم هنوز حرف نمیزنه فقط بلده بچه هارو با هم مقایسه کنه

عزیزم بی احتیاطی رو گردن خرافات ننداز اتفاق می افته باید حواست به بچه ات باشه

حرز امام جواد 😐

عزیرم. فکرتوتعییر بده. اصلا شاید ی بلای بزرگتر بوده. با این به خیر گذشته. اصلا ربطی به جاریت نداشته باش. بااین حرفا حق ناص میاد گردنت. یکی هم اینکه در مورد اطرافیان مثبت فکر کنید. هرچی منفی فکر کنید. اتفاق های منفی برامون میفته

خواهر من تو بچگیش اینجور شد سریع بردنش دکتر.دکتر براش سونو انجام داد

مگه بچه رو تنها میفرستن دستسویی دختر من که میترسه از در و دیوار دستسو میگیره تا نیافته

منم بچه بودم خودم زیاد دقیق یادم نیست ولی از لبه یه پله افتادم عین دختر شما مامانم گفت بردمت دکتر هیچی نبوده

خدا رو شکر به خیر گذشته عزیزم

وای عزیزم