تجربه زایمان طبیعی پارت ۴
خلاصه دیروز ظهر بچه رو اوردیم خونه
بچه ها من اگه برگردم به عقب اصلا طبیعی زایمان نمیکنم.
منی که از ماه پنج ورزش میکردم و تمام چیزایی که بود برا زایمان طبیعی عالی بود این بلا سرم اومد
نمیدونین هنوز کابوسشو میبینم
شبی که تو بخش خوابیدم هنوز حس میکردم دارن دستشونو میچرخونن تو واژنم تا بازش کنن
الان خوبم؟ نه بخیه هام میسوزه و اولین دفعی که داشتم اذیتم میکرد زیاد
نه میتونم بشینم نه درست راه برم
سه روز گذشته و من به چشم خودم دیدم که خانومی که ۳ روز بود سزارین شده بود پاشو رو پاش انداخته بود و درست راه میرفت
من واقعا مردم و زنده شدم تا بزام و بچمو بغل بگیرم
منم از همونا بودم که میگفتم نمیخوام رحمم پاره شه ولی الان هرچی میگردم فقط میتونم خودمو بخاطر بچم سرزنش کنم
حرفا بقیه که بماند… همه پشت سرم میگفتن چرا اصرار به طبیعی داشتی و تقریبا مقصر من بودم
هم از درد قبلش هم از درد بعدش کشیدم هم بچمو ندیدم هم اسیبش زدم..
و حرف آخر چیزی که دکتر اطفال وقتی داشتم بچمو شیر میدادم به دکتر بغلیش گفت: من نمیدونم چرا تو ایران وقتی امکاناتشو ندارن اصرار به طبیعی دارن..
دوستان ما هنوز امکاناتشو نداریم.بلد نیستیم هنوز ، توی ایران طبیعی خوب نیست.
من مشکل مالی نداشتم ولی اگه دارین هم هرجور شده حتما همون سزارین رو انتخاب کنین با دکتر خوب. این پیشنهاد منه، به هیچ کسم پیشنهاد طبیعی نمیدم

۲۳ پاسخ

اصلا هم خودتو سرزنش نکن شما به بچت اسیب نزدی اصلا مملکت بی صاحاب و زورگویی ک داریم باعث و بانیشه
فقط خانومارو وادار میکنن به عذاب کشیدن

کاش اپیدورال نمی کردی
دقیقا یکی از عوارض اپیدورال اینه که تو نمیتونی زور بزنی و برای اینکه بچه رو خارج کنن باید برش بدن و از وکیوم استفاده کنن
ب نظرم اگه اپیدورال نمیشدی شاید اون یکساعت رو درد میکشیدی ولی زایمان بهتری داشتی صد در صد

ببخشید میتونم بپرسم دکترتون کی بود؟ و چقدر دکترتون را توی این روند مقصر میدونید؟

موافقم عزیزم
منم انتخابم طبیعی بود ولی سز شدم و خلاصه خیلی اذیت نشدم
ولی واقعا خوشحالم که سز شدم الان چندتا تجربه مثل مال شما رو خوندم واقعا سخته آدم بعد ۹ ماه سر زایمان یه همچین خاطره ای براش بمونه

منم زایمان طبیعی افتضاحی داشتم ۴۰ هفته بودم و فقط دهانه رحمم یک سانت باز شد ماما انقد دستشو میچرخوند توی واژنم ک داشتم جون میدادم میگفتم فقط منو خلاص کنیدحتی قید بچمم زدم ببین من زایمان طبیعی ک کردم دیگه ترسم از همه چیز ریخت چون واقعا مردم و زنده شدم بعدش جای بخیه هام نابودم کرد تا مقعد بخیه خوردم ولی واژنم حسابی تنگ کرده دکتر خیلی هم تنگ شده بیشتر از قبل این منو خوشحال کرد فقط 😂😂😂

اونوقت من به دکتر میگم من تحمل درد پریود نداشتم میرفتم بیمارستان هر ماه پریود میشدم یا از ترس معاینه دکتر زنان نمیرم اونوقت میگه نه طبیعی تازه تنگی لگن دارم تا امروزم که هفته های اخر بارداریمه ده دقیقه پیاده روی ام نداشتم چجوری طبیعی بیارم اخه 🥲🥲🥲حاضر شدم بیمارستان خصوصی برم حتی زیر میزی بدم فقط قبول کنه دعا کنید فردا ویزیتمه بهم نامه سزارین بده 🥲

منم استرس زایمان دارم

واقعا درکت میکنم و همدردیم‌عزیزم
میدونم چی‌کشیدی‌چون‌خودمم همین دردارو کشیدم
بمیرم واست بخاطر بچت
ما مادرا حاضریم بمیریم ولی یه خار توی پای بچمون‌نره

خدارو شکر که الان هم خودت سالمی هم دختر گلت... ان شاالله زخم سرش هم به زودی خوب میشه و خاطرات بدت فراموش بشن...
حالا برای اینکه یکم از اون فضا بیای بیرون بالاخره اسمشو انتخاب کردید؟

وااای تو که انقدر بدنتو آماده کردی این شدی من چی بشم؟؟؟😥 خدایی ترسیدم... تازه بخاطر کیستی که دارم اصلا نباید شکمم رو فشار بدن ... نمی دونم چی میشه اما با اینکه طبیعی رو دوست دارم از ته دلم خدا خدا می کنم یا بچه نیاد تو لگن یا باز نشم یا کیسه آبم بترکه سزارین اورژانسی بشم... الانم که اینا رو گفتی واقعا ترسیدم... تنها تصمیمی که گرفتم از قبل اینه که به هیچ عنوان اپیدورال و اسپاینال نگیرم فقط گاز اندونکس

من بهت گفتم طبیعی نرو عزیزم
من واقعا از سزارین راضیم خیلی خوب بود
طبیعی مرگ و به چشمام میدیدم خدا رحم کرد سزارین شدم

دقیقا منم ۱۳ساعت طول کشید اخرشم باوکیوم بچمو کشید خیلیییی بد بود

الهی بمیرررررمممم ک انقد زجر کشیدی😭😭😭
خداروشکر سالمین خداروشکر هم خودت هم نینیت سالمه عزیزم😭❤️

آخی عزیزم راستی نی نی چن کیلو بود

عزیزم خدا لعنتشون کنه خدارشکر بچت سالمه با این بی تجربگی که اینا سرت دراوردن بازم خدارشکر تو بغلته❤️❤️❤️

وای عزیزم چقدر اذیت شدی ولی خداروشکر تموم شد دخترت سالم بغلته

الهی بگردم عزیزم
کاش میشد بغلت کنم
خسته نباشی مادر قوی...
منم زایمان سختی داشت
انقدددد سخت که هنوووزم رمق نوشتن تجربه زایمان و ندارم...

خدا کمکت کنه الهی🤍
نگهداری بخیه ها
نگهداری بچه
بی خوابی ها
یکم سخته... ولی خب خدا صبرشو میده🤍

منم برگردم عقب طبیعی زایمان نمیکردم

این متن رو باید بنر کنی بخدا
من اصلا نه طرفدار سزارینم نه طبیعی فقط اینکه یکسری جبهه میگیرن خیلی عصبی میشم
دختر خاله منم شرایط شما تو طبیعی براش پیش اومد ۳۰ تا بخیه خورد و تا مدت ها یادش میومد گریه میکرد
الان دخترش ۱۱ سالشه و هیچوقت حاضر نشد دوباره بچه دار شه

بخدا هردو زایمان سخته
حتی سزارین هم سخته
من بیچاره که هردو رو کشیدم تمام و کمال

ب سلامتی عزیزم اره طبیعی یکم سخته من سزارین شدم البته من دکترم خودش گفت سزارین ولی سزارین خیلی بهتره درسته یکم بخیه هات درد دارن ولی بازم بهترع

واسه زایمان سزارین قبل زایمان باید بریم بیمارستان خصوصی واسه اتاق و.... بیمارستان جدا هزینه میگیره و پزشک به غیر زیر میزی بازم پول میگیره؟

دوترای لعنتی اینجا قبول نمیکنن

سوال های مرتبط

مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
۳۹ هفته و ۵ روزم بود که به بیمارستان رفتم و چون علائم زایمان رو نداشتم و دکترم گفته بود اگه دردت گرفت که هیچی ولی اگه درد نگرفت برو این نامه رو به بخش زنان و زایمان نشون بده که بستریت کنن ،بلاخره بستری شدم هر چقدر هم که بهم آمپول فشار زدن تو بیمارستان دردم نگرفت دکتر خودش اومد گفت یکم دوز داروهارو ببرید بالا و پرستارای بخش هم بهم توصیه میکردن که شربت زعفران غلیظ بخورم که اونم جواب نداد کلا هیچ دردی نداشتم ولی با آمپول فشار به زور ۳ سانت شدم که دردام بعد از یک روز بستری شروع شد ولی اونقدری نبود که زایمان کنم چون سابقه فشار بالا رو هم داشتم دکترم اومد و خودش کیسه آبم رو پاره کرد و دردم از اون موقع به بعد شروع شد که به غلط کردن افتاده بودم و به دکترم گفتم که سزارینم کن گفت تا اینجا خوب پیش اومدی باید صبر کنیم که زودتر زایمان کنی از ساعت ۱ ظهر تا ساعت ۷:۳۰ درد کشیدم ولی ارزش داشت چون الان پسرکوچولوم بغلم و خداروشکر میکنم که صحیح و سالم تو بغلم دارمش ولی واقعا زایمان طبیعی درسته که یه روز درد داره ولی الان من هیچ دردی ندارم و میتونم خودم کارای خودم رو بکنم
مامان الیسا خانوم مامان الیسا خانوم ۲ ماهگی
سلام خانوما اومدم تجربه زایمانمون بگم
نمی‌خوام به کسی استرس بدم چون بدن با بدن فرق می‌کنه
من. رفته بودم برای مراقب بارداری و هنوز. هیچ علاعمی نداشتم فقط لکه بینی کم داشتم . وقتی معاینه شدم کلان یک سانت بودم . ولی وقتی دکتر فهمید که بچه ۴هستش گفت که بستریم کنن . و احتمال خیلی زیادم سزارین بود ولی به تشخیص دوتا دکتر که بعد از پاره کردن کیسه این دادن. این بود که بچه به چهار کیلو نمیخوره . ولی باز خواستن ریسک کنن که شاید طبیعی بدنیا بیاد . اونجا هرکس هم اتاقی من بود طبیعی درد کشیدن و بعد یک یا دو ساعت دیگه زایمان کردند ولی من با دوتا آمپول فشار که درد های زیادی کشیدم یک شبانه روز با درد موندم که دهانه ی رحممم از دوسانت هیچ تاثیری نکرد وقتی دکتر اومد. بهش گفتم که خیلی درد دارم بچم طبیعی نمیشه و اونم گفت قبول دارم ولی باید بمونی تا ساعات پر بشه تقریباً ۱۲ظهر بود که من واقعاً از درد داشتم جون میدادم دکتر اومد گفت که برای اتاق عمل آکادمی کنم برای اتاق عمل هیچ استرسی نداشتم و تمام خیلی راحت بود درسته بعدش برام سخته ولی خیلییی میارزه به بی دردی طبیعی چون من خیلی عذاب کشیدم. نظرم نسبت به طبیعی عوض شد . ولی درکل. امیدوارم که همتون زایمان خوبی رو تجربه کنید درسته سختی داشت ولی ارزش اینکه. دختر قشنگمو بعدش بغل بگیرم داشت هر دوتاشونم سخته. در کل باید به ا توکل کرد مادرشدن الکی نیست . پس دنبال درد کم یا راحتی نباشیم که هیچ کدوم راحت نیست. هردو سختیاب خودشو داره . ببخشیدک اگه واضح توضیح ندادم. در کل اینتوری تونستم بنویسم
😂😂❤️❤️
مامان دخمل هستم🙋🏻‍♀️🎀 مامان دخمل هستم🙋🏻‍♀️🎀 ۱ ماهگی
من هنوزم هر روز از خودم میپرسم چرا نرفتم سزارین؟
اینکه هنوز سوزش دارم و زخم شده مهم نیستا
همش به این فکر میکنم اگه سزارین بودم چه زایمان رویایی داشتم و سر بچم بدون زخم بود
یا لاقل قسمت خصوصیم برا شوهرم مونده بود :)
هنوز تک تک صحنه ها جلو چشمه که تو اتاق زایمان یه جوری با اونجا رفتار میکردن که انگار قرار نیس کسی دیگه بره سراغش فقط میخواستن باز شه
من خیلی روحیم دخترونس مامانا
ولی بعد زایمان احساس زن بودن و پیر بودن میکنم،
چرا من عین این زنای سفت و هیکلی رفتم طبیعی؟
من خیلی بدنم ظریف بود
الان دیگه اینطور نیست تو آینه که قسمت خصوصیمو میبینم از خودم بدم میاد
اینارو به کی میتونم بگم؟به هیشکی..
نمیدونم این تصویر آرمانی و رویایی زایمان طبیعی از کِی توذهنم شکل گرفت ولی خیلی پوچ بود همش
اینارو دارم با بغض تایپ میکنم
بچم الان سالم کنارم خوابیده زخم سرشم داره کم کم خوب میشه؛ نمیخوام ناشکری کنم ولی دست خودم نیس هرروز این سوال تو ذهنمه که من چرا نرفتم سزارین؟