چه روز گندی بود امروز،صبحمون با نق نق و گریه ی بچه شروع شد گفتیم تو روز جبران بشه همش چسبید بهم،دو تا خوابه یه ربعی کرد بیدار شد نزاشت من استراحت کنم،فهمیدم دوتا دندون اسیاب اولش از بالا دراومده گفتم حتما بخاطر همون بوده،بردمش پارک حواسش پرت بشه اونجا هم گریه رو راه انداخت،اومدیم خونه به بهونه های الکی گریه ی جیغی میزد،اخرشم نشستیم دوتایی با هم گریه کردیم😢الانم خوابید امیدوارم تا صبح دیگه بیدار نشه

عزیزم خیلی سخته درکت میکنم هممون داریم همین روزا رو میگذرونیم
من که دیگه دارم دق میکنم همه اینا به علاوه هیچی نخوردنش
ولی خب طفلکیا خیلی کوچولون خیلی اذیت میشن باید به خاطر اونا صبوری کرد و قوی موند

روز منم همین مدلی گذشت با این تفاوت ک من دندونی ندیدم تو دهنش ولی الان خوابدندشم و دارم خودم گریه میکنم لب بع هیچی نمیزنه

وای عزیزممم بخاطر دندوناشه حتما