خیلی ناراحتمو عذاب وجدان دارم
دخترم خیلی دوست داره باهم بازی کنیم اما من مغزم قفله ...اصلا حوصله و توانشو ندارم هی میگم بعدا بازی می‌کنیم اما الانکه به خودم اومدم میبینم بچم دو ساله شده و هیچوقت ی دل سیر باهم بازی نکردیم 😔
هی میبرمش خونه مادر و مادرشوهرم با نوه ها بازی کنه اما اون درواقع منو میخاد ...
با اینکه میدونم هیچ درک و کنترلی رو لجبازی و نق زدناش نداره اما سرش داد میزنم نمیتونم کنترل کنم😔😔
دخترم ب سرعت داره بزرگ میشه و من میمونم ی عالمه حسرت و عذاب وجدان ...

عزیزم یه مدت کوتاهه این بچه ها به ما نیاز دارن و بعد بزرگ میشن . من بعد بچه سرکار نرفتم . کار های خونه رو هم اصلا مثل سابق انجام نمیدم. غذا چند روز در هفته از بیرون. ظرف ها رو شوهرم شبا میزاره ماشین ظرفشویی. ۲۴ ساعت در خدمت پسرم هستم . با خودم میگم یدونه بچه داری دیگه یه چند سالی بهش خدمت کن .سعی کن لذت ببری از بودن باهاش . براش جدا غذا مقوی درست میکنم سرگرمش میکنم بیرون میبرم
منم خسته میشم و یه تایم هایی در هفته میزارم پیش مادرم یا شوهرم میرم بیرون و باشگاه . ولی بقیه وقتم برای بچه است .

بچه ها وقتیکه بزرگ میشن ن یادشون میمونه کدوم اسباب بازی گرون براش خریدی ن یادش میاد کدوم لباس های گرونو خریدی ن یادش میاد خونت چقدر تمیز بوده ولی محبتتون هیچوقت یادش نمیره هیچ چیزی ب اندازه وقتی ک براش میذارید براش ب یاد موندنی نیس و هیچ چیزی مهمتر از روحیه بچه نیس حتی کارای خونه ب قول اقای عزیز خونه طویله اس ک بچه سالم میده بیرون بیخیال همه چی ب بچه هاتون وقت بذارید کارای خونه انجام میشه همه چی انجام میشه اما بچگی بچه هامونم هیچوقت برنمی‌گرده

منم مثه شمام.و با کوله باری از عذاب وجدان

اين مشكل تمرم مادراس من خودمم شخصا خيلي وقت نميزارم باهاش بازي كنم درواقع ياهمش دارم كارخونه ميكنم يا ميرم توگوشي بعدشم بقول توعذتب وجدان ميگيرم

منم فقط وقت می کنم کارای خونه را بکنم یا طرف بشورم اصلا نمیرسم با دخترم بازی کنم همه اش میگه بیا باهام بازی کن من تنهام😭😭😭

منم همینم ولی یه دختر بزرگتر دارم اونا با هم بازی میکنن زیاد گیر من نمیده وقتی اونا مدرسه باشن میاد کمک من باهم ظرف میشوریم غذا درست میکنم دستش توی ظرف غذاست بخوام سیب زمینی خورد کنم یکی یکی بر میداره میده دستم یا گوجه یا مرغ دستش توی هم چی هست بعضی وقتا میگه بده هم بزنم بلندش میکنم میبینه داغه نمیشه برع نزدیک دگه نمیاد طرفای خوشو میارع از غذا بر میداره برا خودش درست میکنه ارایشم میکنه منم در حال کار کردن اینجوری بهتره به نظرم هم کارمونو میکنیم هم بچه سرگرم میشه ببرید با خودتون توی اشپز خونه

‌واای دفیقا منو توصیف کردی

حس منو توصیف کردی من شاغلم صب و عصرا پیش مامانمم و من همش غصه میخورم ک هیچ وقتی براش نزاشتم و هیچ محبتی نمی‌بینه

همه همین‌یم