۱۳ پاسخ

دقیقا کاملا موافقم. اطرافیان خیلی تاثیر دارن

🤌🤌🤌🥲🥲

ای بابا خواهر همه این دردو دارن

چون خودم تجربهکردم میفهمم چی میگی دقیقا همینه همسر با درک و فهم و همراه خیلی تو حال خوب ادم تاثیر میذاره

اطرافیان مخصوصا خانواده خودمون و شوهرمون مهم عزیزم. ولی مطمئن باش تو خیلی قوی و از پس این افسردگی لعنتی برمیای😘🩷

دقیقا میگن که بعد زایمان تازه اطرافیان میشناسی و اتفاقا و حرفایی که میزنن بهت هیچوقت از ذهنت بیرون نمیره

ولی من با۲تا تجربه زایمان میتونم بگم که نه اینجوریم نیست
درواقع علت افسردگی بعد زایمان اینع که بدن مادر ۹ماه یه موجود زنده رو درون خودش رشد داده قلبش تو بدنت زده از تمام لحاظ بدن به جنین عادت میکنه
بعد زایمان بدن به شدت دنبال جنین میگرده و بهونشو میگیره

من بعد زایمانم به شدت افسردگی گرفتم مدام گریه میکردم دست خودم نبود

درصورتی بود که شوهرم تو بهترین بیمارستان خصوصی با تمام امکانات ودرک وهمراهی همه جانبه بهم داشت کمک میکرد مادرم تا۴۰روز کنارم بود خواهرام کمک بودن پدرم کمک بود حتی مادرشوهرم نیومدوفقط برام کاچی و غذا میفرستاد تا حالم بهتربشه و بعدا بیاد
ینی میخام بگم مشکلی نداشتم ولی به شدت حالم خراب بود

بنظرم رفتار بقیه باز کمرنگ میشه مهم همسر آدمه
هیچکی هم نباشه همسر حمایت کنه جای همه پر میشه
من شرایط خیلی سختی داشتم اززایمان بچمم ب شدت بی قرارو...ولی تنها کسیکه ب دادم رسید و میرسه شوهرمه واقعا کسی نمیتونست اندازه اون کاری بکنه

بزن لهشون کن والا مگه آدم چقد کشش داره

من از شوهرررررر فقط دلم پره که بهم توجه نمیکنه اصلا😟😟منم دیگه شدم مثل خودش😖

بعد بچه دار شدن قششششنگ پدرمون درومد بخدا

من از طرف خانواده شوهرم خیلییی اذیت میشدم وشدم ولی ازطرف خانواده خودم خیلی حمایت شدم همچنین تحت نظر پزشکم بودم

دل منم پره

سوال های مرتبط

مامان سیدمهدیار و حلما سادات 🍓🍓دوقلوها مامان سیدمهدیار و حلما سادات 🍓🍓دوقلوها ۶ ماهگی
مامان Edwin مامان Edwin ۵ ماهگی
دلم گرفته شوهرم فقط حس ناکافی بودن بهم میده همش مقایسه همش تحقیر
بابچه چهارماهه توقع داره هرشب رابطه جنسی داشته باشیم خونه برق بزنه خودم باانرژی باشم غذا حاضر باشه بچه ساکت و آروم باشع شبا که هزار بار بیدارمیشه و از چهارصبح نمیخوابه توقع داره من بخندم و مادری کنم
کم اوردم بخدا
تا چندوقت پیش با جاریم مقایسه میکرد که اون پرستاره تو چی هستی
حالا داداشش عروس آورده اون دانشجوی پزشکی هست
منو بااون مقایسه میکنه
من دانشجوی پزشکی بودم و ترک تحصیل کردم ب دلایل مالی
اعصابمو بهم میریزه افسردگی گرفتم
هرچی میخوام مثبت فکرکنم نمیذاره
از بعد رایمان که بیست روز رد شد این همش رابطه میخواست اصلا نمیفهمه سزارین شدم
مادرشدم زندگیم تغییر کرده
مامانمم همش میگه مدیریت کن چرا واقعا زن ها باید همش کوتاه بیان زن ها باید همش درک کنن؟!
انقد خستم که بود و نبود شوهرم دیگه مهم نیست برام
تو بچه داری ک کمک نمیکنه بااینکه اون بچه مبخواست و من داشتم کار میکردم درس میخوندم اصلا تو‌فکر بچه نبودم
تو خونم فقط غر میزنه
شبا جای اینکه میاد خونه یه ظرفی بشوره کمک کنه فقط شام میخوره و میخوابه