مادربودن چقدرسخته تا الان با اسرا درس کارکردم الان بچه بخوابن خانه تمیز کنم ساعت پنج ونیم پاشم صبحانه حاضرکنم ساعت شش دوباره با اسرا درس کارکنم اسرا بفرستم مدرسه بعد باید برم شورا که درخواست برای وام نوشتن جوابش بگیرم فردا هم نهاردارم اسرا برگرده باهاش ریاضی کارکنم یه ساعت استراحت کنه دوباره باهاش اجتماعی کارکنم صبح هم ساعت پنج ونیم بیدارشدم هنوز استراحت نداشتم خداکنه این زحمت‌ها وسختیهام جواب بده

کرمانشاه فک کنم فردا تعطیل شد

انشاءالله موفق و سربلند باشه

من دخترم چهارمه واسه ریاضیش منو کشته.

آخ آخ حرف دل منو زدی همین درس کارکردن بابچه ها مخصوصا ریاض واقعا دغدغه بزرگیه.

خدا قوت واقعا افرین
اما بنظرم درباره درس بذار خودش بخونه واقعا الان کدوم ما ریاضی و عربی و … تو زندگی به کارمون اومده
هم به خودت سخت میگیری هم به اون
یه مدت رها کن هر چی بزرگتر شه اینجوری عادت میکنه که شما باهاش کار کنی روز به روزم درسا بیشتر و سنگینتر میشه

منم تقریبا می شمام فقط من صبح ها باربد و می‌فرستم دوباره می‌خوابم البته من یه ساله ی خواب راحت نداشتم بخاطر آقا بهداد تازه چنده ماه خوب شده اونم دوسه باری برا آب و اینا بیدارم می کنه من دم غروب از شدت خستگی دیگه چشمانم باز نمیشه من کلاس دومه عروز تمرین ترور پرسش مشکلم اینه تا بنویسه راحت تا دم سکته میرم بخدا تپش قلب گرفتم دیگه کار خونه و ی پسر سه ساله و دغدغه تربیت درست و ادب . غذا همسایه بد خونواده رو مخ اوضاع بد جامعه وووووو هزارتا چیز آدم جونی براش نمی‌مونه من نود درصد وقت پای سینک و گاز م

وقتی مدرسه همه ی کارارو به مادرا میسپاره واقعا کارمادر چند برابر میشه
بچه رو آدم میفرسته مدرسه تا اموزش ببینه وگرنه دفترکتاب میگرفتیم میشستیم توخونه خودمون درس میدادیم دیگه خرج مانتو شلوار بقیه چیزای مدرسه هم توجیبمون میموند
شما هم همه کارارو خودت نکن بذار بچه خودش تلاش کنه

خدا به همه مادا توان و انرژی فروان و بچه های به حرف بده.
واقعا مادر بودن سخت ترین کاره

ان‌شاءالله که جواب میده
من پسرم هفتم حتی حوصله ندارم ازش درس بپرسم ماشالله شما حوصله ت زیاد

درس کار کرذن که سختی زیادی نداره. سختی رو منه بذبخت میکشم که سه ماهه غذا نخوردم . کاش منم درس کار میکردم