۹ پاسخ

اگه مشکل داشت زنگ میزدن . به منم زنگ نزدن یعنی کلا گفتن اگه مشکلی باشه تماس میگیریم . اگه تماس نگرفتیم یهنی اوکی بوده

عزیزم اگه زنگ میزدن باید نگران میشدی
چون سالم بوده ازمایشش که زنگتون نزدن

به من گفتن مشکلی باشه زنگ میزنیم شکر خدا زنگ نزدن

اره خودشون زنگ میزنن تکرار بخواهد میکن

تو نباید بری جوابشو بگیری، اگه مشکلی داشت بهت زنگ میزدن

خوب همه همینه اگ مشکلی باشه زنگ میزنن کسی جواب ازمایش نمیگیره اخه تا ١٠ روز امکان داره زنگ بزنن بگن بیا دوباره تست وگرنه که بچت خوبه

اگه چیزی بود زنگ میزدن

اگه خدای نکرده مشکلی باشه زنگ میزنن ، وقتی زنگ نزده یعنی خوب بود

واسه چکاب دو سالگی برو براش بنویسن

سوال های مرتبط

مامان ❤️ الینا ❤️ مامان ❤️ الینا ❤️ ۲ سالگی
سلام مامانای عزیز
امشب یه چیزی رو میخوام براتون تعریف کنم لطفا نظر خودتون رو برام بگید
چند روز شد دخترم همش بالا میاورد و اسهال هم بود دو بار دکتر بردم امروز بعد از ظهر تبش زیاد شده بود همه همسایه ها گفتن ببرش پیش تولگیر یعنی آنقدر گفتن که من هم آماده شدم بردم
اون خانم تولگیر دستش را زیر گلوی دخترم گرفت مثل اینکه میخواست خفه کنه بعد از دهنش یه چیزی رو فوت کرد به کف دستش و گفت بیا از گلوی بچه در آوردم در حالیکه من با دو چشم خود دیدم از دعن خودش نف کرد .
حالا من بهش گفتم اینو از دهن خودت در آوردی خانمه ناراحت شد و گفت تو پنجاه ساله کاسبی منو خراب میکنی و خیلی حرف های دیگه
ولی من میگم اگه از دهن دخترم در آورد چرا دهن خودشو نزدیک کرد و فوت کرد
بعدش وقت سر بالا باشه چطوری از گلو چیزی می‌پرد بیرون؟
و چیزی که درآورد خیار بود با یه تکه سیب دخترم یه هفته س سیب نخورده و خودمان هم تقریبا یه ماهه که خیار نداشتم.
خيلی سوالات به ذهنم ایجاد شده کلا هنگ کردم
لطفا بگید چجوریه؟
مامان میکائیل مامان میکائیل ۱ سالگی
سلام ، بچه ها چیکار کنم . پسر من از ۷ ماهگی تا الان که نزدیک ۲۲ ماهشه با خواب مشکل داره ، شبا تا صبح یا رو پامه یا تو گهواره دارم تکون میدم . کلی نق میزنه . برقا رو میزنیم شروع میکنه ب گریه میگیم بازی کنه خسته بشه ، خاموش میکنیم یجور دیگه ، دو سه تا دکتر بردم ، داروهای ملاتونین و قطره بای بای و سیتریزین هم دادم اثر نمیکنه . منم دیگه کم اوردم شبا خاب ندارم روزا هم همینطور . دکتر گفت یه هفته دو هفته خودتو قایم کن گریه هم کرد نرو سراغش تا نیاد رو پاهات ، یه هفته خوب بود و به زور قلت زدن و اینا میخابید ولی بعد بدتر از قبلش شد جوری که روزا حتی تا دم دسشویی میدوه دنبالم یا اتاق ، بدتر ترسو شد که مبادا ولش کنم . دیگه نمیدونم چیکار کنم انقدر خستم که نگو . نزدیک یکسال و نیمه یه خواب راحت به خودمون ندیدیم تا صبح بیدارم . پاهامم داغون شدن . فکر نکنم کسی مثل من باشه . دیگه اعصابم نمیکشه از نخابیدنا از رو پا گذاشتنا از این وابستگی شدیدش باز قبلا بهتر بود همون یک هفته که قایم شدم شبا ،بدتر شد که .😭 یه دکتر دوبار بردمش گفت خانم دلش نمیخاد بخابه کاری ازمون برنمیاد ، چمیدونم دکتر فلوشیپ خواب بردم دارو داد راهکار قایم شدن داد ، بدتر شد . بریدم . چیکار کنم دیگه