۱۴ پاسخ

انشاالله به سلامتی زایمان کنی عزیزم هر چیزی حکمتی داره حکمت خدا تو این بوده که دوران بارداریتون اینجوری بگذره

عزیزم‌ حرفاتو کامل میفهمم انشاالله بسلامتی نی نی هاتو بغل بگیری
برای ماهم دعا کن‌

براماهم دعاکن

من الان جای قبل توام میگم کاش زودتر ب 38هفته برسم بچم سالم بیادبغلم

ای جانم عزیزم واقعا ادم باورش نمیشه من همین الان که شکمم بزرگ شده میگم خدایا شکرت تا اینجا اومدم بتونم بقیشم برم، ایشالا پسرای گلتو صحیح و سالم بقل میکنی و میبینی به همه سختیاش میارزیده😍

عزیزم انشالله بسلامتی زایمان کنی

واقعا منم وقتی فک میکردم اصلا در خودم نمیدیدم ک به این هفتها برسم همش میگفتم ینی من ماه نهم رو میبینم خدارو هزار مرتبه شکر

دقیقا مثل من

😍باریکلا مامان قوی حرفات ممکنه بعضیا رو تا دیر نشده به خودشون بیاره که هر چند هفته که هستن ازش لذت ببرن

دقیقا مثل من...منم استراحت مطلقم و فقط همسرم کنارمه...حتی عید نتونستم برم شهرستان خانواده ام ببینم..الانم با اینکه شرایط ام یکم اوکی شده بازم همون استراحت مطلق میمونم که ان شالله این چند هفته هم بگذره...ان شالله شما هم به سلامتی فارغ بشی..در حق منو و کوچولوهامم دعا کن که 36رد کنیم به امید خدا💗

منم همش خونه تو بارداری اونم دوتا لباس گرفتن برام . یعنی حتی برا لباس خودم هم بیرون نرفتم .
امروز وارد نه ماهه شدیم . ببینم خدا چی می خواد ‌. باید کم کم لباس بچه بخرم ‌. که نخریدم اصلا

عزیزم میشه برای من از صمیم قلب دعا کنی

دقیقا الان حال روز شمارو دارم میگم خدایا به اونا کمک کن به سلامتی زایمان کنن ب منم کمک کن ۳۶یا ۳۷برسم ی نفس راحت بکشم مردم از ترس و استرس و استراحت😭🤲التماس دعا

دقیقا مث من
کاش لذت میبردم

سوال های مرتبط

مامان مهندسِ بقیع💚 مامان مهندسِ بقیع💚 ۲ ماهگی
یه روزایی بود واقعا فکرشو نمیکردم به اینجا برسم...
آخه تو ۲۰ هفته سرویکسم ۲۹ بود و ۲۳ هفته یهو شد ۲۵ و استراحت مطلق شدم ۲۶ هفته ام ۲۲ بود
همش میگفتم خدایا من فقط به ۳۲ هفته برسم و خیالم راحت شه
یه روزایی از استرس طول سرویکس کوتاهم صبح تا شب گریه میکردم
هممون استرس داشتیم همش در حال خوندن ذکر های مختلف بودم
واقعا هیچوقت فکرشو نمیکردم که بخاطر یه لیوان آب از کسی کمک بخوام و محتاج بشم که عینن محتاج شدم
فقط روز شماری میکردم برسم به فروردین اردیبهشت که مطمئن شم به دنیا بیاد میمونه
منی که یروز نمیتونستم تو خونه بشینم ۵ ماه تو یه تخت خوابیده بودم و در و دیوارای اتاقو نگاه میکردم
تو این مدت یکم افسردگی گرفتم..
ولی گذشت:)
خیلی از سختیایی که کشیدم رو نگفتم چون واقعا دوست ندارم انرژی منفی بدم
تجربه ای که تو این مدت داشتم اینه که نباید اصلا استرس داشته باشی استرس بدتر میکنه شرایط رو باید خودتو بزنی ب بیخیالی حتی اگه سرویکست زبر ۱۰ باشه
اون روزا همش دنبال مامانایی میگشتم که سرویکسشون مثل من بود و به آخر بارداری رسیده بودن و صحیح سلامت زایمان کرده بودن
یکیشون مامان کیان بود که واقعا ازش انگیزه و انرژی مثبت گرفتم خدا خیرش بده
همون روزا به خودم قول دادم اگه به آخر رسیدم و کسی مثل خودم که مشکل کوتاهی سرویکس داشته باشه رو دیدم حتما تجربه و همه چی رو در اختیارش بزارم
ببینید واسه من گذشت واسه شمام میگذره مطمئن باشید صحیح و سالم کوچولوتون میاد تو بغلتون
حتی من از ۳۰ هفته دیگه استراحت نبودم
ولی لطف خدای عزیزم باعث شد من و پسرم به اینجا برسیم
خدا جونم ازت ممنونم 💚..