۹ پاسخ

عزیزم کل زیر دلت درد میگرفت؟؟؟
من فقط سمت چپ بیشتر هست تا مل زیر شکمم

ای جونم عزیزم خدا رو شکر ک بسلامتی زایمان کردی

بسلامتی گلم زایمان کردی

مبارک باشه🌹

بگو عزیزم ادامشو

به سلامتی با شوق منتظر بعدی 😍🤩

مباااارکاااا😍😍😍😍

چندکیلو بود؟

عزیزم خداروشکر 😍💕

سوال های مرتبط

مامان آقا کوروش🫀 مامان آقا کوروش🫀 ۱ ماهگی
مامان آیماه♥کوچولو مامان آیماه♥کوچولو ۱ ماهگی
پارت 1
#زایمان طبیعی
39هفته و 3روز درد شدید کمر داشتم قبلنا هم داشتم ولی این روز شدید بود با مادرم و همسرم راهی بیمارستان شدم ماینه شدم یک سانت بود ساعت 7شب بود گفت برو پیاده روی کن تا شاعت ده بعد بیا منم رفتم خونه بعد از اونجا رفتم پیاده روی تا ساعت 1 دردم کلا گم شد درد نداشتم
دیگه گفتم چرا الکی برم بیمارستان😐😂رفتم گرفتم خابیدم🤣🤣تا که ساعت پنج صبح شد تو خاب بودم دیدم یهو دردم گرفت اونم رو پنج دقیقه بگیر ول کن بگیر ول کن احساس ادرار داشتم میرفتم دسشویی ادرار نمیومد😐😐😐😐تا که مادرم از رفت امد من ب دسشویی بیدار شد اومد گفت چطوری گفتم هر پنج دقیقه دردم میگیره ول میکنه گفت سری بریم بیمارستان تا بیمارستان 2ساعت راه بود😐😂
سر راه یک بیمارستان دیگه بود رفتیم گفت درد زایمان نیست😐😐
منو میگی کلی فوشش دادم ک گفت درد نیست راهی زاهدان شدیم اون بیمارستان ک میخاستم برم همونجا بود ساعت 7نیم رسیدیم زاهدان گفتم منو ببرین خونه خودم ک زاهدان بود گفتم میخام پیاده روی کنم با همون حال و درد پنج دقیقه ای🤣😂🤣😂
مامان نیلا مامان نیلا روزهای ابتدایی تولد
زایمان طبیعی پارت سه
رسیدم اونجا ولی بستری نمیکردن با دکترم حرف زدم و قرارشد برگردم خونه و یکی دوروز هم صبرکنم اگه دردم نگرفت سزارین شم
برگشتم خونه و یکم اسکات رفتم و دوش آب گرم گرفتم همینکه از حموم اومدم بیرون احساس‌ کردم یکم آب ازم خارج شد شک گردم ک کیسه اب بود یا ن . چون حجمش کم بود در حد نصف استکان. یه چند دقیقه گذشت و این بار در حد یه لیوان آب خارج شد ازم . رنگ شفاف مثل آب و بدون بو . زود حاضر شدم ولی هی آب ازم خارج میشد یه پد بزرگ استفاده کردم و راه افتادیم تمام طول راه هی آب ازم خارج میشد و شکمم هر ۵ دقیقه یه بار سفت میشد ولی خیلی قابل تحمل بود رسیدم بیمارستان معاینه شدم و گفتن هنوز ۲ سانتی
خیلی استرس گرقته بودم چون دهانه رحمم هنوز همونقدر باز شده بود
بستری شدم و شروع کردن سرم و امپول فشار زدن
حدودای ساعت ۷ عصر امپول فشار زدن
زمان می‌گذشت و من دردام یه کم بیشتر شده بود ولی باز قابل تحمل بود البته برای من
خانومای دیگه ای بودن گه تو ۲ سانت داشتن جیغ میزدن
ولی من فقط سعی میکردم موقع دردا نفس های عمیق بکشم و دم باز دم های منظم داشته باشم و همش آیت الکرسی میخوندم
درد ها به این صورت بود که زیرشکمم می‌گرفت و سفت میشد در حد ۱۰ ثانیه