مامانم خیلی زحمتمونو میکشه اکثرا ناهار میذاره میگه بریم خونشون که از سرکار خسته میام ناهار داشته باشم نویانو نگه میداره و خیلی کارای دیگ ولی یه ایرادی داره منو همسرم هرجا هر شهری برای گردش بخواییم بریم تا میفهمه میخواییم بریم میگه اره بریم یعنی خودشم میاد! خوب من دوس دارم گاهی با همسرم تنهایی باشم همسرمم میگه اشکال نداره بیاد ماشین جا داره خیلی زحمتمونو میکشه؟ ولی اخه مگه چون زحمت میکشه ما نباید لحظه های دو نفره داشته باشیم؟ برعکس مادر شوهرم یه بارم با ما جایی نیومده یکی دو بارم دعوت کردم بیاد گفته نه شما برین من کار دارم و فلان ولی به مامانم تعارف بزنم نزنم میاد

عزیزم درسته زحمت میکشه ولی اصن این کارش خوب نیس. شما جایی رفتنی بهش نگید بگو یهویی شد و واسه جبران کاراش واسش هرازگاهی کادو بگیرید

بنظرم بگو مثلا دلم برا زمانایی که بدون بچه دوتایی میرفتیم تنگ شده ازین حرفا پیشش بگو چن بار ..

به نظرم‌محترمانه به مامانت بگو شاید بنده خدامتوجه نمیشه
حق داری منم دوستدارم تنهابرم‌جایی بیشترحال میده

وای من اینقدر باید التماس مامانمو بکنم که بیاد . حالا خوبه همسرت فهمیده و قدر شناسه

بگو من دلم میخواد همه باهم بریم ولی شوهرم بیشتر دلش میخواد دو نفره باشیم
بگو ب روش نیار گاهی وقتا باهاش دوتایی میرم که حرفی وسط نباشه بعدا غر نزنه و فلان

بنظرم نمیگفتی می‌رفتی خونه مادرشوهرت بچه رو می‌دادی بهش می‌رفتی میگفتی یهویی شد

چحدری همیشه باهمین؟
بنظرم. قبلش بگو میخواییم با شوهرم دوتایی بریم

اگر بچه رو میدی بهش بگو مامان نگه دار ما قراره جایی بریم بیایم کار داریم یا اگر مسافرته در لحظه بگو قراره ۳ تایی بریم فلان جا

به پدرت بگو بهش بگه جوری که به دل نگیره

خوب مادرت اینقدر زحمتتو میکشه خوب دوستون داره میگه بریم.من با مامانم یه کوچه فاصله داریم همه کارم بامامانمه اون نباشه لنگم پسر بزرگم همش اونجاس اصلا خونه نمیاد حتی شب ها .بدون اون اصلا جایی نمیرم اصلا خوش نمیگذره شوهرم حرفی بزنه ناراحت میشم