خانما خیلی دلم گرفته میشه کمکم کنید😔



شوهرم خیلی تو تربیت بچه با من ناهماهنگه چیکار کنم فکر می‌کنه من کلفت و پرستار بچشم
ی بار جلو بچه منو زد رفت خونه مادرم قهر مردم اومد دنبالم گفت دیگه این کارو نمیکنم دوباره الان باز جلو بچه بهم میگه حق نداری دعواش کنی در صورتی که خودش دعواش می‌کنه دیشب بچه ازیت میکرد زد رو دست بچه
من چیزی نگفتم ولی اگه من این کارو کرده بودم اینجا کربلا میشد
همش بچه رو علیه من می‌کنه بچه اصلا سمت من نمیاد
یا اینکه من کل ۲۴ساعتم وقف این بچس همش دارم نقاشی میکشم کتاب میخونم کاردستی درست میکنم بازی میکنم
بهش میگم بیا بریم مشاوره میگه مشاور فقط پول میگیره حرف تو سر من نمیره من همینم ک هستم
منم بهش گفتم یا کیای بریم مشاوره یا زنگ میزنم ب بابام همه چیو میگم بچه رو می زارم پیشت ول میکنم میرم
الان من چیکار کنم ؟؟
توروخدا کمکم کنید کم آوردم داره ی کاری می‌کنه از بچم بدم اومده تروخدا قضاوتم نکنید راه حل بهم بدید من هیچکس ندارم خواهش میکنم
بنظرتون جلو خودش زنگ بزنم ب بابام؟؟
نگید تو آرامش باهاش حرف بزن زدم دیشب نشد حالم ازش دیگه بهم میخوره

۸ پاسخ

ترکش کن بطور جدی بچه تم تحویل بده تا بهت تعهد نامه نداده بر نگرد

الان مشکلت چیه؟خب جلو شوهرت بچتو دعوانکن تا یکم بزرگتربشه تومادری غذاتو بزار اموزشش بده وظایفتو انجام بده چیکارداری سمتت میادیانه بزارسمت باباش باشه اگه نمیتونید توتربیت هماهنگ شید به نفع شوهرت کناربکش چون مشخصه زورت بهش نمیرسه ببین جنگ سختو بیخیال شو برو توکارجنگ نرم هرروز رو مخش کارکن کلیپهای تربیتی مرتبط براش بفرس رو دریخچال و کابینت درمورد این مسایل مطلب بچسبون از رفتاری که با بچتون داشته خوشت اومده تعریف کن بعد بگومنم میخوام مث توباشم بنظرم توتربیت باید باهات یکی باشم و....

با پدرت پنهانی صحبت کن ببین چی میگه بهت
دوتا مرد باهم صحبت بکنن تو زنی کاری از دستت برنمیاد
مشاور چیه بابات جوری باهاش حرف میزنه از صدتا مشاور بالاتره
بگه چشماتو درمیارم مگه جرات میکنه اذیتت بکنه

باز خوبه تو میتونی قهر کنی
من همون کارم نمیتونم
ی بار پارسال قهر کردم
اومد جلو خونه بابام عربده کشی و ابرو ریزی
دیگه از اون زمان قهر نکردم
ولی خودشم درست نشده یا دعوا داریم یا قهریم خسته شدم

از هوش مصنوعی کمک بگیر خیلی خوبه

برو خونه بابات تا یه مدت طولانی زیر نظر روانشناس هم باش از بابت اسیب هایی که این بیشعور بهت زده هر چقد پیگیر شد جواب نده بعد بگو خونه یا ماشین بزنه به نامت خودش بصورت خودکار ادم میشه عزیزم

حق داری متاسفانه همسرت شعور نداره

بنظرم موضوع رو به خانواده ها نکشون بزرگتر میشه . باهاش صحبت کن بگو چرا جلو بچه منو خورد کنی خوبه منم از بدی تو به بچه بگم و توگوشش بخونم که بابا بده اذیتمون میکنه دوسش نداشته باش پیشش نرو یا اینکه جلو بچه بهت بی احترامی کنم

مقالات مرتبط

چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
توضیح بچه دار شدن برای کودکان
توضیح بچه دار شدن برای کودکان
مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟

سوال های مرتبط

مامان دختر گلی مامان دختر گلی ۴ سالگی
منم از صبح بیرون بودیم کارامون و کردیم
وقتی رسیدیم خونه برق نبود از راپله اومدیم ک درش قفل شدع بود
من غذا خریده بودیم و هلنا رو اوردم خونه که
من کلید بابک و اوردم اولش در پارکینگ بزنم باهم بریم خونه دیگه برق نبود اومدم بالا گفتم کلید من تو کیفمه تو اونو بردار
دیگه اومد بد حرف میزد و غرغر میکرد و دعوا که همش پازلش ریخته و تو چرا کلید منو برداشتی حرف نزن و ساکت شو این چرت و پرت ها
تا اومدیم خونه گفت حوصله تو ندارم حرف نزن منم گفتم برو بیرون گفت تو برو من اومدم برم بعد برگشت گفت برو جد آباد باباتو میارم جلو چشمش منم اومدم خونه هلش دادم ک ب چ حقی این حرفو میزنی چند بار چنگ زدم گردن ش گفتم منم جد اباد مامانتو میارم جلو چشمش و چند بار تکرار کردم گفت تو گوه خوردی منم گفتم تو خودت گوه میخوری ک اسم خانواده منو میاری حق نداری توهین کنی احترام خانوادت از خانوادم نه کمتره نه بیشتر بعدم بهش گفتم من جاریام نیستم تو سری خور باشم نه از بابام میترسم ن از تو .گفت من تورو نمبخورم تو لات کوچه خلوتی گفتم تو همونم نیستی خلاصه چند بار گفت ول کن نرو رو مخم بعد من باز محکم هلش دادم دستمو پیچوند چند بار اومدم حمله کنم بهش ک هلم داد محکم افتادم رو تخت
دیگه اون چیزی نگفت منم نگفتم الان باید قهر کنم یا معمولی باشم؟

گردنش کلا زخم شده الان موندم بابام بیاد چی بگیم بهش همش استرس بابامو دارم نفهمه میگم گناه داره تو فکر من باشه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان مامان دو تا عشق مامان مامان دو تا عشق ۴ سالگی
سلام دوستان ممنون میشم نظر بدید
من دخترم باشگاه میره والیبال حرفه ای دنبال میکنه و تو مسابقات ملی هست
یه مامانی هم تیمی تیم ملی هست که فعلا تو انتخابی هستن
اون دخترش اصلا انتخاب نشده با پارتی بازی همینطور اومده بالا
حالا اون خیلی با دختر من حسادت میکنه همه جا پشت سر دخترم حرف میزنه دختر منو با بچه خودش مقایسه میکنه بعد به مامانی دیگه گفته دختر من پارتی بازی کرده و بقیه رو نسبت به ما بد کرده
حالا اون مامانش رفته دخترش رو اورده تو باشگاه دختر من
مربیش هم اومده بهم گفت که دیگه مادرش ازم خواسته و این حرفا
حالا من موندم میگم باشگاه دخترمو عوض کنم یا نه
خیلی عصبی هستم
خیلی ادم حسود و ...
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان هلیا مامان هلیا ۴ سالگی
سلام خانوما من دخترم تولد تاحالا نگرفتم براش کسی و دعوت کنم حتی پدر مادرامون رو



دوست داشتم امسال بگیرم همه رو دعوت کنم چند ماه قبلم برنامه مو گفتم


و مثلا باجاری و خواهرم دربارش حرف میزدیم شوهرم ی روز عصبانی شد ک‌ چخبره همش میگی تولد تولد ی کار میخوای بکنی صد بار دربارش حرف میزنی
منم گفتم من حرف میزنم توام بیا بگو من این بودجه رو دارم حالا چ ده نفر چ پنجاه نفر و من با بودجه تو دعوت میکنم
من همش حرف میزنم تو چیزی نمیگی
بعد گفت من نه پول دارم نه پول میدم نه برام مهمه
منم لج کردم گفتم کاری نمیکنم هرکاری میکنی خودت بکن
(دخترمم ذوق تولدشو داره)
الان پسفردا تولدشه ب دخترم گفتم ب بابا بگو برات تولد میگیره
اونم برگشت گفت مامان میگیره گفتم من کار ندارم تو گفتی کار نکن
دیگه برگشت یکم فحش داد و گفت میخوای منو عصبانی کنی
من نه بلدم نه کاری میکنم

خیلی ناراحت شدم از دستش
اینکه من یکسره تکرار میکردم رفته بود رو مخش اون روز برخورد کرد
از ی طرف دلم میخواد کاری نکنم تا ضایع بشه و ناراحتی دخترمو ببینه آلان کاری کنم میگه این همه من غر زدم و لج کردم الکی بوده همش
از ی طرف میگم اهمیت ندم برم تدارک ببینم
نمیدونم کدومش درسته
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان رایان مامان رایان ۴ سالگی
مامانای تهرانی لطفا رد نشید خواهش میکنم
پسر خواهر بیش فعاله خیلی شدید 9 سالشه یعنی این ی موجوده عجیبیه با زمینو زمان کار داره مردم آزاره ب همه اذیت میکنه خیلی حرف میزنه انرژی این تموم نمیشه .
الان آجیم ی بچه دیگه آورده 6 ماهش داره میشه بچه رو عصبی میکنه یعنی جون این بچه کوچیکه دیگه تو خطر افتاده از دست بزرگه آبجیم خودش داره از بین میره تو رو خدا ثواب داره اگه دکتر پرفسور خیلی خوب ک می‌شناسید خوب تو تهران معرفی کنید ببره این پسر رو پیشش هر چقدر هزینه اش میشه اشکال نداره تو رو خدا ی دکتر برای بیش فعال ک الی باشه معرفی کنید .
شهر خودمون چند تا دکتر برده ولی قرصاشون اینا نتیجه نداده اصلا
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان شکوفه گیلاس 🍒 مامان شکوفه گیلاس 🍒 ۴ سالگی
مامانایی ک بچه ۴ساله دارن دخترم خیلی اذیتم می کنه بادکنک بچه هارو پرت می‌کنه تو خیابون دستمو گاز میگیره ب. حرفم گوش نمیده چیکار کنم؟؟
میشه راه حل بدید ؟
چجوری رفتار کنم اصلا نمی‌دونم چیکار کنم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان یاسی و ابجیش مامان یاسی و ابجیش ۴ سالگی
سلام خانمها دختر من ی ماه دیگه دوساله میشه خیلی گریه می‌کنه و لجبازه دیروز افطاری دعوت بودیم انقدر گریه کرد که همه رو متوجه کرد به خودش هیچی هم نمی‌گفت آوردم بیرون افطارم نکردم باز تو ماشین گریه میکرد ی کم راه بردیم تو ماشین خوابید معمولا تو ماشین می‌خوابه ولی کلا هرجا ببرم یهو همینجوری می‌کنه تو خونه هم چیزی بخواد ی ثانیه دیر شه گریه می‌کنه کلافم کرده هم میخاد هم نمیخاد چکارش کنم این همه بچه اونجا بود همه آروم مال من فقط گریه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان گیسو 👧پندار👦 مامان گیسو 👧پندار👦 ۴ سالگی
بخدا دیگه توان ندارم هر دفعه همه نوع ویروس باید منو بچه هام بگیریم مریض داری یک طرف بد خلقی بچه ها تو این دوره یک طرف تازه دو روزه بهتریم بعد ۳ هفته
الان بچه همسایمون ک اصلا نمیاد خونمون امروز پا شده اومده اینجا بهش میگم پاشو برو خاله جان ی دکز دیگه بیا بچه ام نیست بگم متوجه نمیشه ۹ سالشه
ویروس دست و پا گرفته کف دستاش همه دونه ریخته میگه ۲ روزه اینجوری ام
پا نمیشه بره نمیخوام دعواش کنم چیکار کنم الان دلم گریه داره 😭😭
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
امروز اولین روز مهد پسرم بود ، بدون من که نموند من تمام سه ساعت رو کنارش بودم ، بعد خجالت میکشید اصلا حرف نمیزد یا اگر حرف میزد خیلی آروم پیش من حرف میزد که مربیشون اصلا صدای اینو تو این همه بچه نمیشنید ، بعد بچه ها چون این از همه کوچیک تر بود و خجالت میکشید و حرف نمیزد یکیشون که خیلی بی ادب بود هی میگفت من از این خوشم نمیاد پیش من نشینه بقیه هم به تبع اون همین حرف رو زدن ، وای داشتم سکته میکردم همونجا گریه ام ولی خودمو جمع کردم ، نسبت به پارسال که یه بار بردمش اصلا نمیموند میرفت فقط بازی ایندفه مینشست و توجه اش بیشتر بود اما مثلا مربی میگفت رنگ کن رنگ نمیکرد ، از یه طرف از این خوشحالم که اینقد این سه ساعت همکاری کرد و نشست از طرفی از اون حرفای بچه ها به شدت دلم شکسته و آخرشم مربیش گفت پسرت حرف نمیزنه ؟ گفتم حرف میزنه ولی اینجا خجالت میکشه ، اونجا بچه ها رو نگاه میکرد ولی با هیچ کدوم سعی نکرد دوست بچه ولی اومدم خونه با بچه های همسایمون کلی بازی کرد ، خدایا خودت کمکم کن پسرم رو راه بندازم خیلی سخته از طرفی از نطر روحی خودت داغون باشی و کلی دلشوره که یعنی همه چی درست میشه ؟ از طرفی باید محکم پشت بچه ات باشی ...
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان امیر حسنم مامان امیر حسنم ۴ سالگی
سلام مامانا پسر من ق میگه گ و هر چی بهش میگم نمیتونه نمیدونم چیکار کنم یعنی درست میشه البته برام این مورد شیرین بود تا اینکه تو بهداشت گفتن بیاین برای چکاپ چون من کلا پیش پزشک خودش میبرم زنگ زدن باید بیاریش و اونجا حرف زد اون مسئول بهداشت گیر داد که مدام بهش بگو ولی اینجوری حس میکنم زده میشه
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
مامانایی که بچه هاشون دیر حرف زدن شرایطشون تو مدرسه چطور بوده ؟ پسر من الان جمله پنج تا هفت کلمه ای میگه ولی هنوز تعریف نمیکنه ، همش فکر میکنم یه سال و نیم دیگه باید بره پیش دبستانی اگر حرف زدنش تا اون موقع روان نباشه چی ؟ اگر مثل الان که اصلا و ابدا حاضر نیست نقاشی بکشه رنگ آمیزی کنه اون موقع هم همکاری نکنه چی ؟ بخدا زندگی بهم تلخ شده اصلا خودم و زندگیم همه چی رو فراموش کردم همه فکر و ذهنم این بچه ست داغونم از طرفی خودمم درس خوندم مامائم بخاطرش ۴ ساله سر کار نرفتم همش امیدم این بود پیش دبستانی که رفت من سر کار میرم ولی الان همش نگران آینده شم 😭😭😭
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان ویانا دیاکو مامان ویانا دیاکو ۴ سالگی
پسرم دیروز میگفت من (یعنی پسرم)همش نگرانم میترسم براتو(یعنی من)اتفاقی بیفته دستت بسوزه یا چیزی🥲احساس میکنم این وابستگی خیلی بده خیلی ناراحت شدم وقتی اینطور گفت همه بچه ها تو این سن اینطورن؟؟این همه وابستگی
همین الان و کلا همیشه اینطوری میچسبه بهم
و من ناراحتم ک اینطوره
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان دوتا جوجه مامان دوتا جوجه ۲ ماهگی
سلام من و مادرم نزدیک بهم زندگی میکنیم من ۱۶ روزه زایمان کردم و سزارین شدم،خواهرم روز سوم بعد عمل از این ویروسا سرماخورذگی گرفت با دوتا بچه هاش( که کوچیکن و شیر به شیر شدن) بعد یه هفته اومده خونه مادرم مامانمم مجبوره به اون برسه اللن دیگه خوب شدن همشون،حالا مامانم منو با این وضعیت با دوتا بچه کوچیک تنها گذاشته، خواهرمم نمیره از خونشون،من خیلی ناراحتم که چرا من یا این وضعیت درک نمیکنه الان چند روزه اونجاس من حق دارم ناراجت باشم شما جای من بودین چیکار میکردین؟
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان پسرکم مامان پسرکم ۴ سالگی
بچه ها دوستای عزیزم من از گهواره میرم دیگه خسته شدم فک کنم دیگه این اپلیکیشن جایی برای منی که مادر یک بچه اوتیسمم نداره از وقتی مهدی دنیا امد تقریبا ۳ ماهگیش با خیلی هاتون بودم بچه من بزرگ شد ولی هیچ چیزش روز ب روز عادی نبود و نشد دنیا به من یک بچه ک بهم بگه مامان بدهکاره دنیا بهم خوشبختی بدکاره دنیا باهام نساخت ولی اولاد یک چیز دیگست فقط اگه پول ندارید و.....خدا رو برای بچه هاتون شاکر باشید ننالید همه چیز جبران میشه جز دلبند ادم همیشه سایه خدا خوشبختی عاقبت بخیری بالای سر خودتون و بچه هاتون برای پسر من دعا کنید که بعد من تو این دنیا بی کس رها نشه چون هیچ کسو جز منو باباش نداره مادربزرگ پدربزرگاشم که سن و سال دارن
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان ملکا مامان ملکا ۴ سالگی
سلام بچه ها ما با مادرشوهر تویه حیاطیم .خونه زندگیمون جداس فقط حیاطمون مشترکه.شوهرم پیش مادرشوهرم جو گیر میشه منو به بهونه دعوا می‌کنه مثلا نیم ساعت پیش حیاط بود.پسزم اومد گف بابا کارت داره من. دخترمو شیر میدادم تا برم دودیقه ای شد. پیش مادرش غر میزنه چیه نمیای بیرون دهنمو کج می‌کنه میگه از پنجره میگی بععععله میگم بچه رو شیر میدادم میگه چرا من هروقت صدات میکنم بچه شیرمیدی نمیای بیرون.بهم برخورد بعد اونم پسرم آلو ریخته بود رو موتورش روشن نمیشد انقد غر زد من نرفتم بیرون پیش مادرش به من از میزنه که چی بشه و فلان یه سر نمیاد بیرون بگه من چیکارمیکنم میدونستم اگه برم باز پیش اون میخواد بهم غر بزنه دعوام کنه نرفتمم باز غرشو زد پشت سرم خودشم می‌دونه هر موقع اینجوری می‌کنه مادرشم سواستفاده می‌کنه و با من بد می‌کنه.چیکارکنم بنظرتون با این رفتارش خسته شدم
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان ایلیا مامان ایلیا ۴ سالگی
سلام مامانا. پسرم خیلی دوست داره با بچه های همسن خودش بازی کنه ولی با هیچکسی سازگاری نداره همش بچع های دیگه اذیتش میکنن چیکاار کنم دلم برای بچم کبابه. نگرانم چرا همه بچه ها با هم متحد میشن ک اذیتش کنن
میبرمش مسجد محل بعد گاهی بچه های همسن خودش باهاش خوبن گاهی باهلش قهر میکنن یا میان دمپایی پسرمو میندازن تو حوض ک لجش در بیاد همش سر ب سرش میزارن پسرم حس میکنم اصلا نمیتونه در برابرشون از خودش و حقش دفاع کنه. خیلی نگران آینده اشم چه کنم سازگاری نداره با کسی
مشاهده ۳ پاسخ دیگر