دیشبم دوباره با گیرای الکی شوهرم حالم بد شد و کلی گریه کردم حتی نتونستم شام بخورم آخرشب هم با همون حال بد خوابم برد
صبح بیدار شدم تموم استخوان های بدنم درد میکرد انگار میخواستن همه رو با هم بشکنن مخصوصا کمر و پاهام خیلی حالم بد بود از همون دیشبم بیجالم و افتادم و نمیتونم پا شم کارام رو انجام بدم زیر دلمم گهگاهی یه دردایی میگیره صبحانه هم بزور تونستم دو سه لقمه بخورم گشنمه اما میلم نمیره به غذا وقتی هم عصبی میشم که اصلا نمیتونم غذا بخورم

ای بابا الهی بگردم فقط تنها کاری که باید بکنی که در حق خودتو بچت ظلم نکنی بیخیال باش
یا یه تصمیم جدی بگیر یا بیخیال باش جوش نزن

حرص نخور همه مردا اکثرن اینحورین باید مراقب تودلیامون باشیم

بیابغلم قشنگم...مامان مهربون مرداخیلی درکشون پایینه یعنی یابهشون نگی فلان رفتارت ناراحتم میکنه نمیفهمن عزیزم.بهش بگو حساس شدی هورمونات بهم خورده گیرنده دونه دونه بگوبهش تا انحامشون نده بگو هرحسی من داشته باشم بچمونم داره

اگه گیر بدع یع مشکله گیرم ندع یع مشکله وقتی بهت گیر میدع یعنی مهمی براش ارزش داری براش ...اصلن ب من بگو شما خودت ب بچه خودت بیشتر میرسی و وسواس داری یا ب بچع همسایه؟؟؟
صدردصد ب بچه خودت

من خودمم زیاد گله شکایت دارم ک چرا گیر میدی عصبی میشم
اقام میگع خوب وقتی کسی دوس داری برات مهم اذیت نشع میخوایی محافظت کنی ازش
اون قصدش مراقبته ناخواسته و ندونسته دارع اذیت میکنه درصورتی فکر میکنه کار درستی دارع می‌کنه

الهی🥲سعی کن زیاد دم پرش نپیچی فقط بخاطر خودت و تو دلیت هرچی گفت بگو باشه تو راست میگی باهاش بحث نکن اصلا

چرا گیر؟

حالا هی ما خودمون رو ناراحت کنیم ارزش ندارن که،سر چی دعوا کرده با زن حامله،چقدر بدم میاد درک ندارن زنشون حامله هست