درد و دل. ‌ خانومها ما با عموم اینا ،گل به گل کردیم ،یعنی من عروس عموم ،خواهر شوهرم عروس ما وزن داداشم هست ،چه کنم که این زن با حرفای دروغش باعث شده کل خانوادهی عموم با من و همسرم قهر کنن ،الان سه ساله که من با برادرم با خاطر این زن قهرم ،ولی پدرم اینا خیلی با اون احترام می‌زارن ،الان سه ساله که من رنگ خواهرشوهرم رو ندیدم واصلا حرفشم پیش کسی نمی‌زنم ،ولی اون دست از سر زندگی من برنمی‌داره ،هنوز پیش اینو اون حرفهای دروغ میگه ومن رو خراب می‌کنه برادرم رو پر می‌کنه ،مثلا میگه بچش که اومده خونهی پدرم من زدمش ،برادرم هم باور می‌کنه ،امشب کلی گریه کردم ،که خدایا خودت جزای این زن رو بده ،من چکار کنم از دستش ،برادرم هم دعا خور زنش شده ،هرچی من میگم باور نمیکنه ،الان سیزده ساله این زن شده بلای جونم ،نمیزاره من با هم عروس ها خوب باشم ،با بقیه خواهرانش خوب باشم ،با کل طایفه مهمونی میده ومن رو خراب می‌کنه ،چکار کنم از دستش ،خدایا دیگه نمیتونم ادامه بدم ،نابودم کرده این زن ،از خدا میخواهم که جوابش رو بده ،من غیر سکوت نمیتونم کاری کنم ،خانوادهی پدرم چون پسر دوستن و به خاطر زندگی برادرم من رو میندازن بیرون ،چون نمیتونن جلوش وایسن ،به خاطر همین مظلوم رو فدای ظالم میکنن ،شما بگین من چه کنم ؟

۴ پاسخ

زندگیتو بار کن برو یه شهر دیگ

قید برادرو پدرومادرو بزن برا خودت و شوهرو بچت زندگی کن رفت و امدتم محدود کن

باهاشون قطع ارتباط کن خونه پدر و مادرت وقتی برو اونا نباشن

نمی دونم واقعا

سوال های مرتبط

مامان ادرین مامان ادرین ۴ سالگی
سلام مامانا خوبین بیاین کمکم بخدا کم آوردم من سه ماهمه حاملم نمیدونم یا من حساس شدم یا اخلاق پسرم تغییر کرده دیگه آنقدر ازیت نمیکنه بخدا ازش بدم میاد وقتی خوابه آرامش دارم پسرم خیلی قبل بچه با ادب با فهم شعور بود خیلی فهمیدس ولی چند وقته برعکس شده این بچه خیلی بی تربیت شده جواب میده لج میکنه کار زشت میکنه مثلا هی میگی دست هات کثیفه برو تمیز کن یا بشور یا با دستمال کاغذی تمیز کن اصلا بحرف نمیکنه میگم دست به شربت نزن سرش باز نکن میریزه دقیقن باز میکنه و ریخت رو فرش یا بابام صداش میزنه میگه مثلا کنترل رو بیار میگ من نمیارم و یا مامانمو میزنه یا مامانم به من گفت میرم میام برداشته تو ماشین میگه هر غلطی میکنی زود بیا برعکس اصلا ما تو خونمون اینجوری حرف نمی‌زنیم بهم محبت میکنیم هرچی میخواد خوراکی می‌خریم باباش باهاش حرف میزنه محبت میکنه نمیدونم این چه مرگش شده با باباش لج میکنه هی میگه اسباب بازی هامو میشکنم اونم میگه نمیخرم باز جیغ میزنه گریه میکنه میگ باید بخرین یا الان دیدم عروسک برداشته تو شلوارش کرد رفت زیر پتو منم خیلی داغون میشم با دیدن این حرکات اول ازش سوال کردم دیدم جواب نمیده زدمش تا هرچی بهش نمیگی مثلا سرسفره با دست غذا نخور درست بشین زود قهر میکنه سر سفره هرچی میگم بشین غذا بخور میگه سیرم تا سفر و جمع میکنم گریه میکنه من گشنمه راه میره پاهاش مشکل داره دکتر گفته باید درست بشینه دقیقا هر دقیقه که نمیشینه این بشر بد میشینه منم هی باید تو هرجایی یا تو خونه صدبار تکرار کنم من چیکار کنم خسته شدم بقران چرا این اینجوری شده فقط دورغ نگم تو این یکی دو ماهه اسباب بازی میخواد و شهربازی که نتونستیم بخریم و ببریمش همین
مامان معجزه زندگیم مامان معجزه زندگیم ۳ سالگی
سوال: سلام خانوما دلم خون شده از دست پسرم هر روز میگه بریم پارک با دوستام بازی کنم منم میبرمش ولی متاسفانه هر روز یا کتک میخوره یا حلش میدن همش باید بیوفتم دنبالش از کت و کول افتادم امروزم دوباره همین اوضاع بود آخر سر همین قضیه با یه خانومی دعوام شد تمام انرژیم گرفته شد دارم بهش میگم جلو بچت بگیر بچمو حل نده اگه افتاد طوریش شد من چیکار کنم دختر سه برابر سن بچمو داشت در اومده به بچش میگه مامان خوب کاری کردی هر کی زد تو هم بزنش اصلن تعجب کردم گفتم خانم پسر من کوچیکه زورش به بچه ی شما نمیرسه که بخواد بزنتش در ضمن من اصلن به هیچ وجه یادش ندادم به کسی بزنه یا حتی تلافی کنه . پسرم خیلی بچه ها رو دوست داره ولی اونا اینجوری موندم فردا پس فردا تو جامعه چیکار کنه با این اوضاع خیلی غصم گرفته . نه از سری قبل که خانومه اومد معذرت خواهی کرد نه از این خانوم که اینجوری رفتار کرد به خدا آدم میمونه چی بگه . به من میگ چرا پشت سر بچت راه افتادی برو تو هم مث ما تو چمنا بشین . بنظرتون با این جور آدما چجوری باید برخورد کرد مگه من میتونم اینقدر بیخیال باشم بشینم بقیه بهش آسب بزنن منم چیزی نگم بچه ی من فقط سه سالشه خودش نمیتونه از خودش دفاع کنه . خلاصه خیلی حالم گرفته شد
ه