سوال: سلام خانوما دلم خون شده از دست پسرم هر روز میگه بریم پارک با دوستام بازی کنم منم میبرمش ولی متاسفانه هر روز یا کتک میخوره یا حلش میدن همش باید بیوفتم دنبالش از کت و کول افتادم امروزم دوباره همین اوضاع بود آخر سر همین قضیه با یه خانومی دعوام شد تمام انرژیم گرفته شد دارم بهش میگم جلو بچت بگیر بچمو حل نده اگه افتاد طوریش شد من چیکار کنم دختر سه برابر سن بچمو داشت در اومده به بچش میگه مامان خوب کاری کردی هر کی زد تو هم بزنش اصلن تعجب کردم گفتم خانم پسر من کوچیکه زورش به بچه ی شما نمیرسه که بخواد بزنتش در ضمن من اصلن به هیچ وجه یادش ندادم به کسی بزنه یا حتی تلافی کنه . پسرم خیلی بچه ها رو دوست داره ولی اونا اینجوری موندم فردا پس فردا تو جامعه چیکار کنه با این اوضاع خیلی غصم گرفته . نه از سری قبل که خانومه اومد معذرت خواهی کرد نه از این خانوم که اینجوری رفتار کرد به خدا آدم میمونه چی بگه . به من میگ چرا پشت سر بچت راه افتادی برو تو هم مث ما تو چمنا بشین . بنظرتون با این جور آدما چجوری باید برخورد کرد مگه من میتونم اینقدر بیخیال باشم بشینم بقیه بهش آسب بزنن منم چیزی نگم بچه ی من فقط سه سالشه خودش نمیتونه از خودش دفاع کنه . خلاصه خیلی حالم گرفته شد
ه

تصویر
۸ پاسخ

پسرم چندبار تو خانه بازی زدن مادره میگفت زرنگ باش برو توپش و بگیر بهش گفتم توپ بچه خودمه چرا اینجور یاد بچت میدی دیدم مسئول خانه بازی صدام زد گفت تو جامعه ما با ادب بودن جواب نمیده ب بچت یاد بده بزنه و دفاع کنه الان هیراد اول کمی بغض میکنه ولی تهش ی داد و بیدادی میکنه و همچنان نمیزنه میفهممت خیلی سخته بچه آدم و پیر میکنه

من ی مدت همه میتونستن از دست بچم حتی خوراکی شو هم بگیرن شوهرم خوراکی می‌گرفت برای خودش می‌خورد پسرمم میگفت ب منم بده اونم میگفت خودت بیا بگیر یا خودم میزدمش آروم ها واسه آموزش میگفتم امیرعلی یکی تورو بزنه چیکارش میکنی میگفت میگم نزن😆گفتم ن توام بزن جوری ک صدا سگ بده😂😂😂این روش عمل کرد الان هرکی اذیتش میکنه میگه جوری میزنمت صدا سگ بدی یا تو پارک کسی میزنتش اول اخم میکنه ببینه نتیجه نمیده بد اونم هولش میده یا ب مامانش میگه سعی کن بیشتر ببری بیرون ک را بیوفته

به بابا من پارک میبرم محله مادر شوهرم بیشتر سنتی و قدیمی اند وافعانی ام زیاده ولی بی ادبی حرف بد رفتار بد ندیدم

اتفاقا من بچم بعد سال ها بردم پارک بعد بچه من اول نمیزنه ولی ی چکی میزنه ک منی ک مامانشم دردم میا😂اولین بار ی دختر داشت باش بازی میکرد خیلی کوچیک تر از فرنام بود اقا من ی دیقه حواسم پرت شد دیدم بچم داره خفه میکنه فرنامم هیچی نمیگف ی نگا ب فرنام کردم گفتم ماما بزنش اجازشو داری تا این گفتمش دست دختره گاز زد😂😂😂موهاش کشید مامانش اومد گف بچه گاوت جم کن منم گفتم هوششش گاو هفت جدته خراب کف خیابون خودت دختر مونگولت خودت نشستی داری با دوس پسرت تصویری میحرفی بچه تخم حرومت ول کردی 😂😂حلاصه بگم که نزدیک بود زنه رو ورق کنم شانس اورد شوهرش جمش کرد چنان میزدمش ک دهنش جر بخوره ی مشت عقب موندع تو جامع اس

متاسفانه احمقا زیادن

به نظر من تو این محله و پارک که آنقدر وحشی آباد بچه ات نبر

من یبار پسرم بردم پارک ی دختره هولش داد لبش خورد ب سرسره خون اومد کنترلم از دست دادم ب بچه گفتم مادرت کجاست تورو اینجوری ول کرده ب امون خدا خودش رفت پی خوشی خودش یهو دیدم ننه اومد برگشت گفت بزن دوباره بزن جوری بزن بمیره دیشو میدم😂😂😂گفتم سلیطه ما دیه نمیگیرم دیه میدیم ب زدن باشه دیه هفت جد آبادت نقدی قسطی میدم دیگ شوهرم اومد گفت چیشده اونم قاطی کرد آخر ی مرده گفت جای معذرت خواهی و پرسیدن احوال بچه اینجوری میکنی دیگ مجبور شدن معذرت خواهی کنن بی شخصیت ها

بنظرم کنارش باش ولی خیلی تو روابطش دخالت نکن
بذار تا جایی که میتونه خودش مسائلش رو حل کنه. با توجه به پیام‌های قبلی خیلی خودتو دخالت میدی

سوال های مرتبط

مامان شنتیاا مامان شنتیاا ۳ سالگی
سلام‌ یه چیزی خیلی نگرانم کرده راجب پسرم میخوام ببینم طبیعیه یا با دکتری مشاوری مشورت کنم. با اینکه از بچگی به حرفاش گوش دادم سریع
تا حدودی جواب گرفته چیزی خواسته تونستم تهیه کردم هیچ وقت چیزی و نذاشتم خیلی بگه اصرار کنه بعد انجام بدم ولی پسرم نمیدونم اخلاق بد یا خوب حرفاش و خیلی تکرار میکنه در حد قفلی زدن یعنی اگه ی چیزی بخواد بگم فردا تا اون روز برسه همش میگه صبح هم یادش نمیره تا اون کارو نکنی براش ول نمیکنه و این موضوع هم خودمو هم بقیه رو ی جاهایی کلافه کرده مثلا میگه بازی کن ب هرکی ک باشه انقدر میگه تا طرف بلند شه بازی کنه خیلی وسط حرفامون میپره اصلا نمیذاره حرف بزنیم یا حتی من با گوشی هم بخوام حرف بزنم یکاری میکنه یا حواسم پرت شه یا قطع کنم سریع البته ک بگم هرچی من منعطف و سریع براش یکاری میکنم شوهرم برعکس زیاد باهاش بازی نمیکنه ی بازی هم بخواد بکنه انقدر بچه باید اصرار کنه بهش تا باهاش بازی کنه یا هرچی ازش بخواد هی باید بگه بهش هم میگیم باشه ولی باز میگه مثلا دیروز رفتیم بیرون خرید گفتیم پسر خوبی باشی اذیت نکنی برات آدامس که دوس داری میگیریم هر ۳ دیقه ی بار میگفت آدامس میخری آدامس میخری انقدر گفت شوهرم عصبی شد گفت اصلا نمیخرم بعد ی وقتایی رفتار شوهرم باهاش ی جوری میشه من فکر میکنم بچه مشکل داره حس منفی میگیرم عصبی میشم دعوامون میشه ی مورد دیگه هم هست ب شدت تنهاس و فقط من و باباشیم ک باباش اصلا براش وقت نمیذاره باز ی موضوع دیگه هم هست مثلا میگه موز داریم میگم نه میره چک میکنه این مثال راجب هرچی باید بهش ثابت بشه خودم این موضوع دوس دارم که اعتماد نداره زیاد ولی خب نمیخوام ب ماهم اینجوری باشه میخوام حرفمو قبول کنه
مامان دردونه مامان دردونه ۳ سالگی
تا قبل بچه دار شدنم همیشه وقتی می‌دیدم بزرگترها سر دعوای بچها تو پارک یا جایی دعوا می‌کنند میگفتم با خودم ببین بچه ها بی عقلند بزرگتراشون بی عقل تر. تا چند روز پیش تو پارک دخترم تو پارک داشت تو شن با نوک کفشش لگد میزد می‌رفت (دخترم تا حالا حتی یه بارم بچه ای نزده و عاشق بچهاست) از قضا کون بچه یه خانم نزدیک لگد دخترم بود و من دیدم که پاش از کنارش رد شد (دختره خوابیده بود تو شن). خانمه فک کرد دخترم زده و دوید سمت دخترم مثل (سگ)بعله سگه که حمله می‌کنه واسه یه بچه به سن دختر من🙂 بازوی دخترم کشید چرا دخترم زدی؟ حالا دخترش ریلکس نشسته بودا
منم بحث کردم با زنه که حق نداشتی دست به بچه من بزنی(کنترل کردم خودمو وگرنه حقش یه سیلی آبدار بود) تا دستش با دست بچه مردوم نخوره
حالا میفهمم عامل خیلی از دعواها همین بزرگترای بیشعور هستن که زودتر از عکس العمل بچشون میپرن وسط .
من خودم بارها دخترم کتک خورده و گریه کرده حتی خودم دخالت ندادم و بعداً دفاع کردن یاد دادم اگه کسی زد دفاع کنه از خودش
اینارو گفتم اگه کسی شخصیتش دور از جون همه شماها مثل این خانمه هست خودش تغییر بده چون دعواهای بدی دیدم شده و میشه
مامان تربچه نقلی مامان تربچه نقلی ۳ سالگی
سلام ... خانومهای شاغل بیاین ......

یسوال خیلی مهم دارم .من دوست دارم که یکاری انجام بدم که سرگرم بشم ولی خب یه دختر چهارساله دارم ‌.اگه راه حلی یا پیشنهادی دارین که من در کنار دخترم باشم و بتونم کاری رو انجام بدم لطفا راهنماییم کنین ...خیلی بلاتکلیفم ..راستش خودم مشکلی ندارم با خانه دار بودنم .ولی یکی از مشکلات من با همسرم اینه که به من میگه باید کار کنی ...خیلی میخوری و میخوابی و خوشی و بیکاری،،،در صورتی که من داخل خونه خیلی کار میکنم هب بچه داری هم جزوشه ...ولی شوهرم میگه کمه 😔...میگه اگ خسته بشی دیگه فرصت نمیکنی غرغر کنی دنبال بهونه واسه حرص خوردن بگردی...درصورتی که من همیشه خوبم ولی یه هفته مونده ب پریودم یکم استرسی و عصبی میشم ...و کافیه یذره فقط یذره گله یا شکایت بکنم شوهرم به حدی ناراحت میشه به حدی دلخور میشه که زندگیمون از هم میپاشه ...بنظرتون یکم غرغرو بودن واسه ما زنا طبیعی نیست؟؟
زنی هست که اصلا غر نزنه و دائم با مهربونی و لطافت فقط با شوهرش رفتار کنه؟؟؟
من فردا وقت مشاوره هم گرفتم ...ولی واقعا نمیدونم با این رفتار شوهرم چیکار کنم که انقدر حساسه رو رفتار و گفتار من ... دوست داره من ایده آل ترین باشم براش ...مستقل باشم پول دربیارم ...آروم باشم ...استرس نداشته باشم و همه ی انسان هارو خوب ببینم ولی خودش اگ از کسی بدش بیاد تحمل نمیکنه😑😢😥😓حتی من که زنشم .دوستان راهنماییم کنین خیلی درمونده ام.
مامان عروسکِ من مامان عروسکِ من ۳ سالگی
بیدارید دخترا یسوال ذهنمو مشغول کرده
ما پایین خونمون پارکه و دخترمو اکثرا میبرم پارک حالا یه دختر هست از دختر من بزرگتره و اینجور ک چن نفر میشناسنش تو بچگی تشنج میکنه و الان متوجه نمیشه و هر یکساعت قرص میخوره.. حالا این دختر بچه رو پدرش هر روز میاره پارک و هروقتم میان پدره یا میشینه رو صندلی مشغول گوشیه یا حرف زدن با دیگران.... دختر من تو پارک بازی میکنه با دوستاش این بچه هم میره بازی میکنه باهاشون بحدیکه بچه ها نمیخان با این دختربچه بازی کنن میگن اذیتمون میکنه اما من میگم اشکال نداره بازی کنین باهم.. چن بار خودم دیدم دختر منو از سرسره هل داد و بهش تذکر دادم.. دیروز دخترم داشت با دوستاش مامان بازی می‌کرد و چمن ها رو می‌کندن مثلا غذا درست میکنن این بچه درکنار بازی با اینا رفت همشو لگد زد و چمنها رو پخش زمین کرد دختر منم میخاست حمله کنه بچه رو بزنه ک اجازه ندادم و دخترم جیغ میزد.. دوباره دخترم رو سرسره بود اومد گفت مامان این دختره دماغمو زد منم ب دختره در حالیکه باباش میدید گفتم برا چی میزنی؟ نباید بچه ها رو بزنی و ب دخترم و دوستاش گفتم خب جدا بازی کنید و باهاش بازی نکنید پدره اومد ب دخترش گفت زدی؟ اون گفت نه در حالیکه دختره من اصلادروغ نمیگه و پدره گفت دخترم حالیش نمیشه و فلان و نزده. در حالیکه روزای قبل بچه های دیگه میرفتن پیش بابای دختره و شکایت میکردن👇👇