الان امتحانی به پسرم گفتم می می مال نینی کوچولوها ست تو بزرگ شدی دیروز تولدت بود شمع فوت کردی
برگشت گفت مامان لطفا می می بده خواهش میکنم
وای قلبم داره پوره شد
چجوری از شیر بگیرمش 😭
خدایا چقدر سخته
آخه من بمیرم برای اون خواهش میکنم گفتنش

اینم انیمه عکس تولدش

من یه هفته ب تولد ۲ از شیشه گرفتمش

بهترین کار اینکه بعد از یکسالی تعداد وعده شیر ۳-۴ بار بشه
شما یا ساعت شیر رو باید زیاد کنید یا وعده وعده حذف کنید موقع شیر خوردن میشه ببرش بیرون یا حمام یا بازی هیجانی یا براش کارتون بذار

عزیزم تو این سن بچه تشخیص نمیده که نباید شیر بخوره یه وابستگی دوساله رو میخوای ازش بگیری اولین غم زندگیشو میخواد تجربه کنه خیلی بهش محبت کن سعی کن دوروبرش و شلوغ کنی و تدریجی بگیری من یهو گرفتم هم من آسیب دیدم هم بچه از لحاظ روحی داغون شدم تا یه هفته کارم گریه بود از رو تجربه میگم حتما تدریجی بگیر

خیلی سخته اما باید بگیری دیگ واقعا سخته ها دو هفته قققششنگ دهنت صاف میشه

الهی عزیزم
دختر منم به شدت وابسته بود تو روز هر چقدر حوصلش سر میرفت بند من بود شبا با شیر میخوابید تو طول شب چند بار بیدار میشد وقتی شیر میخواست و بهش نمیدادم میرفت یه گوشه میشست مظلومانه زار میزد قلبم تیکه پاره میشد همش به خودم میگفتم چجوری بگیرمش
من میخواستم تو فروردین از شیر بگیرمش ولی خودم هی نمیتونستم و عقبش مینداختم
خلاصه تا شنبه هفته گذشته صبح ساعت ۱۱.۳۰ که بیدار شد بهش شیر دادم و بعدش رفتم چسب برق زدم سر سینه هام یه ساعت بعدش اومد گفت می می گفتم مامان اوخ شده و نشونش دادم اومد بهش دست زد گفتم دردم میاد یکم گریه کرد سرشو گرم کردم یادش رفت بهش خوراکی دادم گرسنه نمونه
حالا تجربه از شیر گرفتنمو نوشتم خواستی بخون سختیش سه روز اول بود اصلا فکرشو نمیکردم منطقی با قضیه کنار بیاد

بهترین روزای زندگیم بود وقتی از شیر گرفتمش ۱۸ ماهگی خیلی هم خوشحالم که گرفتمش از شیر😊😊😊

من شب اولی که گرفتم تا صبح پا به پای دخترم اشک ریختم جیگرم کباب میشد براش ولی باید دل رحم میشدم تا ترک میکرد

به هر حال باید این مرحله رو گذروند.هر چه زودتر بهتر آخه وقتی بچه بزرگتر میشه وابستگی بیشتر میشه، خودم نوزده ماهگی یهویی گرفتم .قلبم هزار تیکه شد اما گذشت

اینقدر سخت نگیر
من که گرفتم اگه شیر خودتا میدی تا ۲ سال کافیه بعدش دیگه خیلی ضرر داره

گلم با چ اپلیکیشنی این انیمه رو ساختی

خیلی سخته.
هر روز بهش فکر میکنم وی از پسش برنمیام،بهم بگه بده من ندم میمیرم جیگرم پاره میشه،اینکه دیگه نیاد بغلم شیر بخوره بغضی میشم ،سخته خدااااا این مادر چیه اخه

الهییی🥹نلینم سر پستونک گرفتن میگفت مامان نگین بریم پسو بخریم؟
میگفت مغازه ها دیگه به بچهای که بزرگ شدن پسو نمیده
میزد زیر گریه بعد آروم میشد دوباره میگفت تو کیف نداییم؟؟
بعد باز میگفت بابا بگیم بخره...
همینطور همینطور الان ک ی هفته گذشته میپرسم میگم پسو میخوری میگه نهههه بوزورگ شودم😂🥹

وای منم شیش روزه گرفتم شب اول و دوم خیلی بیتابی کردم الانم هی میگه بده بعد میگم بیا بخور میگه فاسد شده تلخ شده خون اومده نمیخوره دیگه 22ماه دادم گفتم بسه غذا نمیخورد فقط شیر شب اول که منم باهاش گریه کردم خیلی حالمم بد بود

گلم اینو با چی درست کردی

من دقیقا میفهمم چی میگی
از نظر روحی خیلی سخت بود برام
هی عقب انداختم گفتم گناه داره
ولی الان یک هفته شده از شیر گرفتمش
هر دفعه گفت ممه دلم آتیش گرفت کلی گریه کردم
ولی میدونیم این به صلاح بچمونه
سختیش چند روز اوله

از داروخانه تلخک بگیر بزن دیگ خودش سمتش نمیاد

منم هنوز نگرفتم موندم چیکار کنم

از شیر نمیخاد بگیریش
بجا شیر مادر و شیرخشک شیرپاستوریزه باید بخورن تاا دبستان فقط لا شیشه نی دار بده
پستونکم بده فقط موقع خواب
اعصاب و روانشون مهمتره من از بچم گرفتم حالت افسردگی گرفت بردمش دکتر مغز و اعصاب باورررت میشه؟!!!
بعد مجدد بهش دادم تا استرسش رفت

منم هی مشی‌شینم با پسرم صحبت می‌کنم شاید موقع از شیر گرفتن تاثیر داشته باشه🥲