۳ پاسخ

عزیزم یه سوال بیمارستان خصوصی رفتی یا دولتی؟ بعد شکم اولی هستی؟

خب بعدش

یه سوال دارم بچم سرفه می‌کنه بنظرتون سرما خورده چی بهش بدم خوب شده

سوال های مرتبط

مامان جواد مامان جواد ۴ ماهگی
پارت دوم
بهم لباس بستری دادن همراهم صدا زدن لباسام بهشون دادم
سنوم چک کردن گفتن ک وزن بچت کمه 2کیلو 750 گرم سنو 37 هفته داده بودم خب خلاصه منو بردن داخل زایشگاه ساعت 8 بهم سرم زدن تقویتی با ان سی تی گذاشتن تا ساعت 10 شب بعد ساعت 10 امپول فشار شروع کردن ولی خیلیییی یواش یواش میرف من ساعت 12 شب تقریبا دردام شروع شد در حد کم پریودی بود 1نیم شب سرم قطع کردن گفتن استراحت کن صبح ساعت 6 امپول فشار دوباره وصل کردن نیم ساعت بعد معاینه کردن 2 سانت بودم نیم ساعت بعد ک ب 3 سانت رسیدم کیسه ابم را پاره کردن و دردام شروع شد امپول فشار بیشتر کردن ساعت 7نیم صبح ب 5 سانت رسیدم دردام قابل تحمل بود ساعت 9نیم دردام زیاد شد بدجور وحشتناک فق راه نجات میخاستم پرستارا خیلییییی کمک میکردن بهم پمپ گاز دادن ک یکم بی حس بشم ولی فایده نداشت خیلییی معاینه تحریکی میکردن خیلییی کمک می‌کرد پرستارا واقعا خوب بودن کمک میکردن بعد بهم امپول تو پام زدن ک روند زایمان زود پیش ببره
مامان سلین💗 مامان سلین💗 روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا من می‌خوام تجربه خودم رو از زایمان بذارم
قسمت اول
من زایمانم طبیعی بود
آخرین سونو که رفتم آب دور جنین گفتن کم شده و مقدار به ۶۰ میلی متر رسیده ، گفتن باید بستری بشی ، عصر بستری شدم بهم قرص زیر زبونی دادن و سرم وصل کردن ، دردام مثل درد پریودی بود ، دکترم گفت نزدیک صبح بهم آمپول فشار بزنن ، توی این تایم دو بار معاینه شدم ، صبح ساعت ۷ صبح بهم آمپول فشار زدن داخل سرم ، تاثیری نداشت ، چون فقط درد پریودی شدیدتر شده بود ، تا ساعت ۲ ظهر بهم همون سرم وصل بود ، دوباره معاینه شدم گفتن دهانه رحمت ۲ سانت بیشتر باز نیست ، شروع کردم به ورزش کردن ، بعد ورزش معاینه شدم دهانه رحمم شده بود ۴ سانت ، ساعت ۴ عصر ماما همراهم اومد و باهم ورزش کردیم ، ماما منو معاینه کرد و گفت دهانه رحم ۵ سانت رسیده و کیسه آب رو خودش پاره کرد ، بعد از اون دردام خیلی شدیدتر شده بود و تیر میکشید ، ولی تا ساعت ۹ شب هر سری معاینه میشدم میگفتن پیشرفت نمیکنی فقط ۶ سانت هستی ، اون وسط حالت تهوع گرفته بودم ، نمی‌تونستم گاز بیحسی استفاده کنم ، بخاطر پایین اومدن اکسیژن بهم ماسک وصل کردن ولی نمی‌تونستم راحت نفس بکشم ، فشارم افتاده بود و تمام بدنم از درد بعد از هر انقباض میلریزید ، نمیذاشتن ورزش بکنم چون دستگاه ان اس تی بهم وصل میکردن ، دردها به حدی شدید بود که میدونستم میمیرم و زایمان نمیکنم
مامان 🐣جیگر طلا مامان 🐣جیگر طلا ۴ ماهگی
پارت یک زایمان طبیعی من-بیمارستان اریای رشت🌸

دخترای رشت که میخوان زایمان طبیعی کنن
این فقط واسه کسایی هست که دوست دارن طبیعی زایمان کنن و نظر شخصیمه
دخترا من بیمارستان اریای رشت رفتم زایمان کردم طبیعی
واقعا پرسنل بخش زایمانش فوق العادن،خیلی همراهن مخصوصا اگه کلاساشونو شرکت کنین که رایگانه
ببینید من خودم کیسه آبم پاره شده رفتم بستری شدم .ساعت 3:15 شب بود کیسه آبم پاره شد.تا بستری شم شد 4:30اینا
رسیدم گفتن یه سانتی درد داشتم ولی کلاسا واقعا بهم‌کمک کردن آگاهی داشتم و میدونستم قراره دردادم رفته رفته بیشتر بشه ‌‌تهش بچمو میبینم
خلاصه تا ساعت 6 صبح دردام داشت هی شدید تر می‌شد
دکتر عزیزم نوری سمیع که فوق العاده مهربونن بدون هیچ زیر میزی باهاشون تماس گرفتن گفتن وضعیتمو بهشون
صبح ساعت‌7 اومدن بیمارستان معاینم‌کردن و امپول فشار تجویز کردن که سریع تر زایمانی بشم چون کیسه آب پاره خطر عفونت رو برای مادر و‌جنین بالا میبره
خلاصه تا ساعت 7/8 شده بودم‌نزدیک 3/4 سانت
مامان حسنا مامان حسنا ۲ ماهگی
مامان محمد حسین مامان محمد حسین روزهای ابتدایی تولد
پارت 1 زایمان طبیعی من
خب من از هفته 37 دچار خارش شدید شکم شدم و جوری ک میزاشت بخوابم
و دکترم در 38 هفته 4 روز ختم بارداری داد.
ما 8 صبح رفتیم بیمارستان تریتا (تهران)
بدون هیچ درد و خونریزی رفتم بیمارستان. و بستری شدم
و لباس هامو عوض کردن و انژیوکت زدن و معاینه شدم 1 سانت بودم ب دستم و آمپول فشار با دوز پایین بهم زدن
بعد اولاش دردهام کم بود و بعد 1 ساعت اومد سرم رو از دستم در آورد و گف پاشو ورزش کن و راه برو رو توپ بپر بالا و پایین. و من شوهرم از اول کنارم بود. و باهم ورزش کردیم بعد نرم ساعت درد هام شدید شد جوری ک گریه میکردم از درد بعد اومدن گفتن درد داشتی رو توپ بپر بپر کن. ولی مگه میشد...
بعد گفتن بیا معاینه کنیم دوباره خوابوندم رو تخت معاینه شدم 2 سانت. شده بودم و گفتن باید ورزش کنی راه بری
گفتم نمیتونم خوابم میاد گفتن باشه بخواب
همین ک چشامو بستم درد های شدید میومد و جوری ک میله های تخت رو میزدم
بعد اومدن بهم مسکن زدن و بی دردی رو قطع کردن
بعد یکم آروم تر شدم دیگه دردام کم شده بود مث پریودی بود.
بعد نهار آوردن اومدم بخورم ک باز دردام شزوع شد و گریه میکردم هی به شوهرم میگفتم خدالعنتت کنه
خدالعنتت کنه تو گفتی برو طبیعی من نمیخواستم بیام طبیعی و خلاصه کلی بد و بیراه بهش گفتم و نهارمم نخوردم
بعد ساعت 12 اومدن معاینه کردن گفتن 3 سانت شدی و بعد از اون معاینه خون ریزی هام شروع شد