۹ پاسخ

والا پسرمن پستونکی نیست غول بزرگ برام اینه ک از شیشه بگیرمش البته هنوز قصدش ندارم ولی خواهرشوهرم به پستونک پسرش از این تلخک های داروخانه هادارن زد اینم کرد دهنش دید تلخ دیگ نخورد الانم بهش بدی دیگ اصلا نمیگیره اونم به شدت پستونکی بود

پسرفت کرده
اگه تدریجی جواب نمیده باید یه دفه بگیری
والا منم با شست خوردنش درگیرم یکی دوماه دیگه میخوام بگیرمش
تازه از شیر گرفتمش

سرپستونکا ببر

کارگاه کجا میری مهدا ؟ با مارتیا میری ؟

عشقم وقتی دیگ روشای بالا جواب نمیده بهترین راه همینیه ک گفتی چون الانم ترکش ندی هی رفته رفته ترکش براش سخت تر میشه و جفتتون اذیت میشید
الان روش تدریجی برای شیر گرفتن رو سامیار جواب نداد مجبور شدم یهو بگیرم و بهترین تصمیم برای جفتمون بود

فقط داروی تلخ عزیزم
من ب این روش گرفتم

پسر منم اینقدر عاشقش بود شبا ۴تا داشت خودش یکی یکی پاره شون کرد یه هفته خیلی گریه کرد در نهایت ترکش کرد

سر پسونک سوراخ کن نبرش ببین چی میشه

من هم یه ماهی میشه پستونک رو از دخترم گرفتم خیییلی وابسته بود بهش هفته اول تلخک میزدم یکم بهتر شد بعد سر پستونک رو قیچی کردم آروم آروم هر روز یه ذره تا کامل گذاشتش کنار البته این وسط هم خیلی اذیت شد ولی هم خودشون راحت میشن هم مادرا

سوال های مرتبط

مامان فاطمه زهرا مامان فاطمه زهرا ۱ سالگی
👧دارم دخترم رو از پستونک می‌گیرم…
برای اون یه تیکه از آرامشه، برای من یه تیکه از کودکیش..
امشب شب دومه🥺دختر من خیلی شدید وابسته به پستونکش بود منم خیلی عجیب و یهویی این تصمیم رو گرفتم🙊 ..
اصلا نمیدونم چی شد 🤷‍♀️که تصمیم گرفتم از پستونک بگیرمش
حقیقتا دخترم👧 خیلی داره اذیت میشه مدام گریه😭 خیلی بغلی شده🫂 ولی من 👫و باباش باهاش خیلی بازی🤾🤹‍♂️🚵🤸‍♀️🏋🏊‍♀️🏌‍♀️🏇🏃‍♀️💃 می‌کنیم و سرگرمش میکنیم ک حسابی خسته😓🥱 بشه و موقع خواب😴 سریع بخابه ولی مدام اسمشو میاره و میخادش 🚫
سخت از دخترم برا من خیلی خیلی سخت بود چون با پوست و گوشت و استخونم درکش میکنم که چقد داره اذیت میشه حتی تا حد گریه😭 هم رفتم ولی سریع خودمو جمع کردم🥲امشب هم حدود یک ساعت و نیم بردمش حموم👳🏊‍♀️🏄🛀 و کلی آب بازی و توپ🏀⚽️🥎 بازی کرد الانم گذاشتمش رو پام🛌 دارم تکونش میدم ..
ان شاالله🤲 که امشب و فردا شب و شب های دگر هم ب خوشی و راحتی بگذره و دیگه کلا از سرش بیوفته ✅
شما از تجربه پستونک گرفتنتون بگید شاید چیزی گفتید ک به دردم خورد🙏❤
مامان آدریان مامان آدریان ۱ سالگی
تجربه ترک پستونک
من تقریبا اززیکسالگی به طور جدی به پسرم یادآوری کردم که پستونک فقط برای خوابه و اونم کم کم این براش جا افتاده بود ولی ۱/۵ سالگی بود که دیدم پستونک شبا از دهنش نمیفته و نصف شب همش تو دهنشه
تصمیم گرفتم ترک بدم ولی هیچجوره نمیخوابید و منم تایم خوابش برام خیلی مهم بود
تا اینکه برنامه سفر و رفتن به خونه خانواده پیش اومد و من گفتم بهترین فرصته
چون اونجا سرش گرمه بازی زیاد میکنه و خونه حیاط داره و راحتتر میخوابه
ولی با سفرمون سرما خورد یکم صبر کردم چند روز از اوج مریضیش گذشت و شروع کردم به ترک تدریجی اول خواب ظهر سه روز برای خواب ظهر پستونک ندادم و از چندین روش برا خوابوندن استفاده کردم ، قصه حیوانات ، لالایی تو بغل و ایستاده و … بعد سه روز برای خواب شب همین کارو کردم ولی نصف شب ها که بیدار میشد گریه میکرد میدادم
بگم که کلا زیاد براش میگفتم که تو نیاز نداری برای بچه هاس و غیره
سعی کردم وقتی بیدار میشه پستونکی نبینه
و تقریبا بعد یه هفته نصف شب هم ندادم ولی شبی دو بار جیغ میزد در حدی که حس میکردم دور از جون سکته میکنه
به جاش شیشه شیر دادم با بد بختی باز میخوابید این ماجرا دو هفته طول کشید تا شد شبی یکبار و الان دیگه نصف شب بیدار شه جیغ نمیزنه فقط صدام میزنه یا میگه شیر و من آب شیر میدم بهش
هنوزم هفته ای یه بار از اون جیغا تو خواب میزنه ولی صبوری میکنم چون هنوز کامل فراموش نکرده با اینکه دوماه گذشته