۵ پاسخ

گلم بچه شیرینه تربیتش از اون شیرین تر
ما مادرا واقعن موجود های عجیبی هستیم هر چقدرم به بچه خودمونو میسوزنیم آخر حس می‌کنیم کم کاری کردیم منطقی که حالا دعوا میشه بینمون عذاب وجدان میگیریم اصلا عذاب وجدان نداشته باش توام انسانی و حق اینو داری چطور بزرگش کردی تربیتشم کنی

خسته نباشی مامان جان،پیش میاد هممون کم میاریم گاهی اوقات،از طرفی نمیشه که فقط هرکاری دوس دارن انجام بدن گاهی تربیت باید قاطعانه باشه،خودتو ناراحت نکن،همین که بعدش پشیمون میشی نشون میده چقد مامان مهربون و خوبی هستی خدا برا هم نگهتون داره🧡

اره والا منم بعضی وقتها میگم مامانی ببخش نمیتونم حودمو کنترل کنم دیگه بابا سخته مخصوصا وقنی پریودت نزدیک میشه ادم اعصابش نمیکشه عزیزانم منم خسته میشم بخدا باباش هم که اصلا نگهنمیداره همش با منه حتی شبها

هممون کم میاریم اصلا عذاب وجدان ندشاته باش
ماهم ادمیم
ماهم بار اوله این دنیا رو زندگی میکنیم
ماهم قراره فقط یکبار زندگی کنیم
قرار نیست بی نقص باشیم

منم دوست دارم ولی از صبه سه بار دعوامون شده

سوال های مرتبط

مامان 🌺فاطمه خانم🌺 مامان 🌺فاطمه خانم🌺 ۲ سالگی
سلام مامان گلیا
خوبید؟
آقا من الان تو دوره پی ام اسم بعد غروب با ماشین منو همسرمو بچم رسیدیم دم در شوهرم پیاده شد در پارکینگو باز کنه(در به سمت بیرون باز میشه) دخرمم زور زور که پیاده شم
خلاصه بهش گفتم همینجا پیش ماشین بمون تا مامانم پیاده بشه دوید سمت خیابون دویدم گرفتمش چادرم افتاد از سرم اومدم چادرمو درست کنم دوید سمت در خونه یعنی خدا رحم کرد شوهرم درو نکوبوند تو صورتش وای خیلی بد بود
بعدم که دیدش بم گفت خاک تو سرت نمیتونی یه بچه رو بگیری
وای یعنی انقدر عصبانی شدم (در حالت عادی اینطور نمیشه) اما وقتی اومدیم خونه برای اولین بار سر دخترم داد زدم
خیلی هم صدام بلند نبود اما اونقدری بود که دخترم ترسید و از ترس صدام خودشو محکم میچسبوند بغلم الهی براش بمیرم.... خدا لعنتم کنه که سرش دا. زدم به خدا خیلی پشیمونم همینطور دارم گریه میکنم فقط اون صحنه یادم میاد که با چشمای گرد دوید تو بغلم و گفت ترسیدم ترسیدم مامان
تو رو خدا یه چی بگید آروم شم
یه چی بگید دلم اروم شه
وای خدااا
الان خوابیده من دارم گریه میکنم
مامان قلب مامان مامان قلب مامان ۲ سالگی
نمیدونم من اینجوری میشم یا همه همین طوری هستن
گاهی وقتا مثل همین امشب از اینکه تصمیم گرفتم و بچه دار شدم عین خر پشیمونم و فوش خودم میدم
از صبح بردم بیرون کلی با اتوبوس که دوست داره گشته بعدشم بهداشت بعدشم رفتیم مهدکودک خواهرم با بچه ها بازی کرده در آخرم اومدیم خونه دوباره عصر رفتیم پارک ظهر نخوابید من داشتم از خستگی بی هوش میشدم ولی نمی‌داشت بخوابم و آخرم نخوابیدم بردمش پارک موقعی اومدیم با خواست خودش رفتیم حمام و آب بازی و در آخر از خستگی ساعت نه بی هوش شدولی ساعت ده با گریه شدید بیدار شده هرچی هم بغل کردیم و گردوندیم خوب نشد تا چند دقیقه پیش اروم گرفت با برنامه کودک و طی این ساعت ها که ماهان با من بوده باباش که صبح سر کار بوده ولی عصر که رفتیم پارک برا خودش خلوت کرده بوده خونه و من نابود بودم از خستگی
ولی دریغ از یه تشکر فقط موقعی که خواب بود بالشت گذاشته که بیا استراحت کن تا خوابه و موقعی که ماهان با گریه و جیغ بیدار شده اول بغل کرد بعد دیده اروم نشده اخمش درهم و انگار ماتم گرفته ها نشسته و در آخر برج زهرمار
آخه منم مادرم خسته و نابودم با این حالت بازم دارم میگم مامان نترس و بچه رو آروم میکنم ولی انگار بچه فقط مال منه و دلیل این کج خلقیاش منم
بخدا ما مادرا هم آدمیم کم میاریم مرداد حداقل سرکار میزنم چهارتا آدم میبینن حرف میزنن و بدون بچه هستن ولی ما تا تو دستشویی هم باید این بچه دنبالمون باشه
ببخشید خیلی دلم پر بود شرمنده 😭😭
مامان بنیامین🥹 مامان بنیامین🥹 ۲ سالگی
سلام بچها دلوم‌میخواس عصر تا الان گریه کنم اما نمیشد بغض کردم و سعی کردم بنیامین رو نزنم خیلی گریه کرد و بهونه و‌نق و داد وجیغ از عصر ک بردمش واسه خرید با موتور بودیم یه دم گریه اول ک پویین نمیام پاهاشو صاف کرده بود ینیا دلوم‌میخواس بکوبونمش زمین اما هی گفتم سحر تو مادری تحمل کن توو‌دلوم صلوات فرستادم آروم بشم بعد ک ب زور گریه پویین آوردمش بگید چیشد تووزیتون پدروم درآورد اصلا واینمیساد همش نق بدجور میزد پاشو صاف کرد باز ک راه نیا اصن وضعی دیگه خلاصه نشد خرید کنیم آوردیمش سه راه احمدی باز عین روانیا شده بودم چون حتی بادکنک هم خریدیم آروم نگرفت هیچیش نبود خداروشکر سالمه مریض نیس دندون هم بابا دست زدم اصن دندونی درکارنبود ک بخا ورم باشه خلاصه جونوم بگه براتون تا برگشتن آوردمش خونه مامانم وای وای اونجو دیگه اعصاب همه رو رید بهم و مامانم بنده خدا ب خاطر من آروم باشم سعی کرد با خنده و سرگرمی ارومش کنه اصلا نمی‌دونم این بچه چش بود نبات داغ هم همونجو دادمش گفتم نکنه دلش درد داره اما نه این بچه لج رو لج خیلی خسته شدم و روح روانم بهم ریخت اما بازم شکر خدا کردم ک بچم سالمه بخدا اولین بار بود ب چشم میدیدم اینجوری رو اعصابه هیچوقت یه دم پشت هم اینجوری نمی‌کرد ای مدت ن ب اونروز ک تاپیک زدم مظلوم شده ن ب امشب ک جیگروم به شد🥺🥺🥺🥺🥺🥺😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨😮‍💨😓😓😓😓😓😓😓😓😓🥲🥲🥲🥲