درست زمانی که فکر می کردم از دل درد . کولیک و این چیزا راحت شدم ک یکم بچه داری یاد گرفتم و راحت باسینه ام می خوابه و اذیت هاش کمتر شده حامله شدم تازه داشتم از بزرگتر شدنش لذت می بردم داشتم برای مسافرت های تابستونی نقشه می کشیدم . که یه دفعه متوجه شدم حامله ام والان نمی دونم چی کنم اصلا چه جوری شیر خشک بدم چه جوری بخوابنمش چه جوری بغلش کنم وسط یه عالمه دل درد و حالت تهوع و سر گیجه

ان‌شاءالله خدا تواناییشو بهت میده
مبارک باشه🌹❤️

عزیزم
اینکه دوتا بچه باهم بزرگ بشن شیرینی و لذت خودشو داره
درسته سخته
ولی خب به نکات مثبتش بیشتر توجه کن

😑مگه جلوگیری نکردید!

الان که باردار شدی نیمه پر لیوان رو ببین من الان خودم می‌خوام باردار بشم با اینکه به دختر9ماهه دارم

وای منم خیلی دوس دارم حامله شم ولی از این چیزها خیلی میترسم

به به مبارکههه خیلی سخته خیلی

خداهمراهته نترس حتی آسون ترازاونکه فکرش کنی برات میگذره

کمکی نداری

جلوگیری طبیعی داشتی ؟
انشالله خدا بهت قوت بده عزیزم

دخترت چند سالشه

الهی عزیزم خیلی سخته حق داری بدن تا چند ماه بعد زایمان بشدت آماده بازداردیه 😢حالا که شده ناشکری نکن اون بچه تو‌ شکمت متوجه حس بدت میشه امشالله یکسال و نیم دیگه چهارتایی میرید 😍سنی نداری کککک

چرا جلوگیری نکردید؟تا 40 روز بعد زایمان امکان بارداری خیلی زیاده امیدوارم بتونی از پسش بربیای

عزیزم منم تو وضعیت توام فقط بچه ی من یکم بزرگ تره، انقدر ترسیدم که به سقط فکر کردم اما یجایی ته قلبم میگم خدا خواسته

الهی عزیزم 🥺😍ولی خوبیش اینه باهم بزرگ میشن 😍برا منم دعا کن حامله باشم خوشگلم

الهی 🥺