۱۰ پاسخ

هعی من دارم روانی میشم شوهرم گند اخلاق شده بهونه میگیره اصلا
بین خانواده خودمو و شوهرم گیر افتادم
با این بدن داغون و حال خراب آرامشم ندارم

سلام اول از همه قدمش مبارک باشه🌹🌹🌹🌹
من طبیعی زایمان کردم ولی خدا می‌دونه چقدر سختی کشیدم و هنوز میکشم، توکل به خدا میگذره
اصلا از این فکرها نکن، بچه بوی مادر و صدای مادر می‌شناسه و قطعا به زودی خودت از پس کارها برمیای
خدا کمکت می‌کنه🤲

گریه چرا عزیزم خوشحال باش...
سزارین همینجور هس بعد ده روز اوکی میشی

آخ منم خیلی اذیت شدم از سزارین، فردا پس فردا خیلی بهتر میشی
برمی‌گردی این پیامات رو می‌خونی تعجب میکنی

من یه جا خونده بودم که اقایون یکم رفتارشون عوض میشه بعد بچه که طبیعه بعد اوکی میشن خودشون عزیزم قصه نخور بلاخره تو مادر اون بچه قراره تو بزرگش کنی نه مادرشوهرت

نه عزیزم گریه نداره
اشکال نداره بذار فعلا بهت کمک کنن کم کم حالت بهتره میشه و خودت راحت میتونی بچه رو بزرگ کنی

بچه ای که ۹ماه تو شکم توبوده،
غیرممکنه بغیر تو با کسی دیگه انس بگیره
حالت که جااومد اومد دستت همه چی دعا میکنی یکی دوساعت بچه‌تونگه داره فقط
حساس نشو

امان از مادرشوهر هاااا ، پرو باش مثل خودش

درد بعد سزارین هم کم کم خوب میشه عزیزم عجله نکن و بیشتر استراحت کن
بچه هم تو رو میشناسه هم بوی تورو متوجه میشه هم صداتو میشناسه بلاخره نه ماه باهم بودید دیگه

بلاخره که مادرشوهرت میره توعم بچه داری میکنی شوهرتم میفهمه بلدی بچه داری غصه نخور

سوال های مرتبط

مامان دلوین خانوم مامان دلوین خانوم روزهای ابتدایی تولد
#پارت چهارم زایمان
دیگه مادر شوهرم رفت و من رفتم روی تخت که مامام گفت اسحاقی مامانتو دیدی که شروع کردم گریه کردن گفتم نه مادرشوهرم اومدددد، بعد از 10 دقیقه مامام گفت اسحاقی مامانت توی راه روی برو یه دقیقه بیای دختر،گفتم باشه و سریع رفتم پیش مامانم،مثل یه کبوتری بودم که انگار ازاد شده بود،تا مامانم رو دیدم پریدم بغلش رو گریه کردم گفتم مامان تخت های کنار منو امپول و قرص میزنن دردشون میگیره ولی من هنوز 2 سانت بیشتر باز نیستم ، همش از بچه نوار قلب میگیرن،مامانم که چشماش پر از اشک شده بود ولی خودشو رو کنترل کرد و با لبخند گفت مامان جون ،مامان شدن که اسون نیست انشالله تا یه ساعت دیگه زایمان میکنی،که توی دلم گفتم مگه میشه تا یه ساعت دیگه زایمان کنم ،خلاصه مامانم رو که دیدم یکم قلبم اروم گرفت تا رفتم روی تخت دیدم بین پاهام خون روشن هست به مامام گفتم و اومد معاینه کرد تا انگشت رو وارد کرد با یه فشار کوچیک کیسه ابم پارع شده و من خداروشکر کردم که مثل تخت کناریم درد نکشیدم و خودش پاره شده تا اینکه دیدم ماما با یه ماما دیگه اومد و اون هم منو معاینه کرد گفت اره حق با توعه،تخت شماره 6 رو اماده کنید میره اتاق عمل سزارین اورژانسی داریم بچه توی کیسه اب ادرار کرده و مو خوشحال که به سمت اتاق عمل میرم....