۶ پاسخ

من فقط از دارو گیاهی صبر زرد گرفتم به نوک سینم زدم فقط یه بار به دهنش خورد دیگه نخورد الانم یه هفته س اصلا دور وبر سینه نمیاد

منم میخاستم کم کم از شیر بگیرمش اکت اینجوری انکار نسبت به شیر حریص تر میشد و بهانه میگرفت،درنتیجه یهو قطع کردم اینجوری که روز اول تا شب ندادمش،شب اول دوبار تا صبح شیر خورد،روز دوم هم تا شب ندادمش و شب دوم یکبار بهش شیر دادم و روز سوم هم ندادمش و شب سوم هم کلا شیرشو قطع کردم ،به جاش به شیشه بهش آب دادم یا شیر پاستوریزه،سه چهارتاشب اول یه کم نق میزد یا گاهی گریه اما بلخره میخابید،الان تقریبا هفت روزه که از شیر خودم گرفتمش،الان دیگه راحت با شیشه شیر میخوره،آب میخوره،میخوابه،حتی قبلن حتما باید زیر سینه ام میخابید،دیگه الان بدون وابستگی به من میخابه ،دیشب که اصلا تا صبح برا شیر پا نشد،راحت خوابید،

حتی بدنشوباروغن بچه ماساژبده یاقبل خواب ببرش حمام حسابی خستش کن که بخابه

سلام عزیزم نه اصلااینکارونکن چرامیخای باروان بچه بازی کنی به سینت تلخک بزن که فقط طعم بدروحس کنه ونیادبخوره سینتم هرشب که خابوندیش خالی کن یکم اندازه ای ک سبک بشه نه خیلی بدوشی بندنمیادابچت سه شب اذیت میشه تاعادت کنه بدون ممه بخابه ولی بعدسه روزانگارنه انگارتامیتونی روزاباهاش بازی کن که شباخسته باشه بیدارنشه

اینجوری بچه زجرکش میشه دختر من ب شدت وابسته سینه بود هرراهکاری امتحان کردم نشد حتی تلخک زدم خورد و خواستم کم کم و تدریجی قطع کنم نشد آخر یهو قطع کردم
اما دیگه کلا تو بغلمه منم بیشتر بغلش میکنم احساس امنیت کنه

اینجوری بچه زجرکش میشه دختر من ب شدت وابسته سینه بود هرراهکاری امتحان کردم نشد حتی تلخک زدم خورد و خواستم کم کم و تدریجی قطع کنم نشد آخر یهو قطع کردم
اما دیگه کلا تو بغلمه منم بیشتر بغلش میکنم احساس امنیت کنه

سوال های مرتبط

مامان یسنا مامان یسنا ۲ سالگی
سلام، تجربه ی خودمو در مورد از شیر گرفتن، من اول سوره ی یاسین و بروج خوندم و ب دخترم فوت‌کردم، بعد با توکل ب خدا شروع کردم،اول حدود دو روز میان وعده هاشو حذف کردم،یعنی موقع بیدار شدن و موقع خواب بهش شیر میدادم، بعد شروع ب حذف شیر صبح تا ساعت 12 کردم،تا چهار روز، بعد شروع ب حذف شیر بعداز ظهر تا ساعت 18 کردم، یعنی از صبح تا قبل خواب ظهر بهش شیر نمیدادم،موقع خواب شیر میخورد و بعد دیگه شیر نمیدادم تا ساعت 18، البته حدود دو روز اول وقتی از خواب ظهر بیدار میشد بهش شیر میدادم، کم‌کم شیر شو حذف کردم،بعد چهار روز شیر شب شو حذف کردم تا موقع خواب،دبعد از اون شب موقع خواب بهش شیر دادم و دیگه شیر نصف شب شو حذف کردم، بعد فرداش دیگه در کل شیر شو حذف کردم و دیگه موقع خواب هم بهش شیر ندادم، امروز اولین روزی بود ک اصلا شیر نخورد، دخترم خیلی وابسته شیر بود، شیر ک نمیدادم کلی گریه و جیغ،ولی حوصله کردم،باهاش بازی کردم،بردمش بیرون،سرشو گرم کردم،خیلی بهش محبت کردم، دیشب نصف شب خیلی گریه کرد ولی کوتاه نیمدم و رو پام با لالایی خوابید، گریه ک میکرد میدید کوتاه نمیام اروم میشد،البته خیلی باید حوصله کرد، من هر روز از خدا کمک میخواستم، تو این مرحله فقط خدا میتونه کمک کنه،کمی سخت ولی با توکل ب خدا شدنی، اصلا هم ب تلخک و چسب برق نیاز پیدا نکردم،فقط موقع گریه و جیغ صبوز بودم و کوتاه نیمدم،امیدوارم همه موفق باشند، فقط محبت یادتون نره، من خیلی بهش محبت کردم ک خدای نکرده اعتماد ب نفسش پایین نیاد